eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.4هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
9.7هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🦋 ((ارتفاع شترمیل)) قراربودبا و چند نفر دیگر از بچه های به شناسایی منطقه کوهستانی🏔 غرب برویم. ما تا آن زمان در کار کرده بودیم وبا مناطق زیاد آشنایی نداشتیم. درجنوب، منطقه طوری بود که نیاز به نبود و ما معمولا باید سینه خیز به سمت می رفتیم وخیلی هم آهسته صحبت می کردیم ،اما در کوهستان شرایط فرق می کرد. دراین ماموریت دونفر از افراد بومی محل به نام های شاهرخ و اکبر قیصر ،به عنوان بلدچی ما را همراهی می کردند. آن ها بزرگ شده آنجا وبه تمام راه ها وارد و آشنا بودند. خصلت های عجیبی هم داشتند. برخوردشان بد بود و همه بچه ها ناراحت بودند، توی راه که می رفتیم خیلی بلند بلند صحبت می کردند و اصول ایمنی را رعایت نمی کردند، ما باتوجه به تجربه ای که داشتیم ، معتقد بودیم باید احتیاط کنیم. آهسته به محمدحسین گفتم : «نکندامشب این ها مارا لو بدهند و گیر دشمن بیفتیم؟» محمدحسین گفت : «نه! خیالت راحت باشد.» گفتم: «ازکجااین قدرمطمئنی؟» گفت: «اخلاقشان رامی دانم، اینها اصلا فرهنگشان این طور نیست، این کار را نمی کنند؛ با این حال برای احتیاط، چند نفر را به عنوان تامین اطراف گروه می فرستم.» او و را پشت سر فرستاد. من، و اکبر قیصر نیز جلو افتادیم. با اینکه مسافت زیادی آمده بودیم وخیلی زمان ⏰گذشته بود، اما هنوز به دشمن نرسیده بودیم .محمدحسین پرسید: «اکبر! پس دشمن کجاست؟» اوباصدای بلند که ازصدمتری به گوش می رسید، جواب داد: «هنوز خیلی مانده .» ما چیزی نگفتیم وبه راهمان ادامه دادیم، ولی خبری از دشمن نبود. یکی، دومرتبه من سوال کردم .باز او همین جواب راداد.اصلا آن روز هرچه به او گفتیم ،بر عکس عمل می کرد. من فکر کردم حتما ریگی به کفش دارد ومی خواهد بلایی سرما بیاورد. محمدحسین گفت: «شما هیچی نگو.» گفتم: «برای چی؟» گفت: «برای اینکه اینها ،خصلت های خاص خودشان را دارند. وقتی این قدر با احتیاط می رویم، فکر می کنند می ترسیم، آن وقت بدتر لج می کنند.» گفتم : «باشد! من دیگر حرفی نمی زنم.» همچنان به راهمان ادامه دادیم تا به ارتفاع رسیدیم. اکبر مارا برد پشت ارتفاع و گفت: «این هم عراقی ها.» سپس در گوشه ای نشست و منتظر شد. دوباره به همان ترتیب برگشتیم ، صحیح و سالم. شاهرخ واکبر قیصر، همان طور که محمدحسین گفته بود، خطری ایجاد نکردند. واقعا برای من جالب بود که محمدحسین این قدر روی شناخت داشت وخیلی هم با آرامش برخورد می کرد. به نظرم هرچه بود وبه هوش و استعداد فوق العاده اش مربوط می شد. 💠فراز وشیب بیابان عشق دام بلاست کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد؟ ((اورکت)) بعداز نماز می خواستم حسین آقا را ببینم و درباره موقعیت منطقه و یک سری مسائل مربوط به و باهم صحبت کنیم دنبالش فرستادم و داخل سنگر فرماندهی منتظرش ماندم،آمد پیشم اورکتش روی دوشش بود وجوراب پاش نبود، من نگاه کردم به او شاید منظوری هم از نگاهم نداشتم خندید! این خنده در ذهنم باقی ماند. گفت: می دانم چرا نگاه کردی از این اورکتم روی دوشمه وجوراب پام نیست؟ گفت: من داشتم نماز میخواندم وبا همین حال . گفتند:شما کارم دارید. آمدم جورابم پام کنم، اورکتم تنم کنم به خودم گفتم حسین پسر غلام حسین تو پیش اینطوری رفتی پیش فرمانده ات اینگونه می روی؟ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 📸روایت یک عکاس از 15سال همراهی با #حاج‌
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت از عکس‌📸هایی که از حاج قاسم گرفتم، سه سال قبل در مراسم دانش‌آموختگی افسران در دانشگاه (ع) بود✨ آن عکس، را در موقعیتی نشان می‌دهد که ایشان درمقابل اسلامی، یک دستشان را به‌نشانه احترام نظامی👌، کنار سر گرفته و دست دیگرشان را به نشانه ارادت و احترام قلبی♥️، روی سینه گذاشته‌اند. شاید این، خلاف عرف و ادب نظامی بود، اما نشان‌دهنده ادب و ارادت قلبی ویژه و تواضع خاص نسبت به فرمانده ‌کل‌قوا بود🌹 آن عکس، خیلی دیده‌شد و دست‌به‌دست چرخید و مشهور شد.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
•• ✨حسین عاشقے بود ڪه همہ عاشقش بودند... حسین عاشقِ #اباعبدالله‌الحسین"ع" بود،، براےِ ”امام حسین“ مے
برشے ڪوتاه از دست نوشتهِ ✏️: |خوشیِ دنیا همچون قطره ای است که با یکبار نوشیدن ، تمام میشود ! بیچاره آنان که در این دارِ فانی خود را اسیر قطره های آنی کنند..؛ و مفتونِ نغمه ها و شادی‌های دنیا! و خوش بر آن کس که در این چند روزه دنیا، خود را بیابد👤 و بزرگترین سرمایه خود، " عمر" را به تباهی نکشاند !! چه غنچه هایی که در اول شکفتگی خویش، پرپر شدند🥀 و جاودانه شکفتند ؛ و چه گلهای نوشکفته ای که راه همیشه شکفتن را فرا دادند و رفتند.🌹| 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#شهدا را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید همانگونه ڪه
⭐️ 📜 عزیزم! من‌از بی قراری و رسواییِ جاماندگی ، سر به بیابان ها گذارده ام؛😔 من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم! کریم! حبیب! به کَرَمَت دل بسته ام.❤️ تو خود میدانی دوستت دارم خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن!🤲🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸| اِنَّ مَعِیَ رَبّی |🌸 🎥سخنان دلنشین و توأم با آرامش رهبر معظم انقلاب اسلامی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
💫بسم اللہ💫 ✅•|چلہ زیارت عاشورا در جوار مزار سردار دلها|• . 👈به نیت فرج و رفع بلا و مشکلات از جامعہ ✅بہ صورت مجازی(لایو) از صفحه لایو گلزار شهدای کرمان 👈حوالی ساعت۲۱👉 . صفحه لایو گلزار شهدا: @golzar_shohada_kerman . #با_ما_همراه_باشید . 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @golzar_shohaday_kerman
از پشت این سنگرهاے سراسر خاطره و ،به شما عزیزانم میگویم که اگر لایق آن بودم جانم را فداے و میــ🇮🇷ــهن و عزیزمان کنم، شما نیز در انجام وظیفه اے که دارید، کوشا باشید. مادر عزیـــزم! هرگز براے من گریه و ناراحتے نکن؛ زیرا این راهے که رفته ام، سفارش جَدَّم بوده؛ خواهرم در حفظ ، دقت فراوان داشته باش و همواره با برادران خوبم از خداوند غافل نشوید ! سعے کنید در به پا داشتن در همه حال کوشا باشید و کارے نکنید که در ،شرمنده خون هاے پاک شهیدانے باشید که براے از اسلام ، از همه چیز خود گذشتند.🦋 🥀 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#خاکریز_دلنوشته_ها ..سعادت نبود دیدار از نزدیک با شما را داشته باشم؛ ولی هزارشکر که شما را در خواب
پارسال به بیت الزهرا(س) آمدم ؛ ..نیت کردم سال آینده حتما به دیدنتان بیایم و آنقدر پافشاری کنم تا زیارتتان کنم، اما ...😔 امسال به زیارت مزار گلگونت آمدم و دریغ از چشمانت ...!😭 فقط سنگ سرد و منِ بهت زده!!! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
💫بسم اللہ💫 ✅•|چلہ زیارت عاشورا در جوار مزار سردار دلها|• . 👈به نیت فرج و رفع بلا و مشکلات از جامعہ
🍃بسم الله قاصم الجبارین🍃 🎬هم اکنون ✅شروع زیارت عاشورا در جوار مزار سردار دلها❤️ 🎤با نوای:آقای مهدی نعمتی ✅ از صفحه اینستاگرام گلزار شهدا 🔼صفحه لایو اینستاگرام ما: @golzar_shohada_kerman 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای علی میراحمدی 🔹صفحه ۸۱_۸۰ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((تفسیر قرآن)) سال شصت ودو، من و با واسطه هایی وارد واحد شدیم. واحد، آن زمان در مستقر بود و محمد حسین معاون بود؛ ولی چون مسئول واحد حضور نداشت، رهبری و فرماندهی بچه ها با ایشان بود. آشنایی من با او از همان زمان بود! وقتی به منطقه رفتیم، یک فضای بر واحد حاکم بود.✨ این فضا، به یقین به خاطر تلاش و کوشش ایشان به وجود آمده بود. فکر میکنم آن دوران برای تک تک بچه های واحد، یکی از بهترین و شیرین ترین دوران و حتی زندگی بود.👌🏻 همه مسائل معنوی، مثل و دیگر اعمال را به خوبی انجام می دادند. وقتی نیمه شب بلند می شدی، همه را درحال راز ونیاز 🤲 با خدا می دیدی. این به خاطر اهمیتی بود که محمد حسین به نماز شب می داد! ما شب ها می رفتیم شناسایی و روزها، برنامه هایی مثل :کلاسهای آموزشی، جلسات قرآن و ادعیه داشتیم. در مناسبت های مختلف، محمد حسین پیشنهاد می کرد که جلسات قرآن داشته باشیم و مسئولیت این کار را هم به من محول می کرد. یک روز آمد گفت : «علی آقا! بهتر است ما در کنار قرائت قرآن، برنامه تفسیر هم بگذاریم.» گفتم: «این کار اهل فن می خواهد و از توان من خارج است.» گفت: «خب! از روی تفاسیر بزرگان برای بچه ها توضیح بده ‌؛ مثل .» گفتم: «کتاب دم دست نیست. اینجا تفسیر از کجا می شود پیدا کنی؟!» می خواستم به این وسیله از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم. با خودم گفتم :«بهانه خوبی است..... تا او بخواهد کتابی پیدا کند، چند ماه گذشته است.» اما محمد حسین همان موقع یک جلد کتاب کتاب تفسیر المیزان به من داد وگفت : «این هم کتاب؛ دیگر مشکلی نیست. از روی همین برای بچه ها تفسیر بگو.» دیدم مثل اینکه هیچ راهی ندارم. وقتی او تصمیم بگیرد کاری انجام دهد، خودش فکر همه جایش را هم می کند. 💠زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند واز صحنه رود 💠صحنه پیوسته به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman