eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.4هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
9.8هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت یکی از دوستان می‌گفت: 🍃 در #صحن جامع
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت : من در آن لحظه آخر که را دیدم، یک لحظه تکان خوردم فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است☝️ آنجا با خنده به من گفت که بیا با هم یک 📸عکسی بگیریم؛ شاید این آخرین عکس من و تو باشد....😊 خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند مثلاً بخواهد عکسی بگیرد؛ چه از خودش چه با کسی☹️ من وقتی این حرف را زد تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید، به همان جایی که او می‌خواست برود، من داشتم برمی‌گشتم، ولی یک حسی به من گفت خوب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم. حیف که نگفتم...😞💔 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#دلت_ڪجاست ⁉️ این #شهدا اول مراقبت از دلشون ڪردند ، بعد #مدافع_حرم شدند . چون قلب خونہ ی #خداست
: یه روز به مردم گفتیم برید تو پناهگاه؛ خودمون رفتیم زیر گلوله. الان هم به مردم میگیم برید تو خونه‌هاتون؛ خودمون میاییم تو خیابون و بیمارستان‌ها، تو دل 🚨! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍃او در محل شرکت می‌کرد ودر صحنه حضوری فعال داشت به همراه دوستانش در تظاهرات شرکت میکرد. تا اینکه درخت🌱 انقلاب به ثمر نشست وجنگ تحمیلی آغاز شد. ایشان قبل از اینکه به جبهه برود عضو بود ودائم در پشت جبهه فعالیت می‌نمود. میل به 🌷 اورا به طرف جبهه کشاند وداوطلبانه به های حق علیه باطل شتافت. وسرانجام در مورخه 23 فروردین 1362 به فیض عظیم شهادت نائل آمد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🕊 نماز اول وقت چڪشـے است بر سر نفـس از وقتش ڪه گذشت مـےشود . . . چڪشـے بر سر نماز . 🌷 🙏🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#رهبر_انقلاب🌹 امروز بعد از آنی که بشریّت مکاتب گوناگون و نحله‌های فکری گوناگون و مسلکهای گوناگون
🌹: مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دسته‌ى گل خودش را هجده سال، بیست سال – کمتر، بیشتر – پرورش داده، با آن محبت💚مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد🥀او هم برخواهد گشت یا نه. 🌷 این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با و روحیه‌ى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. 💫کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچه‌ى من شده. اینها چیز کمى است؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینب‌گون در انقلاب ما بود. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
یادی کنیم‌از 📜زندگینامه: 🍃هشتم بهمن 1341 در شهر ماهان از توابع شهرستان کرمان به دنیا آمد و پس از اخذ دیپلم درسال 1365 ازدواج و صاحب یک فرزند  پسر شد. وی به عنوان ستوان یکم ارتش در جبهه حضور یافت . 23 فروردین 1367 در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به رسید و پیکر وی پس از 28 سال،شناسایی و پس از مراسم روز عرفه در به خاک سپرده شد. 🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#خاکریز_دلنوشته_ها دل نوشته ای با سردار دلها ✍ سردار شجاع من که از همه دفاع می کردی و از خود گذش
نگـــ😍ـاهے از سر لطـف برمـاڪن... فـــداے خــاڪ مـزارت زنـدگ❤️ے وهستے مـا..🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
💫بسم اللہ💫 ✅•|چلہ زیارت عاشورا در جوار مزار سردار دلها|• . 👈به نیت فرج و رفع بلا و مشکلات از جامعہ ✅بہ صورت مجازی(لایو) از صفحه سوم گلزار شهدای کرمان 👈حوالی ساعت۲۱👉 . صفحه سوم گلزار شهدا: @shohada_kerman.ir . #با_ما_همراه_باشید . 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @golzar_shohaday_kerman
دامن شب ستاره باران است⭐️ جلوه‌ ای از خدا نمایان است✨ دختری آمـده که گیسـویـش🌈 شـرح کوثر و قدر قرآن است💚 (س)_مبارک💐 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای محمّدرضا مهدی زاده 🔹صفحه ٩٢_٩٠ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((میدان مین)) بسیار تعجب کردم که محمد حسین چطور آن ها را دیده بود؟!! در حالی که وقتی من جلوتر از او می رفتم باید زودتر متوجه آن ها می شدم! 📼دوربین را دوباره به محمد حسین دادم که او نگاه کند،اما متوجه شدم که با اشاره سر می خواهد به من بفهماند که آن ها نزدیکمان هستند. برای چند لحظه، هر دو میخکوب شده بودیم!! خطر بزرگی از کنارمان گذشت. اگر فقط چند قدم جلو می رفتیم، قطعاً با برخورد می کردیم و آن وقت کارمان ساخته بود! برای دقایقی نفس هم نمی کشیدیم و اگر راه داشت، به قلب هم می گفتیم نتپد!🤭 پشت میدان نشستیم تا رفتند. دوتایی نفس عمیقی کشیدیم و خدا را شکر کردیم بعد هر دو با احتیاط راه افتادیم. من ام را زیر سیم خاردار گذاشتم و آن را بلند کردم و با کمک محمد حسین، دوتایی از زیر آن عبور کردیم و وارد # میدان_مین شدیم. در همین موقع چند نفر عراقی را دیدم که از تپه مقابل پایین آمده و به سمت ما می آیند. خیلی سریع روی زمین دراز کشیدیم. نگاهی به محمد حسین کردم. با حرکت سر و صورت گفتم گیر افتادیم.😰نمی دانستیم چه کار باید بکنیم؛غرق در چاره اندیشی بودم که دستی را مچ پاهایم احساس کردم. 😱 قلبم داشت از سینه بیرون می زد!! ابتدا گفتم شاید عراقی مچ پایم را گرفته است و می گوید تکان نخور که توی چنگ منی! 😖 همان طور که خوابیده بودم، برگشتم ونگاهش کردم؛ محمد حسین بود وبا دست به سمت راست اشاره کرد.. من که دنبال نجات از این مهلکه بودم، سریع منظورش را فهمیدم؛ آهسته بلند شدم و نیمه خیز و با احتیاط به سمت راست رفتیم و داخل شدیم. فکر کنم همان معبری بود که امیری در آن به رسید..؛ اما فعلا با شرایطی که ما داشتیم، معبر خوبی برای در امان ماندن بود. آن ها متوجه ما نشدند و ما آن شب توانستیم در آن مکان توقف کنیم. بعد از اینکه محمد حسین خوب را بررسی کرد🧐 وجوانب کار را سنجید، دوباره به طرف خطّ خودی راه افتادیم و خداروشکر بدون هیچ مشکلی به رسیدیم. آن قدر خسته بودیم که بلافاصله داخل رفتم و آماده خواب😴شدم،امّا دیدم محمد حسین خارج شد. تعجب کردم! این وقت شب کجا می خواهد برود؟ پشت سرش بیرون رفتم؛ دنبال آب می گشت تا بگیرد، می خواست نماز شبش را بخواند! من هنوز در فکر آن شب بودم وکارهایی که محمد حسین کرده بود... نماز خواندنش در محل شهادت امیری، پیدا کردن معبر، موفقیت آمیز بودن شناسایی در منطقه ای که بسیار حساس وخطرناک بود....... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman