eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.4هزار دنبال‌کننده
23.7هزار عکس
9.7هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
#مناجات_شعبانیه 🕊 الٰهِى إِنْ كانَتِ الْخَطايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِى لَـــدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّى بِحُسْنِ تَوَكُّلِى عَلَيْكَ🍃🍃 خدایا... اگـر خطاهایم مرا از نظـــرت انـــداخته ، بـه خاطر حـسن اعتمـــادم بر تو از من چشم‌ پوشی کن💔 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ماجرای امضای🖋#سردار_سلیمانی بر کتاب جوا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 💫حضور سر زده در مجلس خواستگاری💐فرزند ادامه از زبان فرزند .... خاطره ای از پسر شهید مدافع حرم میگه رفتم خواستگاری دختری ،پدر دختره و جانباز بودن گفت چرا بابات نیاوردی گفتم بابام تو سوریه شده ،معذرت خواهی کردن و گفتن اگه به تفاهم برسین هفته دیگه پنج شنبه خواستگاری رسمی بیایین. میگه اومدم خونه رفتم تو حال روبرو عکس پدرم گفتم بابا چرا تنهام گذاشتی،چرا رفتی سوریه ،یه پسری داشتی من داماد می کردی بعد می رفتی شهید می شدی .میگه این قدر با عکس📸 پدرم دعوا کردم تا خواب رفتم . تو عالم خواب دیدم بابام اومد گفت پسرم زنده و حاضرن، شب خواستگاری یکی از دوستام میگم بیا تو مراسم که همه مجلس بدست بگیره . از خواب بیدار شدم سریع کاغذ 📃و خودکار🖌برداشتم شروع کردم نوشتن الان ساعت 3 شب 🕒بابام قول داده شب مراسم یکی را بفرسته تو مراسم. مادرم داشت نماز می خوند نامه✉️را دادم گقتم بزار تو کیفت شب تو مراسم بده من. شب مراسم نامزدم زنگ زد گفت همه خاله ،عمه ,عمو هام هستن شما کی میاد گفتم من تنها با مامانم میام ‌. شب میشه میگه با هزار استرس تنها و بی کس رفتم خونه عروس همه بودن منم تنها ،یه لحظه خیلی دلم💔 گرفت .یاد خوابم افتادم دلم آروم♥️ شد . حرف و بحث ها شروع شد یکی زنگ زد به گوشی📱 مامانم . دیدم مامانم پر آشوب و استرس شد ، گفت شما الان تو این خیابان هستین ،بیایید فلان کوچه و پلاک گوشی📱 قطع کرد بعدم گفت صبر کنید منم یه مهمان دارم. در باز شد وارد شد همه شروع کردن گریه و زاری ..میگه تا نیم ساعت هنگ😟 بودم ،همه گریه می کردن😭 ،عکس📸 یادگاری می گرفتن. به خودم اومدم دیدم حاج قاسم سلیمانی مجلس دست گرفته داره در مورد مهریه صحبت می کنه ، نامه✉️ را نوشته بودم دادم گفتم بخونید شروع کردن خواندن اشک ریختن... بعد خوندن گفت همین جا قول بدین از ماجرا کسی نفهمه تا زنده ام....... اینجا بود اعتقاد پیدا کردم زنده و همه جا حاضرم. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
با مردم طوری رفتار می‌کرد که همه فکر می‌کردند قوم و خویشش هستند.🍃 صمیمیت و مهربانی در وجودش پر بود.با هیچ‌ کس پرخاش نمی‌کرد. اگر از چیزی ناراحت می‌شد، عصبانیتی در چهره‌اش نمی‌دیدیم،تنها سکوت می‌کرد.🌿 اگر کسی را گرفتار مشکلی می‌دید، آرام نمی‌شد🌸 تا آن مشکل را برطرف کند. در انجام کارها به هیچ کس به چشم بد نگاه نمی‌کرد. به خودش اجازه نمی‌داد کسی را قضاوت کند. اگر ما هم چیزی می‌گفتیم و یا نسبت به شخص خاصی صحبت می‌کردیم، او ناراحت می‌شد. مخالفت می‌کرد و می‌گفت: 🌱«اینطور حرف نزنید. نباید مردم رو به این راحتی قضاوت کرد! شما از باطن اون شخص خبر ندارید. از سر شنیده‌هاتون صحبت نکنید.»🌱 🌷 این دید مثبتش به مردم و جامعه همیشه برایمان پر از عبرت و آموزش بود.....🌱🌸 #شهید_مرتضی_عسگری_زاده #سالروز_شهادت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
✍ #خاطره_شهدا 🌸یک بار #حاج_حسین_بادپا رو به من گفت #حاج_قاسم از غیب خبر داره! گفتم یعنی چی؟ گفت: آخ
#شهید_حسین_بادپا🍃 به محض اینکه جریان تکفیری داعش روی کار آمد به واسطه دوستی و نزدیکی که با سردار سلیمانی داشت خود را به صحنه #دفاع از حریم الله رساند🍃 #شهید_بادپا بارها به جنگ داعش رفت و برگشت تا اینکه یک بار مصدوم شد ،به دیدارش رفتیم دوستی به دیدنش آمده بود به او گفت کار تو دیگر تمام شده و بیش از کوپنت در #منطقه بودی اما حسین گفت: 🌹 من یک کار ناتمام دارم.🌹 #شهید_بادپا به دنبال کار ناتمامش دوباره به منطقه رفت و به هدفش رسید....🌷 اینجا بود که #سردار_سلیمانی در وداع با پیکر پاک حاج حسین گفت 🍃خداحافظ رفیق! آرے#شهید_بادپا رفیقی واقعی بود که در بسیاری از صحنه‌ها و جبهه‌ها در کنار سردار سلیمانی بود. سردار سلیمانے: 🌸"دوستداران انقلاب خودراوقف دفاع از انقلاب کرده و شاغل و بازنشسته هم نمی‌شناسد."🌸 #شهید_بادپا هیچوقت از یاد شهادت غافل نشد و همیشه در آرزوی شهادت بود.🥀 #شهید_حسین_بادپا #سالروزشهادت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
هرگاه توانستے نگاهت راروی کفش هایت ثابت کنے آنگاه میتوانے شهیدشوے.....🍃🍃 حاج همت میگفت: هرگاه امتدادنگاهت به حرام نرسدشهیدے...🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای مرتضی حاج باقری 🔹صفحه ۱۱۱_۱۱۰ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🦋 ((پاسگاه زید)) سال شصت و چهار، بعد از در پاسگاه زید بودیم. همه شناسایی ها در هور انجام می شد! به همین دلیل تمام زندگی مان روی آب بود. یک شب که دو نفر از بچه ها برای رفته بودند، دیگر برنگشتند. محمد حسین طبق معمول بچه هارا تا نزدیک معبر همراهی کرد و بعد همان جا منتظر ماند تا برگردند. آن شب خیلی دیر کرد؛ همه نگران شده بودیم، معمولا ساعت حرکت و بازگشت بچه ها مشخص بود، اما این بار از ساعت مقرر خیلی گذشته بود! معلوم بود که حتما اتفاقی افتاده است.. اواخر شب دیدیم آمد؛ ناراحت وافسرده😔 و با حالی خراب، توی خودش بود. زیر لب اشعاری را زمزمه می کرد. بغض گلویش را گرفته بود، اما گریه نمی کرد!! شاید ملاحظه نیروها را می کرد. گویا در طول مسیر بچّه‌ها، خمپاره ای به بلمشان🛶 اصابت کرده و هر دو شده بودند و محمد حسین که ابتدای محور منتظرشان بود، زودتر از همه با خبر شد. حالا دست خالی آمده بود و غم رفتن بچّه‌ها بر دلش سنگینی می کرد.💔 از ته دل آه می کشید! و می گفت: «آقا اینها رسیدند، به مقصد خودشان، امّا ما هنوز مانده ایم..! آن ها هم رفتند.» حسرت می خورد که چرا خودش مانده است. به من گفت:«مرتضی من ندارم.» گفتم: «این حرف ها چیه که می زنی؟! » گفت: «باور کن من لیاقت ندارم. من همیشه قبل از زخمی می شوم، می دانی علّتش چیه!؟» گفتم: «خب! اتّفاقی است، مثل اینکه فراموش کردی برای شما بیشتر خطرات، قبل از عملیّات ها و در شناسایی منطقه است.» گفت: «نه! علّتش این است که من طاقت در عملیّات را ندارم، زودتر مرا زخمی می کند که بروم و از منطقه خارج شوم.» گفتم: «آخه چرا این فکر می کنی؟!» گفت : «خودم از خواستم تا هر عملیّاتی که می داند توان و تحمّل ندارم، مرا کند.» این حرف را محمد حسین به چند نفر دیگر هم گفته بود. بالاخره خداوند او را طلبید. سماجتش برای حضور در آخرین عملیّات نشانه پروازش بود. 💠یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که به زر ناسره بفروخته بود 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 💫حضور سر زده #حاج_قاسم_سلیمانی در مجلس
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌹 ➖همرزم سپهبد شهید سردار سلیمانی: 🔶حاج قاسم، در عملیات‌ها همیشه جلوتر از سربازان بود!! فرماندهی که هیچگاه به سربازها نگفت 🌀همیشه خود جلو می‌افتاد و پیش می‌رفت و به رزمندگان می‌گفت ✍حاج قاسم همیشه پیشقدم بود و فرمانده ی «بیا»بود نه «برو» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman