آرایههای ادبی
مادّه تاریخ
در اصطلاح فنّ بدیع، به واژه یا واژههایی اطلاق میشود که ارزش عددی آنها، بر اساس حروف اَبجَد، تاریخ مشخصی را بیان میکند. این کار برای مقیّد کردن ارقام فَرّار ریاضی به حروف دری و بیان سالهای تاریخی در قالب کلمات و عبارات و جملات به منظور حفظ تاریخ وقایع مختلف از تولد و مرگ و ازدواج و فتح و شکست و ... است.
اساس ماده تاریخ، بر حروف ابجد نهاده شده که در هشت کلمه آمده است و هر حرفی به ترتیب بر یک عدد دلالت میکند:
اَبجَد: الف = ۱ ب = ۲ ج = ۳ د = ۴
هَوَّز: ۵، ۶، ۷
حُطّی: ۸، ۹، ۱۰
کَلِمَن: ۲۰، ۳۰، ۴۰، ۵۰
سَعفَص: ۶۰، ۷۰، ۸۰، ۹۰
قَرَشَت: ۱۰۰، ۲۰۰، ۳۰۰، ۴۰۰
ثَخِذ: ۵۰۰، ۶۰۰، ۷۰۰
ضَظِغ: ۸۰۰، ۹۰۰، ۱۰۰۰
چهار حرف فارسی پ، چ، ژ، گ را در حساب حروف ابجد یا حساب جُمَّل، معادل ب، ج، ز، ک محاسبه میکنند.
یکی از معروفترین ماده تاریخها، ترکیب اضافی"عدل مظفّر" است که جمع حروف آن، معادل ۱۳۲۴ هجری قمری ، سال پیروزی انقلاب مشروطه و تاسیس مجلس شورای ملی است.
"راز دل و دین ز قبر خیام طلب" سال بنای آرامگاه خیام؛ یعنی ۱۳۱۳ هجری قمری.
با تلخیص از بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۶۴ و ۱۶۵.
#ماده_تاریخ
#حروف_ابجد
#حساب_جمّل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک پیشنهاد جالب 🌺🌺🌺
حالا متوجه شدیم که چرا عدد ۱۱۰ منسوب به علی است ؛ یعنی ع = ۷۰ ، ل = ۳۰، ی =۱۰ همهی اعداد را با هم جمع کنیم، میشود علی (ع).
شما هم میتوانید با استفاده از اعداد و مطالب بالا، عدد نام خود را حساب کنید.
🦋🦋🦋
#حروف_ابجد
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابیاتی از سعدی☘☘☘
مرد نکونام
دُنیی آن قدر ندارد که بر او رَشک برند
یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
نظر آنان که نکردند در این مُشتی خاک
الحق انصاف توان داد که صاحبنظرند
عارفان، هر چه ثَباتی و بقایی نکند
گر همه مُلک جهان است، به هیچش نخرند...
سعدیا، مرد نکونام نمیرد هرگز
مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند
دنیی: دنیا. رشک: حسد.
شرح غزلهای سعدی، دکتر برزگر خالقی و و دکتر عقدایی، ج ۲، ص ۱۳۸۳.
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابباتی از خاکشیر اصفهانی
پیش نرفتن حق😂
هر جا عوض نوش، بُوَد نیش امروز
پامال شود فقیر و درویش امروز
آرامی و صافی و درستی، هر سه
حق است، ولی حق نرود پیش امروز
جعفر موسوی، متخلص به خاکشیر، متوفّای ۱۳۷۵ قمری و دارای دیوان شعر است.
خندهسازان و خندهپردازان، صلاحی، ص ۳۱۴، به نقل از دیوان خاکشیر اصفهانی.
#خاکشیر_اصفهانی
#حق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غزلی از شهریار
مژده ای دل، که نجات از ظلماتم دادند
وز کفِ خضر نبی، آب حیاتم دادند
تشنهی بادیهی عشوهی ذاتم دیدند
جامی از چشمهی اسما و صفاتم دادند
چه مبارک شب قدری که به چندین برکات
از برِ لوح و قلم، برگ و براتم دادند
کورسویی زدم آن قدر به شب تا چون شمع
مَحرمم دیده و ره در خَلَواتم دادند...
تا کنم کام جهانی شکرین، چون حافظ
کِلکی از نیشکر و شاخ نباتم دادند...
غزل معاصر ایران، ص ۱۶۶ و ۱۶۷.
بادیه: پیالهی بزرگ، جام.
برات: حواله، سند پرداخت.
کورسو زدن: در تاریکی بودن، نور اندک داشتن.
خلوات: خلوتها.
کِلک: قلم.
#شهریار
#حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابیاتی از مولوی 🌹🌹🌹
پَرکندگی از نفاق خیزد
پیروزی از اتّفاق خیزد
تو ناز کنی و یار تو، ناز
چون ناز دو شد، طلاق خیزد...
در عشق زنده بودن، گزیدهی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۵۳.
پرکندگی: پراکندگی، تفرقه.
اتفاق: اتحاد، متفق شدن.
طلاق: جدایی، بیزاری.
#مولوی
#شفیعی_کدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نابینا و معلول🦋🦋🦋
نابینا و معلولی با یکدیگر میزیستند. راهزنان، به جان ایشان تاختند. نابینا، معلول را به دوش گرفت. معلول، راه را به او نشان داد و بدین گونه، هر دو گریختند.
با اتکا به تواناییهای یکدیگر، از هر مانعی میتوان گذشت.
هزار نکته، مُستجیر، ص ۲۵۲.
#نابینا
#معلول
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303