زندگی پرویز شاپور 🌹🌹🌹
پدر کاریکلماتور ایران
💐 به مناسبت ۱۵ مرداد، سالروز درگذشت وی
او متولد پنج اسفند (یا پنج خرداد) ۱۳۰۲ در قم است که در شناسنامهاش تهران ثبت شده است. مراحل تحصیل را تا دیپلم در تهران گذراند و سپس لیسانس خود را در رشتهی اقتصاد از دانشگاه تهران گرفت و به استخدام وزارت دارایی درآمد و در اهواز مشغول به کار شد و در همان حال، برای روزنامههای محلی مطلب مینوشت. بعدها به تهران آمد و با مجلههای گوناگونی همکاری داشت.
در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد که دختری شانزدهساله و نوهی خالهی مادرش بود، ازدواج کرد که حاصل آن، پسری به نام کامیار بود. این ازدواج پنج سال بیشتر دوام نیاورد و به جدایی کشید. پس از آن، شاپور هرگز ازدواج نکرد و همراه پسر و برادرش زندگی کرد.
شاپور در تهران، علاوه بر مجلهی توفیق، با مجلههای سپید و سیاه، گلآقا و خوشه همکاری داشت. در خوشه با سردبیری احمد شاملو بود که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۶ شاملو، جملههای نثر ساده، صمیمی، کوتاه، طنزآمیز و ادبی شاپور را کاریکلماتور نامید.
شاپور در ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ در ۷۶ سالگی، پس از یک دوره بیماری درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. از شاپور جز مجموعهی هشت جلدی کاریکلماتور که در سال ۱۳۸۶ در کتابی به نام "قلبم را با قلبت میزان میکنم" چاپ شد، کتابهای دیگری مانند فانتزی سنجاق قفلی، تفریح نامه و کتاب موش و گربه عبید زاکانی با طرحهای پرویز شاپور بر جا مانده است.
📚📚📚
با تلخیص از چند سایت ادبی از جمله ویکی پدیا.
#زندگیپرویزشاپور
#پدرکاریکلماتورایران
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کاریکلماتور
از پرویز شاپور
🌺 مرغ ماهیخوار، عاشق خشکسالی است.
🌺 به حال ماهیای اشک میریزم که طول عمرش، کمتر از عرض رودخانه است.
🌺 ماهیها، شکایتشان را با دختر دریا در میان میگذارند.
🌺 نشانی شمع را از پروانه میگیرم.
🌺 شمع برای اینکه نمیتواند خاکستری از خود به جا بگذارد، اشک میریزد.
📚📚📚
قلبم را با قلبت میزان میکنم، کاریکلماتور، شاپور، ص ۵۱۰ - ۵۱۳.
#کاریکلماتور
#پرویزشاپور
#ماهیومرغماهیخوار
#شمعوپروانه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر طنز: کار اداری 😂😂
از ابوالقاسم حالت
سفرهی رنگین و دلپذیر ندارم
آنچه تو داری، منِ فقیر ندارم
برّهی بریان و مرغ و ماهی و میگو
یا کره و تخممرغ و شیر ندارم
من که به نان و پنیر ساخته بودم
نان جوین دارم و پنیر ندارم
شکر خدا میکنم به عادتِ مألوف
گرچه بهجز نانِ سرخمیر ندارم
کی به تموّل رسم از کار اداری؟
من که دل و دست رشوهگیر ندارم...
📚📚📚
بچهها برق آمده، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص۴۳۵ و ۴۳۶.
#شعرطنز
#کاراداری
#رشوه
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌺سخنان بزرگان ایران و جهان🌺
🌹کانال یکدقیقهای🌹
اختصاص یک دقیقه وقت روزانه، برای مطالعهی سه سخن زیبا، پرمحتوا و کاربردی در موضوعات مختلف.
🌼 تمام سخنان، با نام و صفحهی کتاب است.
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3362587747C979792fdcd
🌻🌷🌻🌷🌻🌷
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
هر که پند گرفتن را بشناسد، چنان است که در میان پیشینیان زندگی کرده است.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۶۸۸.
#امامعلی(ع)
#پندگرفتن
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کاریکلماتور
از موسی رئیسی وانانی
🟠 وقتی نمک میریخت، همه دلشوره میگرفتند.
🟠 با کندن چاه، چاله چولههای زندگیاش را پر میکرد.
🟠 در ناهمواریهای زندگی، چرخ خوششانسی پنچر شد.
🟠 وقتی با دلتنگی دست به گریبان میشوم، زمین میخورم.
🟠 قمارباز، بادیدن پلیس، خودش را باخت.
📙📙📙
پیازداغ، رئیسی، ص ۵۹.
#کاریکلماتور
#موسیرئیسی
#ارسالیعضوکانالازکتابش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🦋ضربالمثلهای جهان🦋
🔵 سکوت، اشتباه نمیکند.
(هندی)
🔵 شمشیر، علیه محبت و مهربانی وجود ندارد.
(ژاپنی)
🔵 عیوب دیگران را نباید با انگشت کثیف نشان داد.
(ایتالیایی)
🔵 کسی که به امید شانس زنده است، سالها قبل مُرده است.
(فرانسوی)
🔵 ممکن است که دروغ یک سال بدَوَد؛ ولی راستی، در یک روز از او جلو میافتد.
(آفریقایی)
📚📚📚
کلیدهای طلایی خوب زیستن و رسیدن به هدف، امیر ملکمحمودی، ص ۱۳۸، ۱۴۶، ۱۵۶، ۱۶۸ و ۱۸۷.
#ضربالمثلهایجهان
#امیرملکمحمودی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه 📚📚📚
راز جعبهی کفش
از حسین شکرریز
زن و شوهری، بیش از ۶۰ سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها در مورد همه چیز با هم صحبت میکردند؛ مگر یک چیز: یک جعبهی کفش، در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن چیزی نپرسد.
روزی پیرزن، به بستر بیماری افتاد و پزشکان، از او قطع امید کردند. پیرمرد، جعبهی کفش را نزد همسرش برد. همسرش از او خواست تا در جعبه را باز کند. وقتی آن را باز کرد، دو عروسک بافتنی و مقدار زیادی پول دید و در این باره، از همسرش سؤال کرد.
پیرزن گفت: وقتی ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم، مادربزرگم به من گفت: راز خوشبختی زندگی مشترک، در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم، ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.
پیرمرد دید فقط دو عروسک در جعبه است؛ پس همسرش، فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان، از دست او رنجیده است. از این بابت، در دلش شادمان شد. رو به همسرش کرد و گفت: این همه پول از کجا آمده است؟ پیرزن گفت: آه عزیزم، این پولی است که از فروش عروسکها به دست آوردهام.
📚📚📚
پندهای قندپهلو ۳، شکرریز، ص ۷۱ و ۷۲.
#داستانکوتاه
#جعبهیکفش
#رازخوشبختی
#حسینشکرریز
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303