eitaa logo
گلزار شهدا
5.7هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
از جنس مردم ... 🌷 ڪــمــال شــده بــود مــســئول تــســویــه آمــوزش و پــرورش فــارس از عــنــاصــر طــاغــوتــے یــا بــه عــبــارتــے مــســئول بــازســازے نــیــروے انــســانــے.خــوشــحــال بــودم ڪــه بــرادر مــن هم ســمــتــے گــرفــتــه،یــڪ روز رفــتــم اداره امــوزش و پــرورش،بــبــیــنــم كمــال ڪــجـاســت و چــه ڪــار مــے ڪــنــد. از در اداره آمــوزشـے پــرورش ڪــه وارد شــدم،دیــدم پــشــت در،یــڪ مــیــز گــذاشــتــه انــد و كمــال نــشــســتــه پــشــت مــیــز؛ بــا تــعـجــب و ڪــمــے نــاراحــتــے گــفــتــم:آقــا كمــال،مــگــه شــمــا نــگــهبـانـیــن ڪــه ایــن جــا نــشــســتــیــن! خــنــدیــد و گــفــت:نــه داداش،خــودم گـفــتــم مــیــزم را ایــن جــا بــگــذارن تــا بــیــن مـن و مـراجـعــه ڪــنــنــد هیـچ فــاصـلـه اے نــبــاشــد! 🌷🌷🌷🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ﻓﺮﻫﻨﮓﺷﻬﺪاﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
🎐 l ⭐ لوح 🔺️ در ماه مبارک رمضان اگر زمان افطار به خانه میرسیدند، میگفتند برای راننده و محافظ‌ها افطار آماده کنید تا به خانه‌شان میرسند، بتوانند کمی افطار کنند و گرسنه نمانند. 🏴🌱🏴🌱🏴 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔰 | 🚩 شهد شیرین شهادت را کسانی می چشند... 🌷 🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
اَمَنْ یُجیبُ بخوان برای دل مضطرِمن که شاید به دعای تــــو تمام شود بی قرارۍ های دلــم ... 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
هدایت شده از سربندهای گمشده
🔰 دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان 🌹 🔸 اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین. 🔸 خدایا، در این ماه درهای بهشت هایت را به رویم بگشا و درهای آتش دوزخ را به روزیم ببند و به تلاوت قرآن توفیقم ده، ای نازل کننده آرامش در دلهای مؤمنان. ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz ╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
  فدایی امام زمان( عج) 🌷🌷🌷 ﺩﺭ ﮔﻠﺰاﺭ ﺷﻬﺪا، همین جایی که الان قبر عبدالحمید است یک تابلو سبز بود که روي آن نوشته بود خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما. حمید را دیدم که با چوب روی زمین چیزی می نویسد جلو رفتم، نوشته بود  (عج) پاسدار شهید عبدالحمید حسینی  من و مادرم بودیم و من با شوخی به کمرش زدم و گفتم: جا رزرو می کنی؟ اول برادریت را ثابت کن.....😉 شهید ﻋﻠﻲ ﺧﻀﺮﻱ یکی از دوستان صمیمی عبدالحمید بود که پدر ایشان اصرار داشت قبر حمید هم کنار قبر پسرش باشد. عصر همان روز 3 تا قبر در اطراف قبر شهید فیض حفر کردند ولی هر سه آب گرفت. بعد پای همین تابلو سبز را حفر کرده بودند همان جایی که فقط من و مادرم می دانستیم. (ﻋﺞ) 🌷🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * * * جابه جا در بیابان ، اتاق‌های متحرک با پوسته های فلزی گذاشته‌اند . هرکدام واحدی از گردان است . جلوتر که می آید ، تانک ها با آرایش مخصوصی چیده شده اند و روی هرکدام برزنتی زیتونی رنگ کشیده شده ، چند سرباز که انگار بهانه آورده اند و یکی دو ساعت مرخصی گرفته اند ، تند گام برمی دارند کلاه به دست و خندان . پشت سرشان چند نفر با لباس های سبز نزدیک می‌شوند . از دور دو تا شان را می شناسد . هم همه را ولی در آغوش می‌گیرد. همراهش می‌شوند تا پای تانک ها . غریبه‌ها نیم خند حیرت و کنجکاوی دارند . برزنت روی تانک ها پس زده می شود . چند نفر دیگر هم می آیند و باز هم چند نفر دیگر . یک یک  تانک ها را می شناسد . برایشان می گوید که کدام یک در کدام منطقه غنیمت گرفته شده و با کدام یک در کدام عملیات چه کارهایی کرده اند . بعضی تانک ها زخمی اند .قرآن پیش از اذان به گوش می آید همراه با دیگران به نمازخانه می‌رود . همه برمی خیزند . _قبول باشه زیارت. _ما که نرفته‌ هم به منصور آقا حاجی می گفتیم . _یاد فقیر فقرا کردین.. _الحمدالله دیگه همسایمون شدی حاجی! دور از حلقه از لباس‌های نظامی است . اصرار می کنند جلو بایستد .لب می گذرد و با ته خندی گلایه دار که در تمام صورتش پخش شده ،نه فقط در لبانش ،آونگ وار ، سر تکان می دهد چند بار . اصرار می کنند و نمی دانند بعضی ها  ، که به قطع عضوی  نمی شود اقتدا کرد . صف ها بسته می شود . سلام عصر را که می دهد سر می گرداند عقب و با دو دست ،باسه ، چهار نفر پشت سرش دست می‌دهد نرم و آهسته . بند دوم سبابه را آنی به لب و بعد ، نوک بینی و پیشانی می زند و کف دست را از پیشانی تا انتهای ریش می کشد . «..یصلون النبی یا ایها الذین ..‌‌»  ۱۱ بلند می‌شود و مهرها را در جایش می گذارند . کفش های سیاه نوک تیز بین پوتین های دم در مشخص است . نوک کفش راست تیز تر است .می‌پوشد و پوتینها هم پوشیده می شود . بیشتر سرباز ها اولین بار است که او را می بینند و نمی دانند زمانی فرمانده زرهی بوده است . ولی مثل همه ازدحام های بعد از نمازهای جماعت ، که گاه چند نفر گرد آشنا می ایستند و دیگران هم از کنجکاوی ، یک یک اضافه می‌شوند ، همراه بقیه بیرون نمازخانه گردش حلقه می‌زنند . شانه هایش یک شانه ها را لمس می کند . از همه حلالیت می طلبد ، پیشانی ها را می بوسند و با بدرقه چشمهای مشتاق ، از روزنه فنس ها به دانشکده بر می گردد تا حرکت کند و به سروهای کنار جاده خیره شود . نسیم خنکی از شیشه ماشین به تو می زند ،عصر میشود بعد از غروب و او در خانه پدر است . بابت ۱۰ هزار تومانی که از پدر قرض می‌کند ، چک می دهد .« نه نه ..‌ می خوام حسابم صاف باشه... حالا چه فرقی میکنه » از آنجا بیرون می زند به پادگان امام حسین می رسد . آقا یحیی مسئول شب پادگان است و دور و برش شلوغ ‌ صبر میکند خلوت شود و بعد یکی دو ساعت با او درد دل می کند . «.. نمی دونم هیچ کی از این خلایق برام هیچ چی... دیگه خسته ام ، نمی دونم از همه چی..‌» عکس هایش را از دیروز یکی یکی از پادگان جمع کرده و چند تاش هم از آقا یحیی می گیرد و به همسرش می دهد . چه جوان تر است در بعضی عکس ها . بیشترشان در جبهه گرفته شده . کنار تویوتا . روی خاکریز ، مجروح روی تخت بیمارستان ،غمگین و شاد . بعضی هایشان هم مربوط به زمان بازیش در تیم‌های فوتبال است . چهارشنبه و پنجشنبه به خانه بیشتر فامیل می‌رود برای خداحافظی . به مسجدها هم می رود و خداحافظی می‌کند از جوان‌ها و پیرها . عصر پنجشنبه دست محمد مهدی را می‌گیرد و به زیارت شاهچراغ و سید علاءالدین حسین می رود ، و بعد هم دارالرحمه . می نشیند سر قبر شهیدان . در برگشت ، کودک را در پارک هم تابی می دهد و به زبان خودش حرف‌های زیادی برایش می زند . باز به خانه پدر می رود . _... بذارید حالا که بچه است  بیاد یاد بگیره .شاید من فردا نبودم خودش راه زندگیش را بلد باشه ! _مادرجون این محیط ها برای بچه خوب نیست . از حالا دلش میگیره . _ای ننه خدا کنه اصلش درست باشه ، اینا حل میشه . به خانه بر می گردد . راضیه و مرضیه با هم می دوند و در را باز می کنند . _خوش گذشت داداش!؟ بابا چرا ما را نبردین ؟! مادر خانومش هم سر سفره شام است . اوهم می نشیند . دو ، سه لقمه ای می خورد . و اسباب و اثاثیه مسافرتش را بازبینی می کند که چیزی کم نباشد. ادامه دارد.... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ پنج نکته برای آماده کردن دل و قلب در ⭕️ مهمترین چیزی که باید برای شب قدر آماده کرد... 🎙 دانلود 👌 🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💠 شهید مدافع حرم رسول پورمراد: خدایا به شهدای عزیزت قسم و به حسین (ع) سیدالشهدا قسم؛ مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان (عج) قرار بده و مرا از این نعمت بهرمند ساز و مرا عزیز گردان. 🌷🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 توصیه مهم مقام معظم رهبری به دعای فرج در شب قدر : ⬇️⬇️⬇️ «امیدواریم خدای متعال ما را به آنچه رضای او و نصرت او در آن هست موفّق بدارد و ان‌شاء‌الله بتوانیم این راه را برویم و خداوند ما را از دعای ولیّ عصر (ارواحنا فداه) و رضایت آن بزرگوار برخوردار کند. ⬅️ این شبها دعا برای تعجیل مهم است، دعا برای وجود مبارک امام زمان (سلام‌ الله علیه و عجّل الله فرجه و ارواحنا فداه) است؛ ⬅️آن بزرگوار هم شما را دعا خواهند کرد؛ وقتی شما دعا میکنید ایشان را، ایشان هم شما را دعا میکنند و دعای آن بزرگوار دعای مستجابی است؛ 🔰 ان‌شاء‌الله خداوند ما را از دعای آن بزرگوار برخوردار کند و ارواح طیّبه‌ی شهدای بزرگوار و روح مطهّر امام بزرگوارمان که حقّاً جای ایشان خالی است، از ما راضی و شاد کند. » ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب شبِ آغاز سفر و هجرته! رفقا ابدیت در پیشه... سفر دور و دراز و خطرناکی در پیش داریم... باید از زیر قرآن رد بشیم، که سفرمون به سلامت باشه... مثل اون رزمنده‌هایی که شب عملیات از زیر قرآن رد میشدن و راه هزارساله رو یه شبه می‌رفتن! «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ» 🌷🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb