°•|🌿🌹
#شهید_احمد_کشوری
#سرلشکر
#خلبان
#ولادت : ۱۳۳۲/۴
#محل_تولد : فیروزکوه
#شهادت : ۱۳۵۹/۹/۱۵
#محل_شهادت : ایلام - منطقه میمک، دره بینا
🔺عقاب تیز پرواز جبهههای جنگ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
🔹در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
🔸روبــه صفتان زشت خو را نكشند
◽️پايان زندگی هر كسی به مرگ اوست جز مرد حق كه مرگش آغاز دفتر اوست.
◽️هر روز ستارهای را از اين آسمان به پايين میكشند امّا باز اين آسمان پر از ستاره است.
◽️راه شهيدان را ادامه دهيد كه آنها نظارهگر شمايند. مواظب ستون پنجم باشيد كه در داخل شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور كنيد، در مقابل حرفهای منحرف بی تفاوت نباشيد. مردم كوفه نشويد و امام را تنها نگذاريد. فرزندانتان را آگاه كنيد و تشويق به فعاليت در راه الله كنيد.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
#سیره_شهدا
🌷خلبانها هم عمدتاً افرادی در سطح بالای جامعه و بهاصطلاح باکلاس بودند. اما آنچه ما از عباس، این مرد آسمانها دیدیم و شنیدیم، افتادهترین و خاکیترین فرد ممکن بود.
فروردین 1359 بود. منزل همشیره ما سهراه آستانه بود. با خاله و جمعی از اقوام برای عید دیدنی به منزل خواهرم رفته بودیم. چند نفر دیگر هم بودند. منزل کوچک بود، دورتادور پذیرایی پر شد. ناگهان صدای یاالله، یاالله بلند شد. عباس و همسرش بودند. قبل از پذیرایی یک راهرو بود. عباس داخل راهرو آمد. همه به احترام ایشان بلند شدند و تعارف کردند داخل بیاید و جای آنها بنشیند. اما عباس داخل نیامد. با همان لهجه شیرازی و خودمانی خودش گفت: بفرمایید. بفرمایید. هیچکس بهخاطر من جابهجا نشود.
بلافاصله کفشهایی که در راهرو بود را مرتب کناری گذاشت و همان جا روی زمین در راهرو نشست.
صاحبخانه میگفت: زشت است عباس آقا دم در، بیاید داخل.
عباس با خنده گفت: من حاضر نیستم حتی یک بچه بهخاطر من از جایش بلند شود.
ادامه داد: بنّای این خانه که دو نفر نبوده، یک نفر بوده، کسی که آن بالای خانه را ساخته، این پائین را هم ساخته. بالا و پائین خانه فرقی نمیکند.
کمکم فهمیدیم عباس عادت دارد، جلو همه تمام قامت بایستد.
🌷🍃🌷
#خلبان شهید عباس دوران
#شهدای_فارس
🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb