eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🙋‍♂ عارف ۱۸ ساله از ماکو ... ‏‎🔻 برشی از روایتگری سید جعفر حسینی 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید حاج مهدی زارع⭐️ 🌹براي عمليات کربلاي چهار آماده مي شديم. با حاج مهدي زارع، سيد محمد کدخدا و سيد محمد باقر دستغيب پشت وانت نشسته بوديم و از گتوند به سمت شلمچه مي رفتيم. مسير طولاني بود، حدود دو ساعت. قرار شد آيت الکرسي بخوانيم، اما اتفاق عجيبي افتاد. با اينکه هر چهار نفر آيت الکرسي را حفظ بوديم، اما در اين دوساعت نتوانستيم آن را کامل ختم کنيم. يک آيه خوانده مي شد و هر چهار نفر به خنده می افتادیم. دوباره از اول می خواندیم. وقتي به شلمچه رسيديم، حاج مهدي به راننده گفت نگه دار تا ما آيت الکرسي را تمام کنيم. من يقين کردم که زمان شهادت اين عزيزان رسيده است. صحنه عجيبي بود، پرواز آنها را مي شد با چشم سر هم ديد. شب بعد حاج مهدي و سيد محمد باقر به عرش الهي پر کشيدند، کدخدا هم چند هفته بعد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
| | 🏷 سیره شهید حاج قاسم سلیمانی در ماه مبارک رمضان ▫️در ماه رمضان، اگر زمان افطار به خانه می‌رسیدند، می‌گفتند برای راننده و محافظ‌ها افطار آماده کنید تا به خانه‌شان می‌رسند بتوانند کمی افطار کنند و گرسنه نمانند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
📸آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندتری است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند....(آيه۲۰ سوره توبه) 🌱🌹🌱🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌙 🗓 🌹 هاشم اعتمادی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 ای شهــید🌷 دعا کن ، که ما از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد و از قافله ی مهـدی فاطمه جا نمانیم ... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
👇 بخشی از وصیت شهید سید عبدالرضا سجادیان 💢خدایا چقدر زیباست مرگ در راه تو و شمع گونه سوختن، آنسان که بتوان روشنی بخش جامعه بود و خدایا میدانم تو کیستی نه آنگونه که علی دانست. خدایا تو را با دیده دل دیده ام نه آنقدر که محمد (ص)دید، خدایا به تو، کتابت و هر آنچه از توست یقین دارم، نه آنگونه که امام و رهبر من خمینی عزیز دارد. و اینک ای مهربان ترین خوبان مرا به آنچه از تو نیست کافی گردان، یاریم ده، ای هستی بخش که جز تو از هیچکس و هیچ چیز خوف نداشته و مظاهر مادی ات اندوهگینم نسازد. خدایا آنقدر می دانم که آنچه ما را از یاد تو و رسیدن به تو غافل گردانیده، خود ما هستیم. یاریمان ده که از زندان خویشتن آزاد شویم. خدایا نمی دانم بعضی اوقات آنچنان در حال سجود هستیم که از جامدات هم بدتریم، اما ای مقصودم و ای امیدم و ای مرادم، لحظه های اندکی هم در زندگی ام بودند که از التهاب لقاء تو سوختم. خدایا جز تو را نمی خواهم، یارم باشی... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در جبهه ها 🌿تصاویری از لحظات و و مناجات‌های رزمندگان دفاع مقدس در جبهه ها 💢یاد شهدایی که با زبان روزه شهید شدند ... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند. در بعضی وقتها که فراغت بیشتری داشت آیه « ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را هفت بار با چشمانی اشکبار تکرار می کرد. به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه اش را به طور کامل می گرفت. او به قدری نسبت به مقید و حساس بود که مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه ای تنظیم می کرد کوچکترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود. او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می کرد. 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید حاج مهدی زارع⭐️ حاج مهدی و سید محمد کدخدا یک روح بودند در دو پیکر، از ابتدای انقلاب و تشکیل سپاه با هم بودند. در شهادت حاج مهدی هیچ کس بی تاب تر از سید محمد کدخدا نبود. گویی بخشی از جانش را از او گرفته بودند. می گفت: ما به هم قول داده بودیم با هم شهید شویم و تشیع جنازه مان با هم باشد، اما او رفت و من ماندم. سید محمد این بی لیاقتی را از خود می دانست. اما حاج مهدی بد قولی نکرد و سر قولش ماند. تا وقتی که سید محمد در جسم خاکی اش زندانی بود، پیکر حاج مهدی هم بر نگشت. وقتی دو هفته بعد سید محمد هم شربت شهادت را با شادی سر کشید، جنازه حاج مهدی هم پیدا شد. در معراج شهدا جنازه هر دو را کنار هم گذاشتیم و دستانشان را به هم دادیم، شادی این وصال در جسم بی روح آنها تبلور پیدا کرده بود. هنگام دفن هم هر دو شانه به شانه هم قرار گرفتند. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
با ابراهیم داخل یک خانه شدیم. چند بار یا الله گفت و وارد یــک اتاق شـدیم. چند نفر نشــسته بـودند. پـیرمـردی با عبای مشکــی بالای مجـلس بـود. به همراه ابـراهـیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت های حاج آقا با یکی از جوان ها تمام شد. ایشـان رو کرد به ما و با چهره ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجـب این طرف ها!. ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا وقت نمی کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می کردند فهمیدم که ایشان ابراهیم را خوب می شناسد، حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم مار ا یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما را شرمنده نکنید. خواهش می کنم اینطوری حرف نزنید. بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. ان شاء الله در جلسات هفتگی خدمت می رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و بیرون رفتیم. در بین راه گفتم: ابرام جون، تو هم به این بابایه کم نصیحت می کردی، دیگه سرخ و زرد شدن نداره! با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می گی امیر جون، تو اصلا این آقا رو شناختی؟ گفتم: نه ، راستی کی بود؟ گفت: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی ها نمی دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبای محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده. سلام بر ابراهیم، ص 124 و 125 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb