eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ | بقره ۱۵۷ | نگاه خدا از هرچی که داریم با ارزش تره؛ نگاهتو از ما نگیر🙂🌱 💙
🎈نماز اول وقت فراموش نشه🎈 التماس دعا🙏💚
🍀دیروز صبح، «علیرضا»، بعداز 3 ماه و چند روز از شهادت پدر به دنیا آمد.😔 پدرش شهید ‎شهروز مظفری‌نیا سرتیم حفاظت حاج قاسم بود که همراه وی در 13 دی ماه سال 98 به شهادت رسید.🕊 از شهید مظفری نیا دو فرزند دختر دیگر نیز به یادگار مانده است. روحشان شاد🙏😔 💚
🍀یازده اقدام رهبر معظم انقلاب برای مقابله با کرونا- به روایت تصویر 🍀
🌷معراج شهدا🌷 🔷سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی: 💠سپاه مجموعه‌ای از منتظران شهادت است... سپاه بهشت است که، استشمام می‌شود. سپاه، معراج شهداست. سپاه معراج مجاهدین است. سپاه محبوب امام(ره)است. امام(ره)نگاه کرد به سپاه و فرمود: من دست شما رامیبوسم که دست خدا بالای آن است و اگر سپاه نبود، کشور نبود. نگاه کردبه جبهه‌های سپاه و نیروهای مسلح فرمود: آنها چه می‌کنند وبهتر است دم فرو بندم و خاضعانه و خاشعانه عرض کنم: 🌺السلام علیک یاخاصه اولیاء‌الله.
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز تشکیل سپاه یادی کنیم از فرمانده عزیزمان....
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 اشک‌های شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در مراسم تشییع شهید حسین یوسف الهی 🔺شهید یوسف الهی همان شهیدی است که حاج قاسم وصیت کردند کنار مزارش دفن شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلزار شهدا 🇮🇷
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✅نوجوانی که می خواست #حاج_قاسم_سلیمانی
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✨﷽✨ ✍خوابی که پس از دیدن : هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی زنده‌ن.» عجله داشت،می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه😭 از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی 📃كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم🖌 را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی👋🏻، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب😳 پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. 🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم👂🏻 بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین...