هدایت شده از شمس (ساقی)
#کتاب
حاصل اندیشههای عالمان ، باشد کتاب
در حقیقت بحر عِلم بیکران باشد کتاب
مونس تنهایی انسان بوَد در زندگی
بهترین همراه و یار مهربان باشد کتاب
ای که میخواهی شوی آگاه از راز جهان!
مخزن اسرار و گنجی شایگان باشد کتاب
"اُطلبوا العِلم مِنَ المَهدِ اِلَی اللّحد"ی که گفت
احمد مرسل به مردان و زنان باشد کتاب
نیک دانم قافیه شد شایگان در این مقال
آنچه این آموزه را دارد عیان باشد کتاب
اوستادی بی قرین و رهنمایی بی بدیل
بر تعالیبخشی پیر و جوان باشد کتاب
آنچه گردد موجب آگاهی و دانشوری
در طریق زندگانی بیگمان باشد کتاب
آنکه پاسخ میدهد بر ما بدون چون و چند
هر سؤالی را همیشه رایگان باشد کتاب
آنکه دورت سازد از خبط و خرافات و خطا
هم ز اوهام و اکاذیب و هوان باشد کتاب
معرفت آموز انسان است و باشد سودمند
آنچه بر انسان نمیبخشد زیان باشد کتاب
برترین آموزگار زندگی ، بر نسلها
مرجعی کامل ، ز معنا و بیان باشد کتاب
آنچه انسان را بدور از جهل و ظلمت میکند
بلکه باشد روشنی بخش جهان باشد کتاب
در دل شبهای تار و ظلمت این روزگار
چون چراغی تا همیشه جاودان باشد کتاب
(ساقی) میخانهی علم است و عشق و معرفت
منشأ سرمستی روح و روان باشد کتاب
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shanssaghi
مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین
از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم
#عاصی_خراسانی
امشـب شـب میــــلاد امیـــد حسین است عیدحسین عید حسین عیدحسین است
گــویـی خـــدا کوثـــر بـه کوثــر داده امشب
یـک حیــدر دیگــر بــه حیــدر داده امشب
کـوثـــر بــــه روی دامــــن کوثــــر ببینیـــد
قـــرآن بـــه روی دست پیغمبــــر ببینیــد
امشــب دوبـــاره پنـــــج تــــن را آفریدنـــد احمــد، علــی، زهـــرا، حسن را آفــریدند
در پنــج مهـــر آمـــد بـــه دنیــا مــاه دیگــر
یــــا آمـــــده میــــــلاد ثـــارالله دیگـــــر؟
بــــر زینــت دیـــــن خــــدا زیــــن اب آمــد
الله اکبــــــر! زینــب آمـــــد زینـب آمــــــد
در خلق و خو زهــرا و ختـمالمرسلین است هنگــام خطبـــه یک امیرالمـــؤمنین است
این شیـــردخت شیـــر حــی کردگـار است فــریاد، نـه! حتـی سکوتش ذوالفقار است
هــر صبحــــدم بـــا یــــاد او یک یــــادواره
هـــــر روز دازد عیــــد میــــلادی دوبــاره
چشــم علــی بـــر چهـــرۀ زهرایی اوست
در چشم شیعـه اشـک عاشورایی اوست
بـــا گریـــــه مـیجــوید امـــــام کربــــلا را
انگـــــــار میبینــــد قیـــــام کربــــــلا را
اُم و اَب و جــــــان و ســـرم گــــردد فدایش انگـــــــار آوای علــــــی دارد صـــــدایش
این عمــــۀ ســادات این، زهرای زهراست ایــن مثــل زهـــرا مـــادرش امابیهــاست
این انبیــــا و پنـج تــن را نــور عیـــن است زیـــن اَب و زیــن اُم و زیــن حسیـن است
سرتاقدم جان است وجانانش حسین است میگـرید و گهـواره جنبانش حسین است
در خواب و در بیـداری خـود بـا حسین است در هـر گــل لبخنــد او یک یا حسین است
الله اکبــــــر! از کمـــــــال و از جــــــلالــش
الحـق کــــه شیــــر فاطمـه بــادا حلالش
گـر شیرحق شیر حقش گوید،عجب نیست عطربهشت ازسینهاش بـوید،عجب نیست
کــرب و بــلا بـــی نـــــام او معنــــا نـــدارد
لـــوح رضــــا بـی صبــــر او امضـــا نـدارد
هــر خطبــــهاش یـک ســـورۀ آمـال نهضت
هــر جملــهاش یک آیـــۀ اکمـــال نهـضت
پیوستـــه بــوده جـــا در آغـــــوش الــهش
از گـاهــــواره تـــــا کنــــــار قتلـگـــاهش
وقتــــی سخـــن مثـل امیـرالمؤمنیـن گفت
بــر او ســـر بــالای نیــــــزه آفــریـن گفت
بـا احمــــد و زهـــــرا و حیـدر هم صــدا بود الحــق کــه او پیغمبـــر خـــون خــدا بـود
چشـم حسیــن از خطبــۀ او گشت روشن احمد، علی، زهرا، حسن، گفتند احـسن!
وقتـی که شـد با خنجــر خونین لبش جفت هم بــوسه میزدهم خدا راشکر میگفت
با سیــل اشکش عقـــده از دل بــاز میکرد
اول سفـــر را بـی حسیـن آغــاز میکــرد
انگـــار میبینـــم تــــن در خــــون تپیــتده
بـــر او اذان گوینـــــد رگهــــای بـــریــده
در گریـــــۀ او نـاقههـــــا امـــــداد کــــردند
گــویــی فــرات دیگــــری ایجـــاد کردنـــد
آتش بــه ســــوز سینـــــۀ او بـــاد مــیزد
تنهــــا بــرای او جــــرس فریــــاد مــیزد
لبهـــا تــرکخــوردۀ فضـا در چشمها دود
آب فـــرات از خجـلت زینـــب گِــــلآلـــــود
صحـرا بـه صحــرا کـو بهکـو منـزل بـه منـزل زینب، ســـوار و فاطمـــه دنبـــال محمــل
زینـب، همیــشه یــاد او هــم گریــــه دارد
حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
"ولادت حضرت زینب " سلام الله علیها
روشنی بخش دل و دیده ی زهرا آمد
زینت نام علی ، زینب کبرا آمد
عالم از آمدنش غرق نشاط است و سُرور
این بهاریست که در گلشن طاها آمد
خانه ی فاطمه روشن شده از مقدم او
اولین دختر دُردانه ی بابا آمد
هر ملک شاخه ی نوری به تحیّت در دست
مژده آرد که گُل عشق به دنیا آمد
اُسوه ی صبر و ثبات است و وقار این دختر
آنکه از همّت او حق شود احیا آمد
کوثر ثانی و پرورده ی دامان علیست
گُهری از صدف عشق دو دریا آمد
خواهر صلح و قیام است و علمدار حسین
یک جهان عاطفه با روح تولا آمد
یاور و هم قدم راه حسین و حسن است
حامی و هم نفس حضرت سقا آمد
کربلا منتظرش بود و بخود می بالد
که کنون شیرزن عرصه هیجا آمد
زینب آمد که شود مادر فرخنده صبر
آسمان در قدمش غرق تماشا آمد
عطری از یاس و " شقایق" همه جا پیچیده
مژده ای اهل ولا مادر گُلها آمد
حمید رضازاده " شقایق" کرمان
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث