14.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر صلوات بر امام جواد (ع)
پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی
پدرت حضرت خورشید و خودت گنج تمامی
غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد
تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
شد باز به روی خلق باب برکات
ای غرق گنه رسید کشتی نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد و آل او دمادم صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
میلاد تقی نهم امام است امروز
در کشور جود لطف عام است امروز
تبریک فرشتگان به درگاه رضا
هردم صلوات است و سلام است امروز
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
به دست پر کرم پور مصطفی صلوات
به آن عزیز گرانقدر مقتدا صلوات
برای مظهر جود خدا امام جواد
بر آن سلالهی پر قدر مرتضی صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بـر اخترِ نهّمیـن، هـزاران صلوات
بر جلوۀ جودِ حیِّ سـبحان صلوات
بر ابنِ رضا ، تقی ، بر آن حجتِ حق
رخسـارِ جواد ، ماهِ رخشان صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
وقتی که جواد ، از علی دل ببرد
خورشید ولایت از دو مشرق بدمد
عید است و دو میلاد و بهار صلوات
بر خلق ، خدا وفور نعمت بدهد
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینه ی علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر ابن رضا ، نور هدایت صلوات
بر جود و عطا شمس ولایت صلوات
سائل به کرمخانه ی او بسته دلش
بر بحر کرم ، لطف و عنایت صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
غزل
هر شرارت در جهان، فرزند آدم میکند
بهر گِرد آوردن دینار و دِرهَم میکند
آبرو هرگز ندارد آن که در هر صبح و شام
پیش دونان، پشت را بهر دو نان، خم میکند
تکیه بر عهد جهان هرگز مکن کاین بیوفا
صبح عید عاشقان را، شام ماتم میکند
زورمندان را طبیعت کرده غارتپیشه خلق
آفتاب از این سبب، تاراج شبنم میکند
فرخی، آسودگی در حرص بیاندازه نیست
میشود آسوده هر کس آز را کم میکند
فرخی یزدی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بگـذار کـه سرگـرم هیاهـوی تو باشم
تا جان به لبم هست، ثناگوی تو باشم
باشد که فقط تشنه لبِ جوی تو باشم
مولا کرمی کن که سگ کوی تو باشم
🌼🌸🌹🌸🌼
تـو دسـت عطـا و کرم و لطف خدایی
تو در دو جهان از همگان عقدهگشایی
تو حج و تو میقات، تو مروه، تو صفایی
مـا جملـه گدا و تـو جواد ابن رضایی
🌼🌸🌹🌸🌼
من میثم آلودۀ بیدست و زبانم
در باغ بهار تو کم از برگ خزانم
مگـذار برِ بـاد بـه کـوی دگرانم
بگذار در اطراف گلت خار بمانم
حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
"در منقبت حضرت جوادالائمه" (علیهالسلام)
#مدح
#میلاد
#امام_جواد
(مظهر جود)
نشستهام که به نظم سخن ، زنم قلمی
چکامهای که بوَد وصفِ شاه ِ محتشمی
محمّدی که تقی هست و هست مظهر جود
چنان که گنج دهد ؛ گر طلب کنی دِرمی
ز نسل شاه خراسان "رضا" بوَد که عیان
بوَد به "مُلکِ عجم" از قداستش "حرمی"
طلوع حضرت خورشید ، از سرِ تکریم
به کاظمین ، چه زیبا بوَد به صبحدمی
ستارهای که منوّرتر است از خورشید
که کهکشان ز فروغش فروست در عدمی
جواد ازآن شده نامش که قدوهی جود است
که هست قطرهای از جود او فزون ز یَمی
بخواه! حاجت خود را ز بحر مرحمتش
که بحرها همه در نزد اوست مثلِ نَمی
چنانکه مظهر مِهر است ، آن امام همام
کند نظر به دلی که در او غم است همی
به دست عاطفه و بذل و جود ، بردارد ـ
غمِ نشسته چو کوهی، ز روی پشتِ خمی
رسد به مقصدِ عالی کسیکه در همه_عمر
زند به راه ِ ولایش ، به معرفت ـ قدمی
کسی که جرعهای از جام مِهر او نوشد
نه جام غیر طلب میکند نه جامِ جمی
مُحبّ ِ اهل ولایت کسی بوَد که به عمر
نه خود ستم بپذیرد ، نه میکند ستمی
شفا دهد به نگاهی ، دلی که بیمار است
جواد ، آنکه به عالم بوَد مسیح_دمی
چو هست بنده ی درگاه حضرت معبود
"که نیست در حرم دل ، به غیر او صنمی" ۱
سزد که از سرِ تکریمِ روز میلادش...
در اهتزاز شود روی خانهها ـ عَلمی
نبود معرفتی بیش ازین که تا بزنم :
کنون به خامهی طبعم به مدح او رقمی
سرود (ساقی) شوریدهدل به مِدحت او
چکامهای که بَرد نام او ـ ز سینه غمی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1400/11/22
http://eitaa.com/shamssaghi
۱ ـ محیط قمی
(انجمن ادبی محیط)
شصت سال است "بزم شعر محیط"
شـده بــرپــا بـه لطفـت ای "اســتاد"
یـــاد دارم ز کــــودکـــی ، پــــــدرم
کــه مــرا درس مهـــر و الفـــت داد ـ
آشـــنا کـــرد بــا "محـیـط" سخـــن
بــاب رحمــت بــه روی مــن بگشـاد
او که خود رکن شعــر و عرفـان بود
داد بر مــن هـــرآنچـــه بــایــد یـــاد
گفـت امـا بـــرو بــه "بــزم محیــط"
کــن ز "اســـتاد" نیـــز , اسـتمــــداد
گشـت کــــوتــاه سـایــهاش , از سـر
گـــویـــم او را ، خـــــدا بیــامــــرزاد
روح "فــولادی" و "وفـــا" و "بــرات"
"واصل" و "اختــر" و "قریشی" شاد
یــــاد آن رفـتـگـــــان دیگــ.ــر نیــــز
آن نکــــو شــاعـــــران نیـک نهــــــاد
"آذر" و "شمــس قمّـی" و "وجـــدی"
هــم "حسیـنی_قمـی" گـــرامی بــاد
همچنــین بـــودهانــــد جمعـــی کــه
روح شــان گـشــتـه از بـــــدن ، آزاد
از خـــدا مـیکنـــم طـلـب ، عمــــری
جــاودان ؛ بـر تو ای گــــران اســـتاد
شعـــــر شــیوا و طبــع شــیریــنات
عاشقـــم کرده است چون فـــرهـــاد
بـا سخـــنهـــای دلکشـت یک عمـــر
میتـــوان نغـــمهی خــوشـی سر داد
آگـهــــم از مــــرام و لـطـــف شـمــــا
کــه خـــدا عــــزتــــی چنـــینات داد
هـــم صـبــــوری و مهــــربـــانســتی
هـــم وفـــاداری و مهیـــن اجـــــــداد
مهـــــرتـــــان از دل شـکســتـهی مــن
تــا کــه هـســتـم ، نمـیرود از یــــــاد
گفــت (ساقی) کـه شصـتـمیــن سـال ِ
انجمـــن ، بــر شمــــا مـبــــارک بــــاد .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1402/10/29
http://eitaa.com/shamssaghi
(کَس بیکسان خداست)
شوخی که دائماً دلِ او ، مایلِ جفاست
عمرِ عزیزِ ماست، چه حاصل که بیوفاست
تنها نه من به خالِ لبش ، مبتلا شدم
بر هر که بنگری به همین داغ ، مبتلاست
دعوی اگر کُنَد به خَطَت ، نافهی خُتَن
نَبوَد از او غریب که در اصل او خَطاست
نرگس اگر ز شیوهی چشمِ تو ، دَم زند
گویند مردمان: عجب این کور بیحیاست!
عیش و حضور و راحتِ وصلِ تو ، بیکران
جور و جفا و محنتِ هجران، نصیبِ ماست
از ضعفِ دل مَنال ، (فریدون) ، زِ بیکسی
میدار دل، قوی که کَسِ بیکَسان، خداست.
فریدون حسین میرزا
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
#درست_نویسی_2
نوشتن و تلفظ درستِ کلمات :
بَعضِ شما نباشه ❌
بهْ ز شما نباشه ✅
- بِه : بهتر ، برتر
پیار سال ❌
پیرار سال ✅
پیرار : قبل از پار ، دو سال قبل
تخمه ژاپنی ❌
تخمه جابانی ✅
جابان : نام منطقهای است در دماوند که در گذشته این محصول را تولید میکرد! به همین دلیل در زمانهای قدیم ، این محصول به عنوان "تخمه جابانی" شناخته میشد که با گذشت زمان ، کمکم تلفظ آن از تخمه جابانی به تخمه ژاپنی تغییر یافت و غلط است.
پهباد ❌
پهپاد ✅
- پ : پرنده
- ه : هدایت
- پ : پذیر
- ا : از
- د : دور
مخفف (پرنده هدایتپذیر از دور)
تیلیت ❌
ترید، تریت ✅ (آبگوشت و آبدوغ)
ضربالعجل ❌
ضربالاجل ✅ (مدت نهادن)
طاق زدن ❌
تاخت زدن ✅
تاخت : معاوضه کردن
خرتناق ❌
خرتلاق ✅
خرتلاق : حَنجره
تا خرتلاق خوردن
فلاکس چای ❌
فلاسک چای ✅
دیکس کمر ❌
دیسک کمر ✅
جد و آباد ❌
جد و آباء ✅
آباء : پدران
ظرص قاطع ❌
ضرس قاطع ✅
ضرس: دندان. ضرس قاطع تشبیهی از فردی است که با فشردن دندانهایش روی هم، هنگام صحبت، اطمینان از درستی کلامش را به مخاطب القا میکند.
راجبِ ❌
راجع به ✅
پیشِ قاضی و مَلَقبازی ❌
پیشِ غازی و معلقبازی ✅
غازی : “بندباز” (البته معنای دیگر جنگجو است) ؛ تعبیر عامیانه این است که "پیش کسی که روی بند معلق میزند و شیرینکاری میکند، معلقزدن هنرنمایی ناچیزی است!"
یا به عبارتی : "جلوِ توپچی ترقه در کردن"
معلق، گر زنی در نزد غازی
کنی با آبروی خویش، بازی
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
هدایت شده از شمس (ساقی)
#بحر_هنر
از لعل تو آموختهام ، ناب شدن را
از شعشعهی چشم تو شبتاب شدن را
"پروانه"ای و سوختهای در برِ شمعی
کآموختهات : سوختن و آب شدن را
بی پرده بگویم که به رخسار تو دیدم
شیرینی و شیدایی و شاداب شدن را
دل بردهای از مِهر و وفا از همهی شهر
باید ز تو آموختن ، ارباب شدن را
در باغ محبت ، گل رخسار تو بر من
آموخت چگونه به دلی قاب شدن را
دیدیم به چشم دل خود در دل شبها
"از ماه رخت شیوهی مهتاب شدن را" ۱
کشتی ادب را ، به خدا ، ناوخدایی
آموختهای چیره به گرداب شدن را
بحر هنرستی و رقیب تو ، ندارد
چاره، بهجز از برکه و مرداب شدن را
خرمهره که جولاندِه بازار فریب است
کی درک کند گوهر نایاب شدن را ؟
با دیدهی دل هرکه به روی تو نظر کرد
در محضرت آموخته ، جذاب شدن را
افسوس که از نخوت اغیار نگونبخت
دادم ز کف خویش ، شرفیاب شدن را
از موج بلاخیز ، توقع نتوان داشت
جز شورش و ویرانی و بیتاب شدن را
از ریگ بیابان فنا ، هیچ ندیدم
جز در به دری در دل سیلاب شدن را
آموختهام از صدف بحر معانی
تنهایی و دردانگی و ناب شدن را
جز حق ننوشتم همهی عمر چو دیدم
در روی و ریا ، ذلتِ کذاب شدن را
بیمایهی شهرتطلب از فرط حماقت
نآموخته جز پستی و ناباب شدن را
گمنامی خود را به دو عالم ندهم چون
دیدم ضرر تشنهی القاب شدن را
آنکس که رهم بست به کویت ز دنائت
راهی نبَرد جز ، ره توّاب شدن را
هرچند که شد قافیه ایطا به ضرورت
خورشید ندارد غم اطناب شدن را
(ساقی)! بده آن باده که هوشم بَرد از سر
آن باده که آموخت به من، خواب شدن را
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
۱ ـ استاد مجاهدی
هدایت شده از شمس (ساقی)
"السلام علیك یا امیرالمؤمنین"
ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا
#مدح
#ماه_رجب
#روز_پدر
#میلاد_امیرالمؤمنین
(نادره ی خلق)
مــژده خــدا داد ز عــرش بَــریــن
عــرش فـــرود آمــده روی زمیــن
دهــر ، منــوّر شده چـون آفتــاب
دیـــده ی دل را ـ بـگشــا و ببــین
فـاطمــهی بنـت اسـد ، زاده است
رستمِ دسـتان نَه! که شـیرِ عـریـن
فــوج ِ مـــلایـک ، ز مقــامــات او
سـوده به خــاکِ قــدم وی جبـين
بعـد ِ محمـد (ص) ز شرف، انبــیا
جمله ز بــاغ کرمش خـوشهچیـن
اِنس و مَلَک، ريزه_خور خـوان او
از دَم خلقـت ، همـه تــا ـ واپسین
اشــرف مخلــوق ، اگــر آدم است
اشــرف ِ آدم ، بُــوَد آن ـ نــازنيــن
كرد خــدا خلــق ِ دو عــالــم ، اگر
بـود هـــدف، رویش آن یـاسميـن
هست علـی(ع) فخــر خداوندگار
بعـد ِ محمــد(ص) که بـوَد اولیـن
ا:::ا
کیست علــی؟ چشمـهی آب بقـــا
خضــر بــوَد منّـت ِ او را ـ رهیــن
كيست علــی؟ نــور دوچشم فلک
پـرتـو ِ شِعـــرا ، بــوَد و فـرقَـديـن
کیست علــی؟ فخــر ِ همه کائنات
دستِ خــدا گشته بـرون زآستـين
کیست علــی؟ منجـی ِ درماندگان
هست بحق رشتهی حبــل المتـين
کیست علـی؟ مَظهــر مِهــر و وفـا
مــونـس و امــدادگــر ِ مُسـتـعیـن
کیست علــی؟ دشمــن مستکبران
تکیـه گـه و حــامی مسـتضعفیـن
کیست علی؟ صف_شکن غزوهها
در همــه جـا هست نبـی را معیـن
کیست علـی؟ همسر دخت رسول
فاطمـه (س) آن نــادره ی عالمین
کیست علــی؟ روح خــداونــدگار
هست قـریـن در دو تـنِ بیقـریـن
جسم رسول است و علی گر دوتا
هست یکـی روح، به صـدق یقیـن
نــادره ی خلــق ، پس از مصطفی
مــادح او حــق، به کتــاب ِ مبــین
گفت خـدا : هست اَمین از عـذاب
آنکه بـوَد داخــل "حصن حصـین"
حصـن حصـین است ولای علــی
چونکه ندارد به عــدالـت، قـریـن
دادرس و دادگـــــر و دادخـــــواه
مَحکمــهی عــدلِ جهــان آفــریــن
حــاکــم عــادل بــوَد از معــدلــت
نیست به عـالـم چو علـی دادبیـن
مَحـــرم درگــــاه ِ خـــداونــدگــار
واقـفِ اســرار ، بــه حــق الیقیـن
هسـت پنـــاهنـــده ی او آسمـــان
پـایـه ی افـــلاک و سـتونِ زمیــن
مَــدّ ِ نگاهـش به سمــاوات گشت
کاهکشـانی که شـده نقطـه_چيـن
در دل دریــــای دُرَرخیــــز عـشـق
هست علــی گـــوهـــر اعــلاثمیـن
مِلــح ِ طعــام است بـر ِ شیعیــان
گـرچـه بـوَد شهــد ِ بـهْ از انگبـین
از شـرف و غیـــرت و مـردانـگـی
هست علـی عـزت و ناموس دیـن
کیست نکـرده به دمی چون علـی
دیـده و دل را ، بـه تمنـــا قـریـن؟
کیست کـه افطـــار کنــد مثــل او
بـا نمـک و قرصهی نــانِ جَـویـن؟
از کــرم و جــود و سجـــایــای او
نیست قلـم، قـــادرِ شرحی وزیــن
قـافیــه ، بنــدیست بر اندیشهام
نیست رهــا ، ایــن قلـم شرمگیـن
در شب معــراج، به چشـم عیــان
دیــد رسـول آن نـبــی ِ آخـــریــن
حیــن ِ خـداحـافظی از کــردگــار :
دسـتِ علـی، دسـتِ خــدای مبین
جـان به فـدایش که بوَد بی مثال
نـــزد خــداونـــد جهــان آفــریــن
آنکــه جــدا کـرد علــی ، از نبــی
نیسـت ســـزاوار ِ بهشـتِ بــریــن
وحـدتِ ما وحـدتِ روحِ خداست
در تـن ِ مــولا و رســول از جنـین
ورنــه بـرائـت کنم از هرکه هست
دشمـــن ِ آن شــاه ِ مبــرا ـ ز کیـن
در همــه_آفــاق ، بجــویــی اگـــر
نیست بحـق مثــل علــی راستـین
نیست بُنـــاتـی کـه بـه بـــار آورند
در همــهی دهـــر، بَـنــیـنی چنــین
(ساقیِ) میخانهی ایمان، علیست
بعدِ محمد(ص) که شد او را معین
قافیـه ، تکراری و ایطـا چو هست
بـا نگهــی از سـر ِ اغمــاض ، بیــن
هست خطــا ، در نظــر ِ اهــل فـن
معتــرفـم گرچـه، نــدارم جــز این
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
((اَلسَّــلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیــرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#میلاد
#ماه_رجب
#میلاد_امیرالمؤمنین
(حدیث عشق)
حـدیـث عشـق تـو در هر سخــن نمیگنجد
بـیـــان معــــرفـتـت ـ در دهـــــن نمیگنجد
چگونه تـاب سخــن هست ، در بـــرابـــر تو
به نــزد بلبــل خوشخـوان زغـــن نمیگنجد
ز حُسن صورت و سیرت، قرین تو به جهان
هــــزار یــوسـف گـــل پیــرهـــن نمیگنجد
چنــانکـه نیست مُیسّر، نگـــاه بر خـورشـید
فـــروغ مِهــــر تـــو ـ در انجمـــن نمیگنجد
ز نفس پــاک تو ایـن بس کــه در ارادهی تو
تبــــاه_وســوســه ی اهــــرمــــن نمیگنجد
دلــی به وسعـت عــالَـم طـلب نمـاید عشـق
چنــانکــه در دل هـــر کــوهکـــن نمیگنجد
مقــام امر "ولایـت" تویی ز بعــد نبی (ص)
به مــور ِ مــانــده بـه قعــر لگـــن نمیگنجد
ولایــت تــو ، امــــان میدهــد محبــّــان را
چو قلعـــهای کــه در او راهــــزن نمیگنجد
محبـت تو طـلب میکنــد دلــی چون مــوم
که عشـق ، در دل سـنگ و چــدن نمیگنجد
"ولایـت" تـو نــدارد قــریــن که در بـــر ِ آن
هـــزار مَسلــک و رســم و سـنــن نمیگنجد
نـوای "فـُـزتُ وَ رَبّ" ، این نـوای جــانفرسا
درون ِ واژه ی درد و مِـحــَــــــــن نمیگنجد
دلــی کـه شـوق "نجــف" دارد و زیــارت تو
بـــدون تــــاب شــود ، در وطـــن نمیگنجد
بگفت (ساقی) شـوریـده_دل به طبـع کلیـل
که وصـف حُسن تو در شعــر مـن نمیگنجد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیـرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#میلاد
#روز_پدر
#ولادت_امیرالمؤمنین_مبارک
(امیــر اتقیـا)
از کعـبـــه نــدای "هـــل اَتــیٰ" میآید
بـر خـــلـق ، اميـــر و مقـتـــدا میآید
بلبــل بزند چهــچــهِ مسـتانه ز شـوق
زیــرا گـــــل ِ گــلـــــزار ِ "ولا" میآید
در شامِ سـیاهِ جهــل، از مشرق عشق
خــورشــــید سـپهـــــر اولیـــا میآید
اسطــورهی مردانگـی و مِهــر و وفــا
شــاهنــشــه ِ مُلــک ِ "لافـتـی"ٰ میآید
چون هسـت جمـــال ازلـــی نــاپیــدا
مـــــرآت ِ تـجــــلّــی ِ خـــــــدا میآید
هنـگـــام ولادتــش ، جـــــدار کعبــــه
از شوق و شعف ز هـم جــــدا میآید
آنگه که درون بیـت حـق شد مـولــود
شد شـاد خــدا که حـــق نمـــا میآید
در بُهـت؛ خلایق اینکه میآید کیست
مـَــردی کـه ز کعبـــه ی خـــدا میآید؟
دیـدنــد که در زمـــان روبَــهصفتـــان
شـــیری چـو علـــیّ مــرتضــیٰ میآید
آنكس که بُــوَد یــاور اطفـــال یتــیم
غمـخـــوار و معیـــن ضعـفـــــا میآید
از سـوی خــــدای قـــادر لــم یـــزلــی
بر خـــلق جهـــان گـــره گشـــا میآید
تـا درس دهــد به نــاامیــدان جهـــان
سرلــوحــه ی امـّیـــد و رجــــا میآید
سـائــل بکند فخــر و مباهات به خود
آن جــا که شهــی پیش گــــدا میآید
مَــردی که کنــد فخـــر بـر او پیغمــبر
چــون هسـت امیــــرِ اتقـیـــــا میآید
همکفوِ رسول و دخترش فاطمهاَست
دامـاد و وصی مصطفیٰ (ص) میآید
تـا پــاک شود جهــانِ آلــوده به کفـــر
مجمــــوعـــه ی شرح "انّمــــا" میآید
در مِهر و فتوّت چو بوَد اسوه ی خلق
بـر (روز پــــدر) قـــدر و بهــــا میآید
تا آنکـه کند خلــق جهــان را سرمست
(سـاقـیِ) خـُـــم هـــر دو ســرا میآید
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1389
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#میلاد
#روز_پدر
#ولادت_امیرالمؤمنین_مبارک
"مقصد خلقت"
خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت
جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت
تو کیستی که خـدا گفـت جمـلهی "لـولاك"
تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت
ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو
بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت
هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان
زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت
بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد
بهــانه ای به جز از خــلق بیشمار نداشت
تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم
وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت
بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود"
کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت
اگرچــه هسـت طـــلا، شـئ پــر بـهـــا امــا
به نزد گـوهــریان، بی علــی عیــار نداشت
به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟
خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت
تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر
به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت
بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان
برای حضرت حـق، بـیتـو افتخــار نداشت
علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان میشد
علـی نبــود اگـر ، فصـل هــا بهـــار نداشت
زنــی که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا
بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت
رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد
کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت
گـرفـت بـــاغ وَلا ، از تـو میــوه ی توحیـــد
وگـرنـه بـــاغ وَلا ، بیتو برگ و بـار نداشت
دریــغ و درد ، کـه بــا تیــغ دشمـنی مــزدور
کـه تـاب تیــغ تـو در وقـت کـــارزار نداشت
بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی
که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت
جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه میسوزد
که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت
اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را میداشت
ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت
به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق:
جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مولود_کعبه
آنان که با خدا همه شب گفتگو کنند
دانی چهها ـ ز درگه حق ـ آرزو کنند؟
از خود گذشته اند و ندارند حاجتی
گویا که رازهای مگو را بگو کنند
فرمودہ حق به احمد از آن راز سر به مهر
"لولاك" را که خلق ، به نامش وضو کنند
جز خلقِ مرتضی که بوَد در مقام آن...
تا کعبه را ـ مکانِ تولّد ـ بر او کنند؟
آری علیست باعث ایجاد عالمین
تا کسب ، عالمی ز علی آبرو کنند
باشد علی ، ولیّ خداوند و در نماز...
زین منزلت به مولد او جمله رو کنند
در سجده شد شهید به محراب کوفه تا
نفرین همیشه خرد و کلان بر عدو کنند
دردی کشان عشق ز میخانه ی وجود
از باده ی "ولای علی" ـ در سبو کنند
(ساقی) کوثر است و جهانی طفیل اوست
خوش آن جماعتی که مِی اش در گلو کنند
گردی که بر دل از غم گردون نشسته را
با جرعه ای ز "جام ولا" ، شستشو کنند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1392
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
#تضمین_غزل_همای_رحمت
#میلاد_امیرالمومنین
(سروش عرفان)
سحر از سروش عرفان بشنیدم این ندا را
که رسید ساقی جان مِیِ جام هل أتی را
ز خم غدیر عشقت!... بزدم مِی ولا را
(علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسَوا فکندی همه سایهی هما را)
چو علیست مظهر حق به حقیقتش ولی بین
همه حکمت خدا را ز رخش تو منجلی بین
ز غدیر خم مپرسش ، ز کمالش اوّلی بین
(دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من ، بخدا قسم خدا را)
اگرش خدا بخوانم ، بجز او خدا نماند
وگرش خدا ندانم ، ز خدا جُدا نماند
وگرش جدا شناسم ، اثری بجا نماند
(بخدا که در دو عالم ، اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرِ چشمۀ بقا را)
تویی آنکه خصم گفتت: به خم غدیر بَخ بَخ
تویی آنکه عالمی را ، ز فراق توست آوخ
تویی آنکه بی ولایت! صف جنت ست برزخ
(مگر ای سحاب رحمت! تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد ، همه جان ماسوی را)
چو حریم جانفزایش به شَه و گداست مأمن
سر کوی دلربایش ، سر بندگی بیفکن
به صف نعال آن شه، بکن از خلوص مسکن
(برو ای گدای مسکین! در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را)
علی آن شهی که جودش چو خدای حیّ ذوالمن
علی آنکه بذل مهرش بدهد به خصم مأمن
به جز از علی که خواهد ز پسر نجات دشمن
(به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا)
به جز از علی که گردد متبرّی از شوائب
به جز از علی که باشد همه عمر در نوائب
به جز از علی که سازد شب و روز با مصائب
(بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که عَلم کند به عالم شهدای کربلا را)
به رکوع، پیش فضلش فضلا و سرفرازان
به سجود ، پای زهدش عرفا و بی نیازان
شده محو طاعت وی فقها و نکته سازان
(چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که به سر برد وفا را)
حَسنات خُلق او را نتوان نگفت و نشنفت
لمعات فیض او را نتوان به خُفیه بِنهفت
که به عِلم و فضل و تقوا بخدا نباشدش جفت
(نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم؟ شه ملک لافتی را)
چو علی بوَد به عالم شه کشور امامت
همه گه کند تفقد ، همه گه کند کرامت
نظر بلند سِیرش ، چو بوَد نعیم نعمت
(به دوچشم خونفشانم هله... ای نسیم رحمت!
که ز کوی او غباری ، به من آر توتیا را)
علی ای فدایی حق! سر و جان من فدایت
که بقای هر دوعالم ، همه هست در بقایت
به نوید عفوّ ایزد ، دو جهان به اتّکایت
(به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها که دادم همه سوز دل صبا را)
علی ای طبیب وحدت به شفای دردمندان
علی ای سروش رحمت به ندای پای بندان
علی ای سراج رأفت به سرای دل نَژَندان
(چو تویی قضایگردان، به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان! رهِ آفت قضا را)
به وجود بی مثالش ، بنموده فخر آدم
ز مَحاسن خصالش بستوده نیک خاتم
دوجهان به پیش فضلش به مَثل چو قطره و یَم
(چه زنم چو نای ، هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر ، بنوازد این نوا را)
چو علی به مُلک هستی بوَدش مقام شاهی
بنموده ذات باری ، به فتوّتش گواهی
چو لسان غیب هرشب بوَدم چنین مباهی
(همه شب درین امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی... بنوازد آشنا را)
هله (شمس قم) ز هجرش شده دل ز غم لبالب
ز شرار نالهی دل ، تن و جان فتاده در تب
شده هر سَحر نوایم ، ز غم تو ذکر یارب
(ز نوای مرغ یاحق ، بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش ست (شهریارا)
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi