بسم الله الرحمن الرحیم وبشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون
ضمن عرض تسلیت وتعزیت به مناسبت رحلت پیر غلام حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
#حاج #سیداحمد #آقاشمس
به آقا #سیدعلیرضا #شمس عزیز و خانواده محترمشان و عموم بازماندگان و مجامع ادبی و مداحی و کانون شاعران
مراسم تشییع و تدفین
یکشنبه مورخ 1403/5/21 ساعت 17
از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام
واقع در میدان آستانه به سمت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
مجلس ختم
همان روز یکشنبه بعد از نماز مغرب و عشا
شبستان امام خمینی ره حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
مجلس سوم و هفتم
جمعه1403/5/26ساعت 17 الی 18/30
قم بلوار الغدیر
مسجد الغدیر
روابط عمومی انجمن ادبی محیط و کانون مداحان وکانون شاعران آیینی استان قم و مجامع ادبی و مداحی و بسیج مداحان استان قم
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
بسم الله الرحمن الرحیم وبشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون
ضمن عرض تسلیت وتعزیت به مناسبت رحلت پیر غلام حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
#حاج #سیداحمد #آقاشمس
به آقا #سیدعلیرضا #شمس عزیز و خانواده محترمشان و عموم بازماندگان و مجامع ادبی و مداحی و کانون شاعران
مراسم تشییع و تدفین
یکشنبه مورخ 1403/5/21 ساعت 17
از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام
واقع در میدان آستانه به سمت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
مجلس ختم
همان روز یکشنبه بعد از نماز مغرب و عشا
شبستان امام خمینی ره حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
مجلس سوم و هفتم
جمعه1403/5/26ساعت 17 الی 18/30
قم بلوار الغدیر
مسجد الغدیر
روابط عمومی انجمن ادبی محیط و کانون مداحان وکانون شاعران آیینی استان قم و مجامع ادبی و مداحی و بسیج مداحان استان قم
🏴 مداح پیشکسوت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها درگذشت
#حاج #سیداحمد #شمس #خادم و #مداح #پیشکسوت حرم مطهر بانوی کرامت شب گذشته همزمان با شب شهادت حضرت رقیه بنت الحسین(ع) دعوت حق را لبیک گفت
#مراسم تشییع و تدفین پیکر این ذاکر اهل بیت علیهم السلام
#فردا یکشنبه 21 مرداد از ساعت 17 از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به سمت حرم مطهر برگزار خواهد شد
و به همین مناسبت بعد از نماز مغرب و عشا نیز مراسم ترحیمی درشبستان امام خمینی(ره) منعقد میگردد.
روابط عمومی انجمن ادبی محیط و کانون مداحان و شاعران آیینی و بسیج مداحان استان قم
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
پایهٔ آمال محکم در جهان کردن چرا
خویش را غافل ز مرگ ناگهان کردن چرا
خلقت باغ جِنان بهر تو شد ای بیخبر
اندرین ویرانه چون جُغد آشیان کردن چرا
پای لنگ و راه دور و تن ضعیف وتوشه کم
اینقدر بار گُناه خود گران کردن چرا
مرکب نفس اردهی جولان لگدکوبت کند
این شرارت پیشه آزاد از عنان کردن چرا
حُبّ دنیا بُت بوَد دل خانهٔ حق ای عجب
در درون خانهٔ حق بُت نهان کردن چرا
مرگ لایستأخرونست و لایستقدمون
عمر طی بیهوده در وقت امان کردن چرا
خلق را دانی چو عاجز در گذر از زید و عمر
شرح عجز خویش نزد این و آن کردن چرا
پُخته شو خامی بنه تا ایمن از آتش شوی
همچو گندم سینه چاک از بهر نان کردن چرا
ناتوانی ها تو را بعد از توانائی بود
بی مُروّت ظلم بر هر ناتوان کردن چرا
گوش کن پند صغیر و مردم آزاری مکن
زانچه رنجد از تو یکدل آنچنان کردن چرا
«صغیر اصفهانی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هر چه می گردد سر زلف تو لرزان بیشتر
میشود جمعیت دلها پریشان بیشتر
شب بیاد طُره ات با دل کشاکش داشتم
زین کشاکش، دل پریشان شد، من از آن بیشتر
از دو زلفت تیره روزی شد نصیب اهل دل
صدمه ی کافر رسد بر اهل ایمان بیشتر
تا نگوئی بر رخت آئینه حیرانست و بس
من دلی دارم، بود ز آئینه حیران بیشتر
هیچ میدانی چرا جان را نثارت میکنم؟
تا یقین گردد تو را میخواهم از جان بیشتر
(صابر) از دامان جانان دست حاجت برمدار
درد کم گردد اگر کوشی به درمان بیشتر
«صابر همدانی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
صُلح در هر جا نهد پا، میرود جنگ از میان
نام هر جا حُکمفرما شد، رود ننگ از میان
نفس، کم کم رهزن دینت شود، او را بکش
دزد، خرمن را برد یک چنگ یک چنگ از میان
گر تو در غفلت نباشی، کی شوی مغلوب نفس؟
میش غافل را برد گرگ قوی چنگ از میان
در گُلستانیکه یک گُل لاله وش باشد دورنگ
می رود حیثیت گُلهای یک رنگ از میان
روی یار ار طالبی، دل از کُدورت پاکدار
رفته رفته می برد آئینه را زنگ از میان
هر که را گفتم که با من رو می روم است این
عاقبت دیدم برآمد زنگی زنگ از میان
گر نمیخواند این غزل (صابر) میان انجمن
خلق میگفتند: دیگر رفته فرهنگ از میان
«صابر همدانی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها
نوشته اند چه بر روزگارتان آمد
نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی
یکی به قصد تبرک عصازنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
برای بردن انگشتر غنیمتی ات
همین که غائله خوابید ساربان آمد
محسن ناصحی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بر مزارم بنویسید که نوکر بودم
من دل سوخته از نسل پیمبر بودم
هر کجا بزم عزا بود دلم آنجا بود
زانکه از کودکیم عاشق حیدر بودم
حلاجزاده
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
امام حسن مجتبی علیه السلام-شهادت
داغی نهفته است در این قلب پاره ام
همچون حباب منتظر یک اشاره ام
عمریست لحظۀ گذر از کوچه هایِ تنگ
آن صحنه غرور شکن در نظاره ام
گفتم به زهر: خوب اثر کن بر این جگر
در دست های توست فقط راه چاره ام
در ظلمت همیشۀ شب های کوچه ها
در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام
چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا
امّا به سینه است تمامِ شراره ام
اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی
راویِ این حقیقت پر استعاره ام
یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
امام مجتبی(ع)-شهادت
پسر فاطمه ام غصه بود بنیادم
سند غربت من این حرم آبادم
خاک فرش حرم و گنبد من تکهٔ سنگ
صحن من پر شده از غربت مادر زادم
عزت عالمیان بسته به یک موی من است
کی مذلِّ عربم؟ کشته این بیدادم
شاه بی لشگرم و غربت من تا به کجاست...
زهر با سوز تمام آمده بر امدادم
هر چه خوردم ز خودی خوردم و از زخم زبان
تا که جدم ز جنان کرد ز غم آزادم*
هر زمین خورده مرا یاری خود می خواند
چون که در یاری افتاده ز پا استادم
هر دم از کوچه گذشتم بدنم درد گرفت
سجده بر خاک به مظلومه سلامی دادم
گر چه شد حائل ضربه سه حجاب صورت
خون دیوار در آورده چنان فریادم
یک تنه جمع نمودم بدنش از کوچه
صحنه بردن مادر نرود از یادم
عایشه تیر به تابوت زد و خنده کنان
گفت از داغ دل فاطمه دیگر شادم
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
امام حسن(ع)-مدح و شهادت
هرکس که بر کریم پناهنده میشود
دلمرده هم اگر برسد زنده میشود
آنقدر میدهند که شرمنده می شود
آیا به روز حشر سرافکنده می شود
واللهِ اعتقاد من این است تا ابد
زین خانه نا امید گدایی نمی رود
وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت
این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت
کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت
اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت
از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم
تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم
امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود
بی یا حسن تجلی یارب نمی شود
زلفی که باد خورده مرتب نمی شود
هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود
آتش زده هوای وصالت به جان من
یا ایها الکریم و یا ایها الحسن
مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد
ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد
آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد
انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد
عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم
ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم
عمری سبو زجام کرم می زنم حسن
نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن
سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن
با نام تو به سینه حرم می زنم حسن
باید مدینه محشر کبری به پا کنیم
بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم
از راه دور دست تمنا گرفته ایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم
دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم
هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم
بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث می برند
زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم
ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم
ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم
گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم
در آسمان چشم سیاهت هوایی ام
شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام
چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع
بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع
سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم
با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگی گوشواره بود
در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش
بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش
در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت
چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت
پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت
سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟
لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست
بادستِ بسته شخصیت یار او شکست
از آن به بعد خنده به لبها حرام شد
تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد
در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد
توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد
دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست
بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست
آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها
یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها
دیدی ز مالیات مغیره معاف شد
این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده
صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده
صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده
آری چکیده ی علی و مصطفی توئی
بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی
با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگر های خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن
خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی
از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند
دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد
ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد
آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد
با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد
خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست
آهسته جان بده که ابالفضل زنده است
در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند
با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند
پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند
زنها و دختران همه آواره میکنند
زینب پس از حسین گرفتار میشود
آواره بین کوچه و بازار میشود
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
خون می چکد حسن ز لب تو، سخن مگو
گفتی به زینبت تو هر آنچه، به من مگو
من مثل تو که صبر ندارم، عزیز من
از خاطرات کوچه و سیلی زدن مگو
اصلا بیا به فکر خودت باش و این کفن
اصلا بیا و روضه از این بی کفن مگو
دیدم تن کبودت و آتش گرفته ام
حالا تو از منی که شوم پاره تن مگو
مادر به دست خواهرمان داد امانتش
از غارت و نماندن آن پیرهن مگو
یک پیرمرد کور به پای تو نیزه زد
اما تو از گلوی من و نیزه زن مگو
از غارت تنم سخنی را وسط مکش
از دسته دسته روی سرم ریختن مگو
وقتی به جای گل به تنت تیر ریختند
از زیر نعل ماندنم عریان بدن مگو
طشت مدینه ی تو کجا! طشت من کجا!
از خیزران نشستن بر این دهن مگو
یوم الحسین گفتی و زینب ز تاب رفت
دیگر تو از عزای حسین، ای حسن مگو
رضا رسول زاده
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹