eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
672 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
127 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تا مرا عشق تو، ای خسرو خوبان به سر است پند هفتاد و دو ملت به برم بی‌اثر است نه من اندر طلبت بر در دیر و حرمم هر که جویای جمال تو بود، دربدر است می‌نماید که تو از خیل پریزادانی کی به این دلبری و حسن و لطافت بشر است؟ واعظ از عشق رخت منع من زار کند گر چه پندش پدرانه است ولی بی‌اثر است دل مبندید به اوضاع جهان هیچ که من آزمودم، همه اوضاع جهان بی‌ثمر است عاشق کوی تو از تیغ نگرداند روی تیغ ابروی تو را جان صبوحی سپر است «شاطرعباس صبوحی» https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/22
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا «حافظ» http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
جمعه نصر در آینه " سید علی " روی نورانی ، تو محو کند ظلمت را نطق گویای تو تفسیر کند نصرت را صولت حیدریت قوّت قلب همه است دم عیسایی تو زنده کند امّت را خطبه ات نقشه ی راه است به میدان عمل درس دادی به همه خلق جهان حکمت را شیعه و سنّی و احرار فدایی تواند عشق تو شرح دهد قصه این وحدت را بحر طوفان زده را فُلک نجاتی ای مرد قلب آرام تو تسخیر کند شدّت را غیرتت عزت اسلام و مسلمانان است هیبت توست که تحقیر کند ذلّت را با وجود تو خدا داده به ما صبر و ظفر به دعای تو کند باز دَر رحمت را شیعه امروز عزیز است و علمدار سپاه حق به یمن تو عطا کرد به ما عزت را اخم تو می شکند هیمنه ی صهیون را می چشاند به شیاطین جهان خفّت را با عصای تو شود سِحر یهودا باطل کم کنی از سر خوبان جهان نکبت را جمعه نصر چه خواندی تو ، که با آیه فتح در دل اهرمن انداخته ای وحشت را حق به پاداش جهادی که نمودی با خصم میرساند پس از این حیرت ما حجت را عطر گلهای " شقایق" ز قدمهای علیست می کشد از دل و جان منّت این نعمت را حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۷/۱۳ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh
عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست اگر از ریختن خون منت خرسندی است این نه خونست بیا دست بر آن زن که حناست سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست زود باشد که سراغ من دل گمشده را از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست «شاطرعباس صبوحی» http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
ولادت_امام_حسن_عسکری_ع امشب دوباره نور خدا جلوه می کند انوار دوست در همه جا جلوه می کند وقتی که می رسد چمن آرای ما ز راه در پیش چشم اهل ولا جلوه می کند مه خوشه چین خرمن حسن رخش شود هر لحظه ای که دلبر ما جلوه می کند بر روی دست هادی دین گر نظر کنی آئینه دار نور خدا جلوه می کند او در مدینه پای به دنیا نهاده است اما فروغ او همه جا جلوه می کند آمد امام عسکری و پیش روی او گل در بهار عشق کجا جلوه می کند دانی چرا مدینه صفای دگر گرفت با او چو باغ غرق صفا جلوه می کند شهر مدینه روشن از او شد که چهره اش همچون مهی به اوج سما جلوه می کند ای رهروان راه ولایت چه غم ز راه ره با حضور راهنما جلوه می کند اکنون خبر کنید گدایان عشق را زیرا محیط جود و سخا جلوه می کند هر کس که جام عشق به دستش گرفت گفت در پیش چشم آب بقا جلوه می کند ما را امید لطف و شفاعت از او بود وقتی که او به روز جزا جلوه می کند تا او دعا کند به ظهور عزیز خویش هر سو هزار دست دعا جلوه می کند باغی پر از صفاست «وفایی» به سینه اش در هر دلی که مهر و وفا جلوه می کند سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
ولادت_امام_حسن_عسکری_ع دوبیتی باران کرامت خدا می بارد نور از نفس فرشته ها می بارد صد دسته گل محمدی باز امشب بر صحن و سرای سامرا می بارد http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
ولادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام عرض حاجت با تو دارم یا امام عسگری ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری ای گدایت را به خیل شهریاران سروری خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری ناز دارد خادمت بر رتبه ی پیغمبری ماه رویت احمدّی و تیغ نطقت حیدری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال تا ابد ماه ربیع الثّانیت محو جمال ماه حُسنت بی قرین و مهر رویت بی زوال آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری عید میلادت مبارک یا امام عسکری تو خدایی عبد معبود و امام مردمی تو به بزم آسمانی ها چراغ انجمی خود حسن فرزند دلبند علیّ چارمی نجل پاک ده ولی ابن الرّضای دوّمی هر چه در وصفت بگویم باز داری برتری عید میلادت مبارک یا امام عسکری نطق تو در پیکر توحید جان می پرورد نام تو اجسام را روح و روان می پرورد فیض تو در قعر آتش بوستان می پرورد صلب پاکت مصلح کلّ جهان می پرورد ما همه ذرّه تو را آیین ذرّه پروری عید میلادت مبارک یا امام عسکری دل اگر سینه بود طور تجلاّیش تویی موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی کیستم من آن عبدی که مولایش تویی آخرین دُرّ خدا مهدی است دریایش توئی آنکه بر عیسی کند روز ظهورش سروری عید میلادت مبارک یا امام عسکری خطّ حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن پای تا سر حسن در حسن و گل رویت حسن کُنیه ات ابن الرّضا و نام نیکویت حسن موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن حسن ها گشتند در بازار حسنت مشتری عید میلادت مبارک یا امام عسکری هم تویی آیینه ی حسن خدای ذوالمنن هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن هم به جسم سامره جان می دهی از فیض تن هم به عالم می کند فیض تو سایه گستری عید میلادت مبارک یا امام عسکری بنده ای و حضرت معبود می نازد به تو جدّ پاکت احمد و محمود می نازد به تو مصلح کلّ مهدی موعود می نازد به تو عفو و غفران و عطا و جود می نازد به تو نجل زهرایّی و دستت راست فیض کوثری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ای امام انس و جان ای مقتدای سامره تا تو مدفونی در آن جانم فدای سامره می زنم با یاد تو هر شب صدای سامره دوست دارم تا شوم روزی گدای سامره یا کنم بر نوکرام آستانت نوکری عید میلادت مبارک یا امام عسکری سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است سامره دامان سبزش باغ رضوان من است سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری عید میلادت مبارک یا امام عسکری سامره دارد در آغوشش دو مه دو آفتاب دو امام از صلب پاک احمد ختمی مآب دو مهین بانو نه، دو خورشید عصمت در حجاب این عروس فاطمه آن دخت پاک بوتراب دو ستاره دو فروغ حسن حیّ داوری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ذرّه بودم محو خورشید جهان آرا شدم قطره بودم وصل بر دریا شدم دریا شدم کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری عید میلادت مبارک یا امام عسکری حاج غلام رضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مداح محترم اهل بیت علیهم السّلام سلام علیکم؛ نشست تبیینی پشتیبانی راه نصرالله با رویکرد تحولات اخیر لبنان با حضور کارشناسان سیاسی امنیتی برگزار میگردد. زمان:سه شنبه ۱۷ مهر،ساعت ۱۹ باپذیرایی شام مکان:بلوار جمهوری،نبش کوچه ۶،اداره کل تبلیغات اسلامی قم
............ای منتقم .............. ای صاحب ذوالفقار حیدر باز آی ای دست خدای دادگستر باز آی منجی جهان توی فقط در عالم ای وعده ی صادق پیمبر باز آی یاران تو منتظر به میدان جهاد آماده برای فتح خیبر باز آی مولای زمان ، زمین دگر خسته شده از این همه ظلم و فتنه و شر باز آی تاریک شده جهان ز جور صهیون خورشید جهان فروز باور باز آی در غزه و لبنان و فلسطین و یمن خون می چکد از چنگ ستمگر باز آی اطفال و زنان ،اسیر آوار شدند تا باز کنی دوباره معبر باز آی حکّام عرب برده صهیون گشتند تنهاست در این میانه اَشتر باز آی خورده است گره به کار امّت امروز ای دست گره گشای داور باز آی دستان دعای مادران هست بلند ای مرهم سینه های مضطر باز آی از پشت در سوخته آید فریاد ای منتقم حضرت مادر باز آی یک دشتِ " شقایق" از شهیدان باقیست تا باز شود فضا معطر باز آی حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۷/۱۴ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh
  از ره مرو به جلوه ناپایدار عمر کز موجه سراب بود پود و تار عمر فرصت نمی دهد که بشویم ز دیده خواب از بس که تند می گذرد جویبار عمر برگ سفر بساز که با دست رعشه دار نتوان گرفت دامن باد بهار عمر کمتر بود ز صحبت برق و گیاه خشک در جسم زار جلوه ناپایدار عمر بر چهره من آنچه سفیدی کند نه موست گردی است مانده بررخم از رهگذار عمر آبی که ماند درته جو سبز می شود چون خضر زینهار مکن اختیار عمر زنگ ندامتی است که روزم سیاه ازوست در دست من ز نقره کامل عیار عمر دست از ثمر بشوی که هرگز نرسته است جز آه سرد، سنبلی از جویبار عمر فهمیده خرج کن نفس خود که بسته است در رشته نفس گهر آبدار عمر مشکل که سر برآورد از خاک روز حشر آن را که کرد بی ثمری شرمسار عمر زهری است زهر مرگ که شیرین نمی شود هرچند تلخ می گذرد روزگار عمر روز مبارکی است که با عشق بوده ام روز گذشته ای که بود در شمار عمر اشگ ندامتی است چو باران نوبهار چیزی که مانده است به من از بهار عمر تا چند بر صحیفه ایام چون قلم صائب به گفتگو گذرانی مدار عمر صائب تبریزی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹