............سوگ فاطمیه .............
فاطمیّه آمد و ، وقت عزای مادر است
آنکه روح مصطفی و نور چشم حیدر است
او دلیل خلقت هفت آسمان است و زمین
بر تمام بانوان اهل عالم سروَر است
آیه ی تطهیر در شآنش ز حق نازل شده
محور اهل کساء ، آیینه دار داور است
مادری کرده است عمری بر پدر، با سن کم
لایق اُم ابیها در جهان این دختر است
فاطمه سر بقا ء نسل پاک مصطفاست
خیر این کوثر کثیر و دشمن او ابتر است
معنی قرآن ناطق ،مظهر آیات نور
فاطمه شآن نزولِ هل اتی و کوثر است
ای دریغا گشت پرپر یاس گلزار نبی
در غیاب باغبان ، گُل همنشین آذر است
با عروج مصطفی گلزار عترت شد خزان
زین مصیبت چشم جبریل امین از خون تر است
سوخت پشت در، ولی جانکاه تر این غصه بود
غنچه نشکفته اش ،در بین دیوار و در است
فاطمه از پا فتاد و دست مولا بسته شد
نزد زهرا این مصیبت از همه بالاتر است
کی رود از یادها تا روز محشر این ستم
فاتح خیبر میان خانه خود مضطر است
سینه سرخ " شقایق" داغدار لاله هاست
می رسد روزی کسی که ، دادخواه مادر است
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۸/۲۵
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36#
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
راز پنهان
سحر گویا ندارد شام هجرانی که من دارم
دل شب آگه است از راز پنهانی که من دارم
اگر بیرون کند سر از گریبان سوزد عالم را
درون سینه پنهان آه سوزانی که من دارم
سر اندر چاه بنمایم که اگر از سر در گریبانی
بود صد چاک از ماتم، گریبانی که من دارم
ز بس دارد دلم با چاه گفتم ترسم آنجا هم
به تنگ آید ز فرط درد و حرمانی که من دارم
ز دوریّ تو ای آرام جان، شب تا سحر نالم
ندارد خواب گویا چشم گریانی که من دارم
ندارم محرم رازی دگر بعد از تو یا زهرا
تو را گر همدم است این صوت قرآنی که من دارم
پس از تو زندگی بهر علی دشوار گردیده
گواه مدعّا حال پریشانی که من دارم
درون خانه جای خالی ات را هر زمان بینم
رسد بر لب ز غم این ناتوان جانی که من دارم
تمام روز طفلان تو را افسرده میبینم
چه گویم از شب و شام غریبانی که من دارم
به صد خون جگر آرام سازم چون عزیزانت
بپا سازد ز نو هنگام افغانی که من دارم
کنار سفره چون بنشینم و بنشانم آنان را
چه گویم بی تو از ناخوانده مهمانی که من دارم
علی جان جان به قربان تو و سوز دل و دردت
چه گویم از غمت با عشق شایانی که من دارم
گنه کارم ولی دارم "امید" دیدن رویت
به لطف خود بکاه از کوه عصیانی که من دارم
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۱۸۱ تا خطبه ۱۷۹ نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه181: (در سال ٣٨ هجری در آستانه جنگ نهروان، امام علیه السلام فردی را فرستاد تا گروهی از کوفیان که قصد ملحق شدن به لشکر خوارج را داشتند و ترسناک بودند بپاید. از او پرسید: « ایمن شدند و بر جای ماندند یا ترسیدند و فرار کردند؟»، مرد گفت: «ترسیدند و به خوارج پیوستند» ، فرمود:)
🔹نكوهش فريب خوردگان از خوارج
🔻از رحمت خدا دور باشند، چونان قوم ثمود آگاه باشيد! اگر نيزه ها به سوی آنان راست شود و شمشيرها بر سرشان فرود آيد، از گذشته خود پشيمان خواهند شد. امروز شيطان آنها را به تفرقه دعوت کرد و فردا از آنها بيزاری می جويد و از آنها کنار خواهد کشيد. همين ننگ آنان را کافی است که از هدايت گريختند و در گمراهی و کوری فرو رفتند، راه حق را بستند و در حيرت و سرگردانی ماندند.
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه180 : در سال ٣٨ هجری جهت کمک به محمدبن ابی بکر در مصر در نکوهش یاران، ایراد فرمود.
1⃣ نكوهش كوفيان
🔻خدا را بر آنچه که خواسته و هرکار که مقدّر فرمود ستايش می کنم و او را بر اين گرفتار شدنم به شما کوفيان می ستايم. ای مردمی که هرگاه فرمان دادم، اطاعت نکرديد و هر زمان شما را دعوت کردم، پاسخ نداديد، هرگاه شما را مهلت می دهم در بيهودگی فرو می رويد و درهنگامه جنگ سُست و ناتوانيد، اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند، طعنه زده و اگر شما را برای حلِّ مشکلی بخوانند، سر باز می زنيد. پدر مباد دشمنان شما را! برای پيروزی منتظر چه چيزی هستيد؟ چرا برای گرفتن حقِّ خود جهاد نمی کنيد؟ آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد؟ به خدا سوگند! اگر مرگ من فرا رسد - که حتماً خواهد رسيد - بين من و شما جدايی خواهد افتاد، در حالی که من از همنشينی با شما ناراحت و حضورتان برای من بی فايده بود.
2⃣ علل سقوط و انحطاط فكری كوفيان
🔻خدا خيرتان دهد، آيا دينی نيست که شما را گرد آورد؟ آيا غيرتی نيست که شما را برای جنگ با دشمن بسيج کند؟ شگفت آور نيست که معاويه انسان های جفاکار پَست را می خواند و آنها بدون انتظار کمک و بخششی، از او پيروی می کنند! و من شما را برای ياری حق می خوانم، در حالی که شما بازماندگان اسلام و يادگار مسلمانان پيشين می باشيد، با کمک و عطايا شما را دعوت می کنم، ولی از اطراف من پراکنده می شويد و به تفرقه و اختلاف روی می آوريد. نه از دستورات من راضی می شويد و نه شما را به خشم می آورد که بر ضد من اجتماع کنيد، اکنون دوست داشتنی ترين چيزی که آرزو می کنم مرگ است. کتاب خدا را به شما آموختم و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم و آنچه را که نمی شناختيد به شما شناساندم و دانشی را که به کامتان سازگار نبود، جرعه جرعه به شما نوشاندم. ای کاش نابينا می ديد و خفته بيدار می شد. سوگند به خدا، چه نادان مردمی که رهبر آنان معاويه و آموزگارشان پسر نابغه «عمرو عاص» باشد.
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه179 : (این خطبه در مسجد کوفه در سال ٣٦ هجری، پس از جنگ جمل ایراد شد. ذعلب یمانی پرسید: « ای امیرمؤمنان! آیا پروردگار خود را دیده ای؟» پاسخ فرمود: «آیا چیزی را که نبینم می پرستم؟» گفت:« چگونه او را می بینی؟» فرمود:)
🔹خداشناسی
🔻ديده ها هرگز او را آشکار نمی بينند، امّا دل ها با ايمان درست او را در می يابند. خدا به همه چيز نزديک است، نه آن که به اشياء چسبيده باشد؛ از همه چيز دور است، نه آن که از آنها بيگانه باشد گوينده است، نه با انديشه و فکر اراده کننده است، نه از روی آرزو و خواهش؛ سازنده است نه با دست و پا لطافت دارد نه آن که پوشيده و مخفی باشد، بزرگ است نه با ستمکاری ، بيناست نه با حواس ظاهری، مهربان است نه با نازک دلی ، سرها و چهره ها در برابر عظمت او به خاک افتاده و دل ها از ترس او بی قرارند.
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
ـــــــ ـــــــــ ـــــــــ
کار داریم در این شعر فراوان با دَر
گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در
وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار
می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در
جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر
خستگی های پیمبر همه شد یکجا در
می نشستند یتیمان همه شب منتظرش
خیره بر در همگی تا بزند بابا در
چیره بر قلعه ی قلبِ همِگان شد وقتی
کنده شد با دَمِ یا فاطمه اش از جا در
شُد دَرِ قلعه ز جا کنده ولی مرغِ دلم
ناخود آگاه سفر می کُند از در تا در
نکند در غزلم بسته شود دستانش
نکند در غزلم باز شود با پا در
میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد
او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟!
آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه
فکر کردند که دیوار یکی شد با در
آه سادات ببخشند ولی خورد زمین
در همین فاصله هم کنده شد از لولا در
رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا
تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در
بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی
وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر
کربلا جلوه ی هفتاد وسه تَن می شد اگر
اندکی تاب میاورد در آن غوغا در
آه ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی
رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در
ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه
جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در
با دعای فَرَجت از خودِ خورشید بخواه
تا کمی باز کند روی همه دنیا در…
✍محسن_کاویانی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم
نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد
آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم
مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد
سیلی محکم او چشم مرا تار نمود
مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد
لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد
مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد
حسن ازغصه سرش را به زمین زد, غش کرد
باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد
قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما
وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد
محمدبنواری
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
هجوم شقاوت
مدینه کو گل سرخی که پرپرش کردند
گلاب بزم عزای پیمبرش کردند
کجاست لالهٔ بیمار بستر غربت
که سینه سوز غم و داغ پرورش کردند
کجاست تربت معصوم غنچه و گل عشق
که لاله زار خزان مکرّرش کردند
کجاست مادر مظلومه ای که در تاریخ
فدای غربت مظلوم همسرش کردند
به جای اینکه ز رخ گرد ماتمش گیرند
به تازیانه تسلای خاطرش کردند
هنوز رنگ عزا داشت مسجد نبوی
که هست که حرمت محراب و منبرش کردند
هنوز در تب خورشید آسمان میسوخت
که داغدار غم ماه و اخترش کردند
در آن هجوم شقاوت که بیت عصمت را
سیاه پوش عزا بار دیگرش کردند
نه قصد کُشتن محسن نه مادر سادات
که قصد جان همه نسل کوثرش کردند
ز باغبان رسالت به فصل دلتنگی
به یادگار گُلی ماند و پرپرش کردند
به جای اینکه گذارند مرهمی به دلش
به زخم سینه هم آغوش بسترش کردند
کسی نگفت مدینه ولی تو شاهد باش
پس از نبی چه ستمها به دخترش کردند
همو که نیست نشانی ز تربتش امروز
«امید» شیعه به فردای محشرش کردند
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
از خطبه ۱۷۸ تا خطبه ۱۷۷
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه178: (گفته اند: این خطبه را پس از داوران حکمیت در «دومه الجندل» ایراد فرمود. )
1️⃣ خداشناسی
🔻هيچ کاری خدا را از کار ديگر باز نمی دارد و گذشت زمان در او دگرگونی ايجاد نمی کند و مکانی او را در بر نمی گيرد. هيچ زبانی قدرت وصف او را ندارد و چيزی از خدا مخفی و پنهان نيست، نه تعداد قطرات فراوان آب ها و نه ستارگان انبوه آسمان و نه ذرّات خاک همراه با گِردبادها در هوا و نه حرکات مورچگان بر سنگ های سخت و نه استراحتگاه مورچگان ريز در شب های تار. خدا از مکان ريزش برگ درختان و حرکات مخفيانه چشم ها آگاه است و شهادت می دهم که جز الله، خدايی نيست، همتايی نداشته و شکّ و ترديدی در او راه ندارد. دين او را انکار نمی کنم و به آفريدگاری او اعتقاد دارم، شهادت کسی که نيّت او راست، درون او پاک، يقين او خالص و ميزان عمل او گرانسنگ است و شهادت می دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده و برگزيده او از ميان انسان هاست. پيامبر(صلی الله علیه و آله) برای تشريح حقايق آيين الهی انتخاب و به ارزش های ويژه اخلاقی گرامی داشته شد. او را برای رساندن رسالت های کريمانه اش برگزيد. نشانه های هدايت به وسيله او آشکار و تاريکی های جهل و گمراهی با نور هدايت او از ميان رفت.
2️⃣ روش برخورد با دنيا
🔻ای مردم! دنيا آرزومندان و خواهان خود را فريب می دهد، برای شيفتگان خود ارزشی قائل نيست و آن کس را که بر دنيا پيروز شود مغلوب گرداند. به خدا سوگند! هرگز ملّتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند، مگر به کيفر گناهانی که انجام داده اند، زيرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمی دارد. اگر مردم به هنگام نزول بلاها و گرفته شدن نعمت ها، با درستی نيّت در پيشگاه خدا زاری کنند و با قلب های پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند، آنچه از دستشان رفته، باز خواهد گشت و هرگونه فسادی اصلاح خواهد شد. من بر شما ترسناکم که در جهالت و غرور فرو رفته باشيد، چه اينکه در گذشته به سويی کشيده شديد که قابل ستايش نبود. امّا اگر در زندگانی خود اصلاحاتی پديد آوريد، سعادتمند خواهيد شد. وظيفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نيست، اگر می خواستم، بی مهری های شما را بازگو می کردم. خدا آنچه را گذشت ببخشايد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه177 : (درسال ۳۸ هجری پس از خیانت داوران حکمیت "ابوموسی و عمروعاص" فرمود:)
🔹نكوهش از خيانت حكمين
🔻رأی جمعيّت شما در صفّين يکی شد که دو مرد را به داوری برگزينند، (ابوموسی اشعری و عمروعاص) و از آن دو پيمان گرفتيم که در برابر قرآن تسليم باشند و از آن تجاوز نکنند و زبان آن دو با قرآن و قلب هايشان پيرو کتاب خدا باشد. امّا آنها از قرآن روی گردان شدند، حق را آشکارا می ديدند و ترک گفتند، که جور و ستم، خواسته دلشان و کجی و انحراف در روش فکريشان بود. در صورتی که پيش از صدورِ رأی زشت و حُکمِ جائرانه، با آنها شرط کرده بوديم که به عدل حکم کرده و به حق عمل کنند. ما به حقّانيت خود ايمان داريم، در حالی که آن دو از راه حق بيرون رفتند و حکمی بر خلاف حکم خدا صادرکردند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_از_زبان_فضه_ی_خادمه_علیها_سلام
از زیرِ در، وقتی که زهرا را در آوردم
گشتم به سختی، غنچهای را پرپر آوردم
اصلاً نمیدانستم آن لحظه، چه باید کرد
ناگاه، پیشِ چشمِ زینب سر در آوردم
او خیره خیره دید، وحشت کردنِ من را
من بارِ زهرا را، به نزدِ حیدر آوردم
او غنچه را دید و نظر بر باغچه انداخت
قبری پِیِ دفنِ جَنینِ مادر آوردم
از سینهی سوراخ، چادر غرقِ در خون بود
رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم
وضعِ بدی دیدم، علی فرمود: ای سلمان!
رویش عبا اَنداز، عبایش را درآوردم
با بردنِ مولا، دوباره او ز جا برخاست
خود را پیِ زهرا بحالِ مضطر آوردم
با دیدنِ دستانِ بینِ ریسمان مُردم
بیدست و پا، دستی کمک بر کوثر آوردم
مَردی یهودی، صحنه را دید و مسلمان شد
گفتا: به ذهنم، یادِ فتحِ خیبر آوردم
زهرا کمربندِ علی را میکشید، اما
ناباورانه، قتلِ او را باور آوردم
زیرِ غلافِ تیغِ قنفذ، دست و پا میزد
دستم بزیرِ بازوانِ اَطهر آوردم
خون بود کز، پهلو و دست و سینهاَش میریخت
چادر نمازِ خویش را، چون بستر آوردم
یکسو، حسین و مجتبی را در بغل گیرم
یکسو، فغان از گریههای دختر آوردم
روزی رسید، این ماجرا در کربلا دیدم
هرچه دعا کردم، اجابت کمتر آوردم
میخواستم بهر اسیران، آب و نان آرَم
اما ز صبرِ بانویم، چشمِ تر آوردم
حاج محمود ژولیده
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
وفا طلب زجهان فنا نباید شد
امیدوار به این بیوفا نباید شد
درین قلمرو آفت به جز مقام رضا
دگر به هیچ مقامی رضا نباید شد
خوش است عالم آزادگی وعریانی
اسیر بند گران قبا نباید شد
برید دانه زخرمن به آسیا افتاد
زهمراهان موافق جدا نباید شد
درین زمانه حیات دو روزه بسیارست
رهین منت آب بقا نباید شد
سعادتی که زآغوش خار می گوید
که ناامید زلطف خدا نباید شد
ملایمت به خسیسان ثمر نمیدارد
چوگل به روی خس وخار نباید شد
نکرده دانه خود پاک چون ستاره صبح
غبار خاطره این آسیانباید شد
صریر خامه همین پند می دهد صائب
که با سیاه دلان آشنا نباید شد
صائب تبریزی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
حضرت زهرا سلام الله علیها
مربع ترکیب
گریه گریبان نگاهم راگرفته
بغضِ عجیبی راهِ آهم را گرفته
دستِ زمانه تکیه گاهم را گرفته
گرد و غبار غم سپاهم را گرفته
در خود نریز اینقدر دردت را عزیزم
ماندم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم
لب می گزی پنهان کنی در سینه آهت
ابر سیاهی تار کرده روی ماهت
یادش بخیر آن مهربانی نگاهت
بانو چه شد آن زندگی رو به راهت
این روزها زهرا به جای گرد گیری
باید عزای ماندن من را بگیری
دل دل نکن پاپا نکن دلشوره دارم
مرهم به روی زخم هایت می گذارم
چیزی نمانده از تو ای دار و ندارم
چون ابروان تو به من پیچیده کارم
امشب بیا باهم نماز شب بخوانیم
قسمت شود شاید کنار هم بمانیم
حال و هوای زندگی تغییر کرده
فکر مرا تابوت تو درگیر کرده
لعنت به زخمی که جوان را پیر کرده
مسمار کارِ تیزی شمشیر کرده
پلک ورمدار تو جای دست دارد
در کشتن ششماهه قنفذ دست دارد
آثار دستِ زخمی ات مانده به دیوار
با سرفه های خونی ات پیداست هربار
از چه لباست می شود هر روز گلدار
دیدم خودم دیروز که کج مانده مسمار
در زیر پا آئینه آن را خورد کردند
زیر لگدها سینه ات را خورد کردند
آهسته آهسته کفن تا می کنی تو
اسباب رفتن را مهیا می کنی تو
با گریه دورت را تماشا می کنی تو
با دخترت آرام نجوا می کنی تو
از چهره ات پیداست که دلشوره داری
پیراهنی را دست زینب می سپاری
دستور دادی جای تو، حنجر ببوسد
گودال رگهای تنی بی سر ببوسد
انگشت را همراه انگشتر ببوسد
روی حسین از جانب مادر ببوسد
اما بدان این بوسه ها بی درد سر نیست
سرنیزه دردش کمتر از مسمار در نیست
امشب دعا کردم که بی یاور نگردی
در کوچه و بازار بی معجر نگردی
بازار تا بازار در به در نگردی
درگیر با افراد خیره سر نگردی
ترسم که کار تو شود ناقه نشینی
بر شاخه ای موی گره خورده نبینی
✍ قاسم. نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
طبق سنوات گذشته و همزمان با ایام شهادت
حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلام علیها
و بنا بر سنت به یادگار مانده از مرحوم حاج #شیخ #ابوالقاسم #اقبالیان #علیه #الرحمه
مراسم سوگواری فاطمیه در منزل ایشان برگزار میگردد
#پنجشنبه 1403/9/1
#ساعت 19/30االی21
آدرس قم
خیابان ۱۹ دی (باجک)
خیابان بیطرفان ، بیطرفان ۴
کوچه چهاردهم
پلاک ۱۲