eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
672 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
127 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بیت الغزل عشق چه گویم به مدیح تو یا بضعهٔ طاها ز هر رتبه که گویم توئی برتر و والا کجا کس شود آگه ز شأن تو به دنیا به وصفت چه زبانی رسا باشد و گویا به جز این که بگویم توئی امّ ابیها میان همه دل‌ها چه شد یاد دل زهرا تو بیت الغزل عشق به دیوان وجودی به قاموس ولایت همه بود و نبودی تو گیرنده وحی و تو دارندهٔ مصحف که جز بهر حمایت ز حق لب نگشودی چو بنموده مخاطب تو را حیّ تعالیٰ الا ای که رساندی شرف را به نهایت سراپای وجودت شده عین ولایت ز پاکی تو باشد همه پاکی و عصمت توئی نقطه عطف امام است به رسالت که تنها به خداوند توئی عصمت کبری همین رتبه تو را بس که مادر به حسینی نبی را به دو عالم بحق نور دو عینی اگر قبر تو مخفی ست اگر قدر تو مجهول ولی قبلهٔ جان در دو بین الحرمین تو را می‌طلبد دل به هرگاه و به هرجا توئی آن که پیمبر زده بوسه به دستت شداین عالم خاکی به حق منزل پستت تو آن مظهر صبری چو آیینه خدا را که مظلومی مولا فقط داده شکستت که کردی به جوانی ز حق مرگ تمنّا چه گویم که چه کردند به تو از سر کینه چه سان حقّ تو کردن ادا اهل مدینه چه شد با همه اعضا که زد بوسه پیمبر همان صورت و آن دست همان بازو و سینه چه گویم ز سقیفه شد‌ آن فتنه چو برپا کسی در همه خلقت جفا چون تو ندیده کسی مثل تو داغ و مصیبت نکشیده که بعد از غم بابا «امید »دل مولا شده محسن مظلوم شهید و تو شهیده که زینب ز تو مادر شده مادر غم‌ها حاج محمد موحدیان قمی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
نوحه سنتی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بی تو چه کند مولا؟ یا فاطمه الزهرا! افتاده علی از پا، یا فاطمه الزهرا! وقت ست که از رحمت، دستی ز علی گیری افتاده ز پا مولا، یا فاطمه الزهرا! بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد با خانه نشینی‏ها، یا فاطمه الزهرا! رفتی و علی بی تو بیت الحزنی دارد پر ناله و پر غوغا، یا فاطمه الزهرا! چو محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید تنهاست علی تنها یا فاطمه الزهرا! شب ها به مزار تو، می‏گرید و می‏سوزد چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمه الزهرا! بر خاک مزار تو، خون ریخت به جای اشک از دیده‏ی خون پالا، یا فاطمه الزهرا! بر خرمن جان او، چون شعله شرر می‏زد می‏ریخت چو آب اَسما، یا فاطمه الزهرا! دامان علی از اشک پر کوکب و اختر شد در آن شب محنت‏زا، یا فاطمه الزهرا! هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمه الزهرا! http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید خودت بگو که مگر چند سال داری تو جوانِ شهر، خمیدن به تو نمی آید هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید فقط بلند مشو چون که زود می افتی بدون بال پریدن به تو نمی آید تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد نفس بلند کشیدن به تو نمی آید بمان که دخترمان را خودت عروس کنی به آرزو نرسیدن به تو نمی آید چه با دو دست رئوفانه ات ، چه با یک دست بباف پیرهنت را، حسین منتظر است ✍"علي اكبر لطيفيان" http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها اگر چه غرق خطا هستم و اگر چه بدم بجز تو سنگ کسی را به سینه ام‌ نزدم سرم به سنگ نخورده است، سر به راهم‌ کن سر مرا بطلب تا نخورده بر لحدم سوال اگر که بپرسی از اعتقاداتم فقط محبت ذریه‌ی تو را بلدم دم نماز رسیدم دم در خانه که از قنوت نماز تو پُر شود سبدم ولی علیست ولی بوده ای ولی علی حدیث قدسی لولاک بهترین سندم گدای لقمه‌ی نان علی من الازلم فقیر پشت در خانه ات الی الابدم اگر تراب قدوم ابوتراب شوم سپرده ای که کنند از پل صراط ردم به جز تو هیچکسی نیست شافع برزخ به لطفِ مِهرِ تو خوب است برزخ جسدم زمان قحطی اشک آتشم‌ دوچندان است ببین برای تباکی چقدر در صددم به سادگی نه که از پشت درب شعله وری رسیده از تو به من ذکر یا علی مددم میان روضه‌ی احراق باب و کوچه‌ی تنگ مرا ببخش که محکم به صورتم نزدم مسیر خانه به مسجد شده پُر از لاله مشخص است اذیّت شدی قدم به قدم کنار جعبه‌ی خیاطی تو گریه‌کنِ حصیر کهنه‌ی اهداییِ بنی اسدم http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۱۶۰ نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 خطبه160: (در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری، هنگام حرکت دادن مردم به سوی صفین و جنگ با شامیان، ایراد فرمود. 1⃣ خداشناسی ♦️فرمان خدا قضای حتمی و حکمت و خشنودی او مايه امنيّت و رحمت است؛ از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشايد. خدايا! سپاس تو راست بر آنچه می گيری و عطا می فرمايی و شفا می دهی يا مبتلا می سازی. سپاسی که تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين و ممتازترين باشد، سپاسی که آفريدگانت را سرشار سازد و تا آنجا که تو بخواهی تداوم يابد، سپاسی که از تو پوشيده نباشد و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسی که شمارش آن پايان نپذيرد و تداوم آن از بين نرود. خدايا! حقيقتِ بزرگی تو را نمی دانيم، جز آن که می دانيم تو زنده ای و احتياج به غير نداری، خواب سنگين يا سبک تو را نمی ربايد، هيچ انديشه ای به تو نرسد و هيچ ديده ای تو را ننگرد، اما ديده ها را تو می نگری و اعمال انسان ها را شماره فرمايی و قدم ها و موی پيشانی ها زمام امور همه به دست تو است، خدايا آنچه را که از آفرينش تو می نگريم، واز قدرت تو به شگفت می آييم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاييم، بسی ناچيزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم های ما از ديدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است و پرده های غيب ميان ما و آنها گسترده می باشد. 2⃣ راههای خداشناسی ♦️ پس آن کس که دل را از همه چيز تهی سازد و فکرش را به کار گيرد تا بداند که چگونه عَرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پديده را چگونه آفريده ای و چگونه آسمان ها و کرات فضايی را در هوا آويخته ای و زمين را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواييش آشفته و انديشه اش حيران می ماند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۱۶۰ نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 خطبه160 5⃣ راه و رسم زندگي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) ♦️ پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم حافظ اگر آن تُرکِ شیرازی بدست آرد دلِ ما را به خالِ هندویش بخشم سمرقندو بخارا را صائب تبریزی: اگر آن تُرک شیرازی بدست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم سرو دست و تَن وپارا هر آنکس چیز می بخشد زمالِ خویش می بخشَد نه چون حافظ که می بخشد سمر قند و بخارا را شهریار: اگر آن تُرک شیرازی بدست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم تمامِ روح واجزا را هر انکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد نه چون صائب که می بخشد سرو دست و تَن و پا را سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند نه بر ان ترک شیرازی که بُرده جمله دلها را سروی: اگر آن ترک شیرازی بدست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم ثوابِ دین و دنیا را هر آنکس چیز می بخشد زدنیا ،ریز می بخشد نه شهریارِ دنیایم که بخشم روح و اجزا را که روح و جسمِ این دنیا پی اجریست در فردا اگر مردی ببخش ای شَه ثوابِ دینِ وعقبا را به خالِ تُرک شیرازی بکُن تَرکِ ثواب و دین که چون سروی بدست اری تو کامِ سروِ رعنا را مروی(سروی) اگر آن ترک شیرازی بدست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم بخارا تا به عقبا را هر انکس چیز میبخشد هر انچه هست می بخشد نه چون بعضی که میبخشندیکی یا جمله اعضا را اگر حافظ مدینه ،جسم را صائب بخشید است و یا آن شهریار جان را و سروی مُزدِ فردا را بهای خالِ هندویش نباشد تحفه آنان نبخشیدَن این یاران بجز جویی زِ دریا را بیاو همچون مروی شو لقای دوست را خو کُن که صد دولت نمی ارزَد وصالِ گرمِ مو لا را سروی (مروی) http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
قصه سیلی به حق قسم که اگر جان سپر نمی‌کردی یقین که عمر، چنین مختصر نمی‌کردی نمی‌شدی به جوانی چو دست گُل پرپر حمایت از من مظلوم اگر نمی‌کردی به جای من تو اگر پشت در نمی‌رفتی ز داغ خویش مرا در بدر نمی‌کردی برای حفظ ولایت نبود اگر ،تنها ز کوچه‌های مدینه گذر نمی‌کردی نشان نبود ز کوچه اگر به چادر تو مرا ز قصّهٔ سیلی خبر نمی‌کردی برای این که نسوزد دل علی حتیٰ صدا به ناله بلند از جگر نمی‌کردی ز درد از سَرِ شب تا سحر نبودت خواب ولی به خاطر من ناله سر نمی کردی صدای سینهٔ بشکسته تا به من نرسد ز مدّ آه صدا بیشتر نمی‌کردی نبود فضّه اگر در میان خانه یقین به من حکایت قتل پسر نمی‌کردی میان آن همه نامرد جز به یاری من توقّع کمک از یک نفر نمی‌کردی چهل نفر به تو شد حمله ور ولی تنها مرا رها به میان خطر نمی‌کردی اگر نبود مصیبت ، مصیبت اسلام به گریه این همه یاد پدر نمی‌کردی اگرچه بعد به قدرت رسیدن ناحق بحق ز کُشته شدن هم حذر نمی‌کردی قبالهٔ فدکت پس نداده بود ای کاش و یا مراجعه زان رهگذر نمی‌کردی یک از هزار اگر بود« امید» زندگی ات برای مرگ، دعا این قدر نمی‌کردی حاج محمد موحدیان قمی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
👈یکشنبه شب👇1403/09/11 شروع ساعت 19:30 ❄️مجمع نغمه سرایان آل محمد(ص) مجامع نغمه سرایان کوثر و دعبل خزاعی قم باحضورعموم محبان اهلبیت (ع) 🔰نشانی تشکیل مجلس این هفته👇 قم/ خیابان آذر/ کوچه چهل اختران مضجع منور حضرت موسی مبرقع ابن الجواد(ع) 👈به دعوت تولیت محترم آستان مقدس، حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صدر ❄️مناسب این هفته: ✍ مدح ومنقبت ومرثیه حضرت زهرا(س). 🤲شکرگزاری پیروزی حزب الله لبنان بر جنایتکاران صهیونیستی. ◾️تکریم حضور پیکر مطهر شهید گمنام. 🎙بیانات کوتاه تولیت محترم و رییس محترم اوقاف شهرستان قم(۱۵دقیقه) 🔹بزمی خوانی مداحان اهلبیت(ع) 💧💧💧💧💧 لینک عضویت در《 کانال》نغمه سرایان قم در( ایتا ) http://eitaa.com/joinchat/1576206338Cce9613f504 ................ لینک عضویت در 《گروه》 نغمه سرایان قم در( ایتا)👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2068774923Cdec8ba13f7
جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت فوج فرشتگان به نیایش نشسته‌اند آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور» آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت هر دل كه زنده است به انفاس موسوی هم‌صحبت خداست، در این قطعه از بهشت خورشید شاهد است، كه نقش كتیبه‌ها «والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت هرگاه سعی در طلب معرفت كنی هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت عشاق، در «طواف حرم» موج می‌زنند حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت در چشم عارفان سحرخیز، آسمان آبی‌تر از دعاست، در این قطعه از بهشت صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو باران واژه‌هاست، در این قطعه از بهشت فولاد، پای پنجره‌اش آب می‌شود اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت روشن‌تر از ستاره، به مژگان نشسته است اشكی كه بی‌ریاست، در این قطعه از بهشت جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟ ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟ تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟ وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت زائر در این حریم مطهر، غریب نیست بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت تذهیب‌نامۀ عمل عاشقان، «شفق»! امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت ✍محمدجواد_غفورزاده شفق http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
نتوان نتوان تو را ثنا گفت جایی که تو را ثنا، خدا گفت اوصاف تو را خدای سبحان یک بار نه، بلکه بارها گفت گاهی به کتاب محکم خود بر خُلقِ خوش تو، مرحبا گفت گاهی به صریح نصّ «صلّوا» از شأن تو گفت و، برملا گفت گاهی «یاسین» و گاه «طاها»ت گاهی سرِ جمله ماسِوا گفت برجانْت قسم که از «لَعَمرُک» تا افرازد تو را لوا، گفت چون خواست تو را به حق نوازد «ما کانَ محمّداً أبا» گفت از «یَغْفِرُکَ الله» است روشن کایزد بری اَت ز هر خطا گفت وز «یَعْصِمُکَ الله» است پیدا کز پاکی دامنت، خدا گفت پیداست ز «لا یَنامُ قَلبی» باید که به شأن تو چها گفت شاید ز «اَبیتُ عِنْدَ رَبّی» از مبدأ سیر و مُنتها گفت قرب تو عیان ز «لِیْ مَعَ الله» کس جز تو کجا ز «مَنْ رَأ» گفت؟ چون دم زدی از «بَقیتُ وَحْدی» در جنگ اُحد، علی بلی گفت بشتافت سویت اَحَد اَحَد گوی جانم بادا تو را فدا! گفت طاووس فرشتگان به شأنت تاج سرِ خیل انبیا گفت گاهی به حدیث «ما عَرَفْناک» از جانب حق تو را ثنا گفت گاهی به مدیح حضرت تو «لَولاک» سرود و «إِنّما» گفت از خلق چو برگزیده ات دید بستود تو را و، مصطفی گفت ای رفته به سیر «قابَ قَوسَین» نتوان ز خدا تو را جدا گفت چون عقل نبُرد پی به جاهت از حُسن ملیح تو، به ما گفت زلف تو چو دید، گفت «وَ الَّیل» روی تو چو دید، «وَ الضُّحی» گفت آن روح نعَم به جز تشهّد حاشا کَلّا اگر که «لا» گفت (پروانه) به وصف تو، نیارست جز آینه خدانما، گفت باید همه چشم شد، که نتوان پی بُرد به عزّت تو، با گفت ✍استاد محمدعلی مجاهدی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
انجمن عشق می‌توان بر سر تاریخ اگر چانه زدن بر حقیقت نتوان تهمت افسانه زدن آنقدَرَ تلخ حقایق بشنیدم که هست ناروا حرف می و ساقی و میخانه زدن آشنا بس که به درد است مضامین، بتوان حرف بیت الغزل و معنی بیگانه زدن هنر طوطی طبع است به ابلاغ پیام بَرِ آینهٔ حق زلف سخن شانه زدن حق چو تلخ است کجا قابل انکار بوَد بادهٔ تلخ شو شهد است به پیمانه زدن شود انکار مگر واقعهٔ غصب فدک دست بر غارت جان در بر جانانه زدن غصب حق کردن و سیلی زدن و زخم زبان ضربه در جسم جدا روح جداگانه زدن عدل را خانه نشین کردند و در شور نفاق بر سر غصب خلافت ز علی چانه زدن شبت با خون شده در پشت در خانهٔ وحی وحی را کشتن و آتش به درِ خانه زدن جانب انجمن عشق هجوم آوردن فتنه انگیختن و شعله به کاشانه زدن پیش چشمان علی، شمع تمامی وجود داغ بر جان گُل و بلبل و پروانه زدن در بَرِ دیدهٔ پر حیرت اطفال غمین لطمه بر فاطمه و محسن دردانه زدن داد از دست سقیفه است که شد بدعت شوم پشت پا بر هدف رهبر فرزانه زدن از دل سوخته دل راست «امید» ابدی قرعهٔ عشق به نام دل دیوانه زدن حاج محمد موحدیان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹