eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
665 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
123 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه_حضرت_زینب سلام‌الله‌علیها هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیر سالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین! این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مرثیه_حضرت_زینب سلام‌الله‌علیها حسین خواهر تو بر غمت دچار شده دلم هوای تو کرده که بی قرار شده تمام موی سرم ، پینه های دستانم خودت بیا و ببین که چه گریه دار شده مگر نگفتم عزیزم که بی تو می میرم همیشه قاتل عاشق غم نگار شده در احتضار کنار تمامتان بودم برس به داد دلم وقت احتضار شده اگر تو کشته ی اشکی دو دیده ی تر من برای روضه ی تو سفره دار شده ز خاطرم نرود خاطرات کرببلا دوباره دور و بر من پر از غبار شده به روی چادر من جای پای قاتل توست لگد به روی لگد بر تنم نثار شده دم غروب به آتش گرفته ای گفتم بدو عزیز دلم موقع فرار شده میان آن همه نامحرمان خودت دیدی چگونه خواهری بر ناقه ها سوار شده سر تو را سر بازار بس که رقصاندند گلوی خشک تو دیدم که تار تار شده زنان کوفه همه سنگ باز قهارند چقدر راس تو با سنگها شکار شده رباب موی سرش کند و داد زد زینب ببین سر پسرم سهم نیزه دار شده میان بزم شراب آمدم به دنبالت یکی به طعنه صدا زد ببین چه خار شده حرامزاده ای از دختران کنیزی خواست از آن به بعد سکینه گلایه دار شده ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_زینب سلام‌الله‌علیها با زبانی پُر گلایه مقتلم تحریر شد آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد تو غریب کربلا و من غریب شهر شام ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد من نگفتم بی تو میمیرم بیا حالا ببین تازه خواب کودکی هایم دگر تعبیر شد پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟ ای دل آرامم کجایی خواهر تو پیر شد در میان این لباس کهنه روی سینه ام ماجرای رفتن تو مثل یک تصویر شد من خودم دیدم که زیر دست و پا افتاده ای مثل آیینه تنت پاشیده و تکثیر شد بین گودال آمدم هرچه صدا کردم حسین دشمن کف زد صدای ناله بی تاثیر شد پیکر تو زیر نعل تازه وا میشد زهم پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد آنکه بُرد عمامه تو معجر از رویم کشید هر دو گیسوها اسیرِ پنجه ی تقدیر شد تا نیفتی از سرِ نیزه به زیر دست وپا خواستم دامن بگیرم زیرِ نیزه دیر شد گوبه سردارِ سپاهت رفتی وبارفتنت خواهر گیسو سپیدت هرکجا تحقیر شد ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_زینب سلام‌الله‌علیها امشب ببخش ما را به احترام زینب با بنده کن مدارا به احترام زینب با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم اما مران گدا را به احترام زینب با دست گیری خود شرمنده کردی عمری این عبد بی حیا را به احترام زینب بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی طعم خوش شفا را به احترام زینب با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم تکمیل کن عطا را به احترام زینب آیا شود ببینم هنگام جان سپردن ارباب با وفا را به احترام زینب بادیده های گریان من آمدم بگیرم امضایِ کربلا را به احترام زینب از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان با پا عزیز ما را به احترام زینب بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه به احترام زهرا به احترام زینب با نعل های تازه کمتر بهم بریزید آقای سر جدا را به احترام زینب جای کفن بپیچید دورتنم رفیقان یک تکه بوریا را به احترام زینب ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
من آنچه هست بعشق تو داده‌ام از دست که منتهای مُرادم تویی از آنچه که هست به دوستی توام گر به پای دار برند من آن نیم که بدارم ترا ز دامان دست محبّت تو نه‌ امروز کرده جا به دلم که من بروی تو عاشق شدم بروز الست به شادمانی جاوید‌ امیدوار شدم دلم چو از همه بُبرید و با غمت پیوست کجا من از تو توانم بُرید رشتهٔ مهر خدای تار وجود مرا بزلف تو بست به محفلی که تو باشی بباده حاجت نیست که هر که چشم تو بیند خراب گردد و مست (صغیر )گرد جهان گشت در پی دلدار رسید بر سر کوی تو وزپای نشست ✍ محمد حسین صغیر اصفهانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها کربلا بیت الحرام زینب است رکن آن مات مقام زینب است در کتاب عشقبازی با حسین بعد بسم الله ، نام زینب است زندگی یعنی حسینی زیستن با حسین بودن پیام زینب است آیه های صبر در قرآن تمام شرح صبر ناتمام زینب است حافظ دین است شمشیر علی تیغ حیدر در کلام زینب است پیش پایش سرور هفت آسمان در قیام از احترام زینب است آن هلال پشت ابر خون به نی آفتاب روی بام زینب است ✍میثم مومنی نژاد http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
وفات عقیله بنی هاشم زینب کبریٰ سلام الله علیها تسلیت باد کیستم من شاهدِ درد آشنای کربلا مظهر صبر و صلابت ، معنی شرم وحیا زادهٔ دامان کوثر ، زینت نام علی مادر حلم و فضیلت ، خواهر شمسِ هُدا نور چشم مصطفایم، دختر شاه نجف مادرم زهرای اطهر ، محور آل کسا عالمه گردیده ام در مکتب فیض پدر از برادر ها گرفتم گوهر عشق و وفا زینبم من مظهر صبر جمیل ذات حق محرم سرّ ولایت ، راز دار اولیا آسمانها ماتِ صبر و حلم و ایثار منند کوه ها در پیش پایم ایستاده روی پا صبر از دستم به تنگ آمد برایم گریه کرد کس ندیده در جهان مانند من رنج و بلا اشک می ریزد فلک بر زخم های سینه ام داغ هایم بی شمار است وغمم بی انتها هم شنیدم ناله های مادرم را پشت در هم به چشم خویش دیدم زخم های مرتضا گاه درطشت برادر دیده ام خون جگر گاه در طشت طلا دیدم سرِ از تن جدا کوفه و شام بلا را رفته ام با سلسله در خرابه بوده ام ماه شب آلاله ها داغ هفتاد و دو لاله دیده ام در نیم روز سینه ام آتشفشان است از جفای اشقیا هیچ کس مانند من راضی به تقدیرش نبود در مصائب غیر زیبایی ندیدم از خدا حضرت ایوب شاگرد دبستان من است گشته ام بر صابران اهل عالم مقتدا می وزد از کوی من عطر " شقایق" روز و شب زینبم من ، قهرمان نامدار کربلا حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۱/۱۱/۱۷ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
"مرثیه زینب کبری س " نیمه ی ماه رجب آمد و هنگام عزا باز هم صحبت داغ است ز گلزار ولا می چکد خون دل از دیده بیاد غم دوست می شود تازه دگر بار، غم کرب و بلا تربیت یافته ی دامن زهرا و علی دختر شاه نجف ، آینه دار زهرا داغدار شهدا، وارث غمهای حسین دگر آزاد شد از سلسله دار فنا پر گشود از قفس تن به هوای محبوب آنکه می سوخت همه عمر ز داغ شهدا دفتر زندگیش صفحه به صفحه غم بود عمر او بود ولی یکسره تسلیم و رضا مبتلا گشت همه عمر، به داغِ غم هجر داغهایی که کند قامت گردون را تا داغ جدّ و پدر و مادر دلسوخته دید طشت خونین حسن دید و سپس طشت طلا آنکه از روز ازل نقش پرستاری داشت بود غمخوار دل سوخته ی آل عبا مظهر صبر خدا بود، که با این همه داغ خم به اَبروی نیاورد، ز تقدیر قضا کوه میلرزد از آلام دل مادر صبر ابر می گرید از این واقعه دریا دریا خون شد از داغ عزیزان دل زینب هیهات وامصیبت که چها دید پس از عاشورا سوخت در آتش غم قلب " شقایق" یکسر می زند ناله ی جانسوز در این روز عزا حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۱۰/۲۷ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
.زبان حال زینب کبری سلام الله علیها ......... در مسلخ عشق.............. من در افق نیزه سرت را دیدم در مسلخ عشق، پیکرت را دیدم ای کعبه ی عشق ، در منای عرفان من ذبح عظیم؛ اکبرت را دیدم در ساحل وصل بر لب شط فرات بی دست امیر لشکرت را دیدم تو سرو زپا فتاده ات را دیدی من زخم عمیق جگرت را دیدم ای خون خدا و ای شُکوه ایثار من زخم گلوی اصغرت را دیدم آن لحظه که آمدی ز میدان گلگون ایثار و شکوه باورت را دیدم من در افق بلند آوازه ی عشق هفتاد و دو یار و یاورت را دیدم من در سفر اسارت کوفه و شام بر نیزه تلاوت سرت را دیدم آن شب که رُخت خرابه را روشن کرد من ناله و اشک دخترت را دیدم جان داد رقیه آن شب از شوق وصال جان دادن یاس پرپرت را دیدم با عمه ی سادات " شقایق" می گفت من در حرمت ؛ چشم ترت را دیدم حمید رضازاده " شقایق" کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
سحر نزدیک است مژده ای منتظران صبح ظفر نزدیک است بسر امد شب هجران وسحر نزدیک است (ان سفر کرده که صد قافله دل همره اوست) داده پیغام که پایان سفر نزدیک است نفس باد صبا بوی عزیز اورده گفت یعقوب که دیدار پسر نزدیک است چشمهایی که شد از اشک فراقش تاریک دلشان گرم شود نور بصر نزدیک است این نسیمی که وزد باد بهار فرج است مژده آرد به شکوفه ؛ که ثمر نزدیک است ابرها از رُخ خورشید پراکنده شدند تابش نور هدایت به نظر نزدیک است ان سفر کرده دوباره به وطن باز اید دولت ان شه با شوکت و فر نزدیک است نفس اخر ظالم شده؛؛ ان شا الله روز نابودی هر فرقه ی شر نزدیک است چشم خود سوی سما کرده ( شقایق) زیرا رویت طلعت ان قرص قمر نزدیک است حمید رضازاده( شقایق) کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
(زنجیر زلف) صبا هر صبحدم ، بر خاک کویت افتد و خیزد اسیر عشقت ای مَه! پیش رویت افتد و خیزد مکن صورت نهان ای گل! که دل چون بلبل از هجرت میان خار و خس در جستجویت افتد و خیزد بده از باده‌ی مِهرت یکی ساغر خماران را که ساقی از گرانبار سبویت افتد و خیزد سیه شد روزگارم چون سواد زلف مِشکینت ز بس بر ماهِ رویت ابر مویت افتد و خیزد صبا گر نکهتی زآن زلف مشکین در چمن آرد به گلشن عندلیب از عطر و بویت افتد و خیزد بر اسب پیلتن بنشین و کن مات رخت شاهان پیاده تا مگر در چار سویت افتد و خیزد دو لعل انگبین بارت شکسته نرخ شکّر را که طوطی بهر شیرین گفتگویت افتد و خیزد دلم در طرّه‌ی زلفت شده مدهوش و دیوانه که با زنجیر زلف مشکبویت افتد و خیزد ز شعرت (شمس قم) شیرین کنی بس تلخ کامی‌ها که فرهاد از نوای نغز گویت افتد و خیزد . شادروان استاد سید علیرضا شمس قمی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۹۱ بخش ۴ تا ۸ 🌹نهج_البلاغه ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 خطبه91 ، خطبه اشباح 4⃣ چگونگی آفرينش آسمانها ♦️فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسيع آسمانها را بدون اينكه بر چيزی تكيه كند نظام بخشيد و شكافهای آن را به هم آورد و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد و دشواری فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانی كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد. در حالیكه آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد، پس رابطه های آن را بر قرار ساخت، سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت و بر هر راهی و شكافی از آسمان، نگهبانی از شهاب های روشن گماشت و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز و ماه را با نوری كم رنگ برای تاريكی شبها قرار داد و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد و حركت آن دو را دقيق اندازه گيری كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخيص شود و با رفت و آمد آنها شماره سالها و اندازه گيری زمان ممكن باشد. پس در فضای هر آسمان فلك آن را آفريد و زينتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بياراست و آنان را كه خواستند اسرار آسمانها را دزدانه دريابند، با شهاب های درخشنده سوزان تير باران كرد و تمامی ستارگان از ثابت و استوار و گردنده و بی قرار فرود آينده و بالا رونده و نگران كننده و شادی آفرين را تسليم اوامر خود فرمود. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹