eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
664 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
123 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل مصیبت حضرت موسی ابن جعفر (ع) به جنًت فاطمه گرید به زندانی که من دارم دلش سوزد بر این اندوهُ سوزانی که من دارم ندیده دیده‌ی انسان ستم‌هایی که من دیدم نبرده راه انسانی به زندانی که من دارم سحر با تازیانه می کند بیدار بختم را به رویم می زند سیلی نگهبانی که من دارد به پایم بوسه زد زنجیر و خون جوشیده از پایم زمین خونرنگ گردیده از احسانی که من دارم اگر معصومه‌ام آید به دیدارم شود گریان از این احوال غمبار و پریشانی که من دارم دو چشمم بس که می بیند سیاهی‌های سلولم کند گریه بر این ایام ظلمانی که من دارم من آن صیدم که صیادم نبرده هیچ، از یادم ستم‌ها دیده‌ام از دست دربانی که من دارم به سختی دیده بگشودم که بینم من رضایم را کنار خود در این لحظات پایانی که من دارم ✍محمد حسین علیرمضانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مناجات_امام_رضا علیه السلام ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس در همین حد که نمودی نظری ما را بس حاجت ازدل نگذشته تو روا می سازی از گرفتاری ما باخبری ما را بس مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی بار افتاده ی ما را بخری ما را بس شوری اشک ، چشیدم و نمک گیر شدیم داده ای نیمه شب چشم تری ما را بس ناخداگاه مقیم در میخانه شدیم جای دادی به گدایی گذری ما را بس فاطمه دید و پسندید و خرید این همه عمر با تولّای علی شد سپری ما را بس شیعه حیدر کرار شدیم و برِ ما همسر فاطمه کرده پدری ما را بس بوسه دارد کف نعلین علی که نورش می کند در رخ ما جلوه گری ما را بس جان ارباب قسم ، این دلمان تنگ شده یک سفر کرببلا هم ببری ما را بس همه را مثل جوادت تو بغل می گیری چقدر خوب تو کردی پدری ما را بس عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد خاک ما گوشه ای از کرببلا خواهد شد ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مناجات_امام_رضا علیه السلام مرا کشانده به مشهد هوای دیدن تو زِ راه دور رسیدم برای دیدن تو مرا به دِرهم و دینار وا مکن زِ سرت از این به بعد گدایم، گدای دیدن تو همیشه روزی رَعیَت به دست سلطان است چه چیز پُر کُنَدْ ای دوست جای دیدن تو؟ کبوتر حرم و صحن و گنبدت زیباست ولی ندارد عزیزم صفای دیدن تو تَب وصال تو افتاده در دلم چه کنم؟ در این سفر شده ام مبتلای دیدن تو بِریز خونم و زُلف از رُخَتْ کنار بزن من آمدم که بِمیرم به پای دیدن تو طواف کعبه ی ما بوسه از ضریح شماست گرفته دست دلم را دعای دیدن تو از این حرم شهدا بَرگه ها گرفتند و شدند عازم کربُبَلای دیدن تو به گریه ها و نماز تو در شلمچه قسم تمام جبهه ی ما شد مِنای دیدن تو قسم به جان جوادت مرا خدایی کن به دست خویش مرا باز کربلایی کن قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت حالات سجده های مرا در نظر گرفت می دید عاشقانه مناجات می کنم اغلب سراغی از من عاشق،سحر گرفت نفرین به ضربه ای که نماز مرا شکست رویم ز ضرب دست یهودی اثر گرفت پاره شده عبا به تنم بسکه با شتاب این تازیانه حلقه به دور کمر گرفت جا خورده دنده ام به گمانم که پهلویم چون پهلوی مدینه به تیزی در گرفت فهمیده بود غیرت ما روی مادر است با حرف بد قرار مرا بیشتر گرفت دانستم از چه کودک جامانده حسین وقت فرار دست خودش روی سر گرفت در شام دختری که خودش ضربه خورده بود دامن برای روی کبود پدر گرفت هر چه شد عاقبت سرم از تن جدا نشد تشییع پیکرم به زیر دست پا نشد تیزی نیزه ای نرسیده به حنجرم سیلی نخورده دختر من در برابرم ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام در میان هلهله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود بس که بازی می کند زنجیر ها با گردنم در گلویم گریه های بی صدا گم می شود در دل شب بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقهه صوت دعا گم می شود چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه در سینه به ضرب بی هوا گم می شود لا به لای پنجه هایش مشتی از موی سرم بین این تصویر ها دیگر حیا گم می شود از یهودی ضربه خورده خوب می داند چرا ؟ گوشوارِ بچه ها در کربلا گم می شود ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مناجات_امام_رضا علیه السلام آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته درد دل باتوسخنها بر زبانم ریخته بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخت جنس من جوراست کوهی ازگناه آورده ام آبرویم پای اجناس دکانم ریخته دوره گردم آبرویم میفروشم میخری پیش سلطان ترسم ازسودوزیانم ریخته پهن کردم سفره ای ازعرش کنج خانه ات روی سنگ صحنهایت خرده نانم ریخته گوشه ای ازپنجره فولادزنجیرم کنی من سگی بیمارم آنجا استخوانم ریخته مُسطتیعم حاجیم چون آمدم بیت الرضا دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته من نمیبینم توهردفعه بقل کردی مرا عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته صحن گوهرشادچیزی کم نداردازبهشت بوی سیب ازهرکجایی می تکانم ریخته درمیان صحنهایت عشق من باب الجواد صدهزاران بوسه اینجاازدهانم ریخته هرکسی کرببلایی گشت مدیون شماست این حکایت درمیان دوستانم ریخته آخرماهی جواب ناله هایم رابده جان بابای غریبت کربلایم رابده ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مناجات_امام_رضا علیه السلام ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام کسی بدون دلیل از صدا نمی افتد لب کلیم ز سوز دعا نمی افتد کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود به دست بسته شده، از عطا نمی افتد اگرچه خاک نشسته به روی لب هایت عقیق، پا بخورد از بها نمی افتد مگر چه گفته به تو این زبان دراز یهود؟ همیشه از دهنش ناسزا نمی افتد چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟ به هر نفس، لب تو از ندا نمی افتد به سینه ای که لگد خورد پشت در سوگند بدون درد سر این ساق، جا نمی افتد کسی که در تن او پیرهن شده پاره به یاد بی کفن کربلا نمی افتد تو گیر یک نفر افتاده ای چنین شده ای تن تو در گذر گرگ ها نمی افتد پس از سه روز تو را عده ای کفن کردند سر بریده ی تو زیر پا نمی افتد سنان و شمر به هم با اشاره می گفتند: مگر که نیزه نخورده ؟ چرا نمی افتد؟ ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد این جدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد با دو دست بسته هم باب الحوائج بوده ام کی غل و زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد ناله های ممتدم گویای این مطلب شده بغض سینه اشتیاق صحبتم را لطمه زد تار می بینم ز بس که این حرامی یهود گاه و بیگاه آمد از ره صورتم را لطمه زد صوت سیلی هم صدا شد با صدای خنده اش هر دمی آمد سراغم خلوتم را لطمه زد نام زهرا را نه تنها با طهارت او نبرد بد دهن بود و دل با غیرتم را لطمه زد داغ من یک سر بریدن کمتر از جدم حسین آخر کار این کفن ها غربتم را لطمه زد ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام سیاه چالِ بلا سایه بر پرم انداخت چه شعله ها به دلم دوری از حرم انداخت برای خندة معصومه ام دلم تنگ است غمی به سینه ى من هجر دخترم انداخت اگرچه واسطة رزق عالمین منم یهودی آمد و نان در برابرم انداخت ازآن شبی که نوک چکمه زد به پهلویم مرا به یاد نفس هایِ مادرم انداخت تمام واقعه ى کوچه خوب فهمیدم چنان به صورتِ من ضربه زد سرم انداخت میان ابروی من چند تا شیار افتاد زبسکه لطمه به این دیدة ترم انداخت برای اینکه ز سجده مرا بلند کند زپُشت پنجه به مویِ مطهرم انداخت زمانِ تنگیِ جا دست وپازدن سخت است تمامِ وزن خودش را به پیکرم انداخت میانِ گودیِ مقتل حسین زانو زد نگاه مضطربی جانبِ حرم انداخت صدایِ دختری آمد بیا عمو عباس غریبه پنجة غارت به معجرم انداخت به سر زنان دمِ گودال فاطمه میگفت: جدا نمود سروپیش دخترم انداخت ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم ناخودآگاه فقط ياد رضا افتادم دشمنم كرد گمان تا كه ببندد دستم ديگر از مرحمت و جود و عطا افتادم آنقدر بزم مناجات مرا ريخت بهم با وجودى كه كليمم ز دعا افتادم وسط سجده چنان ضربه به پهلويم زد صورتم خورد زمين و ز نوا افتادم بعد از آنى كه ز سيلى دهنم پر خون شد مثل بانوى مدينه ز صدا افتادم بسكه پيچيده بهم ساق دو پايم، هربار خواستم تا كه بمانم سرِ پا افتادم تا كه سنگينى پا را به تنم حس كردم ياد گودال و شهِ كرببلا افتادم دست و پا مى زنم اما بخدا خوشحالم دخترم نيست ببيند كه كجا افتادم تا كه عمّامه كشيد از سرم آن پست يهود ياد معجركشى شام بلا افتادم جسر بغداد هم از غربت من مى گريد در مسير گذر شاه و گدا افتادم ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
امام_رضا_علیه_السلام مناجات مبعث وداع_کاروان_مدینه دستم گرفت و مثل پدر تاحرم کشید گفتم سلام ، دست به روی سرم کشید با گوشهٔ عباش به چشم ترم کشید نازِ مرا رئوف تر از مادرم کشید تلخم ولی شبیه عسل می کند مرا مثل همیشه زود بغل می کند مرا آقای مهربان به دلم تا نگاه کرد گمراه را به سوی حرم سر به راه کرد آلوده را مسافر این بارگاه کرد رحمی به حال دربه دری بی پناه کرد دلشوره های من همگی برطرف شده حالم شبیه حال گدای نجف شده افتاده سوی ما نظر مرتضی علی سلطان مان شده پسر مرتضی علی کهف الوراست زیر ِ پرِ مرتضی علی با آبروست کلب در مرتضی علی سلطان کرم به روی کرم می کند حراج دیدم شفا گرفتنِ بیمارِ لاعلاج دلمرده ام مسیح منی ثامن الحجج بر سینه دست رد نزنی ثامن الحجج کردی محال را شدنی ثامن الحجج مثل علی ابالحسنی ثامن الحجج بیمار آمدم که مداوا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا با بندگی به طعم عبادات می رسم از خاک بوسی ات به سماوات می رسم با گریه تا به اوج مقامات می رسم آخر شبی به فیض ملاقات می رسم دستور داده ای که بدانند عالمین راهِ رسیدنِ به خدا گریه بر حسین عیداست ، در مدینه ولی غم بپا کنید زینب مسافر است برایش دعا کنید سادات با ادب همگی کوچه واکنید او را به گریه راهی کرببلا کنید ام البنین بیا که عقیله مسافر است در پای ناقه با ادب عباس حاضر است این کاروان رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹