طبع من، باز پر درآورده ست
رو به صحرای محشر آورده ست
کیست این آفتاب خون آلود
کز پس کوه، سر بر آورده ست؟
تا بسازد تغزلی خونین
خنجر آورده، حنجر آورده ست
تا بیاویزدش به دامن دوست
دستهای برادر آورده ست
قصۀ نامکرری از عشق
داغهای مکرر آورده ست
سر به سوی آن عرش میسایند
نخلهایی که بی سر آورده ست
تا که دل بر کند ز خرد و کلان
اصغر آورده، اکبر آورده ست
از کجا این امیر بی لشکر
این همه شعر پرپر آورده ست
هفت صحرا غزال تازه نفس
هفت وادی، کبوتر آورده ست
تا بهشتی کند بیابان را
یک سبد سیب نوبر آورده ست
از برای مسافران بهشت
خیمهگاهی معطر آورده است
ذوالفقار علی ست، یا که خلیل
دست از آستین در آورده است؟
حج ماه مرا نظاره کنید
چه صفایی به مشعر آورده است
تشنه لب رفته ساقی و، بی دست
آب از حوض کوثر آورده است
#شاعرسعید بیابانکی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث