شهیدخدمت
#شهیدجمهور
#ایران_عزیز_تسلیت🖤
گذشت یک شب و اما به اضطرار گذشت
تمـام ثانیه هامان به انتـظار گذشت
نشـست داغ بزرگی به روی قلب وطن
شهید خدمت دیگر از این دیار گذشت
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۳/۲/۳۱
#شهیدآیت_الله_رئیسی
#خادم_مردم 😭😭
«بسم رب الشهداء و الصدیقین»
#خادم_الرضا
#شهیدآیت_الله_رئیسی
#مهمان_حاج_قاسم_سلیمانی
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
برخیز حــاجی ، باز مهمان داری امشب
مهـــمانی از جنس شهیدان داری امشب
آغـــوش خود وا کن تو ای ســردار دلها
یاری عزیز از کوی ســـلمان داری امشب
فرشــی به زیر پای یار خستــــه وا کن
چون خادم از دربار سلطان داری امشب
شــد نام ابراهیـــم نقـــش خاتم این بار
مهــمانی از سوی سلیـمان داری امشب
من از فـــراق و داغ می گریـــم ولـی تو
از شوق وصلش رویِ خندان داری امشب
امروز دیدم قــاب عکست گشتـــه کـامــل
وقتی کنــــارت مرد میــــدان داری امشب
امشب تمـــام میهـــمانانت عـــزیـزند
وقتی شهیدانی از ایران داری امشب
امشب گذشت از آتش ، ابراهیم دیگر
گلهای پرپر از گلستان داری امشب
ای آســــمان تو شــــاهد پــرواز بودی
از این جهت اینگونه باران داری امشب؟
ای کوه آذربایجان ، بشکن ، بریز اشک
در سینه ات ردّی ز یاران داری امشب
ای مِه ، بر آنان بســـتری از ابر وا کن
حتی اگر میلـــی به توفان داری امشب
ای دل ، بنـــال از داغ سرخ لاله هامان
در سوگشان ناله ، فـــراوان داری امشب
امشب ملائک ، عشـق را بر شانه بردند
ای عشق ، تفسیری از ایمان داری امشب
باران ! ببار و مرهمی بر شانه اش باش
بر جسم خسته روح درمان داری امشب
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۳/۲/۳۱
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
«بسم رب الشهداء و الصدیقین»
#خادم_الرضا
#خادم_مردم
#شهیدآیت_الله_رئیسی
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─━═•••❃❀❃•••═━─
هر بار می سوزد وطن از داغ برگ و بارها
هــر بار می گیــرد دلم از رفتــــن دلدارها
انگار خالی می شود میدان پیکار و عمل
هر بار می گیرد ز ما دست اجل ، عـمارها
چیــدند این بار از صف اول تمام باغ را
عطــر شــقایق می رسد از دامن گلزارها
این سالها از هر طرف داغ مکرر دیده ایم
تا کی بسوزیم ای خدا از این همه تکرارها
غم پشت غم آوار شد از داغهای سینه سوز
کی می شود قد راست کرد از زیر این آوارها؟
آتش به دلها می زند هم یادشان هم دیدنِ
آن عکـــسهای مانده روی سیـــنهٔ دیوارها
نوشید از "قالوا بلیٰ" هر کس که چشمش باز بود
معــــراج می گردد یقیناً قســمت بیدارها
از عشق ، پر شد ساغر و پیمانه های عمرشان
مستانه نوشیدند از جام ولا ، هشیار ها
همراه ابراهیم، ما هم بین آتش سوختیم
همراه آن انگـــشتر و عمــامه و دسـتارها
شب تا سحر تا آسمانش پل زدیم اما نشد
میل عروج از سوی او از ما ولی اصرارها
آه ای شهید خدمت و ای خادم سلطان عشق
دیدی که مولا می خرد اخلاص خدمتکارها
از بین مردم بودی و در بین مردم زیستی
این است رسم خدمت و آیین مردم دارها
بعد از تو بیرون آمدند از کنج خلوتهایشان
دندان خود را تیز کردند از قضا کفتارها
مانند ابراهیم امانت دار می خواهد وطن
باید بیفتـــد این وطن دست امانت دارها
باید شهیدی مثل تو سرمشق یکرنگی شود
وا می شود با یکدلی قطعاً گره از کارها
آشفته حالم واژه هایم خون دلها خورده اند
باید بگویم بعد از این در سوگ یاران ، بارها
─━═•••❃❀❃•••═━─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۳/۳/۳
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث