eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
671 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
127 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
_تک بیت: گنجی است غم عشق که در زیر سرِ ماست زاری مکن ای دوست اگر بی زر و زوریم از من مَرَنْج گَر وسطِ دل نشاندَمَت سائِل عزیزِ خویش، به ویرانه می برد! تا چشم تو دیدیم ز دل دست كشیدیم! ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم... هر دوست که راست گوی و یکرو نبُود در عالم دوستی کم از دشمن نیست دل نیست کبوتر که چو برخاست نشینَد از گوشه‌یِ بامی که پریدیم، پریدیم گرفتم سال را پنهان كنی، با مو چه می سازی؟  گرفتم موی را كردی سيه، با رو چه می سازی؟  http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
رباعی_تک بیت: چون وا نمی کنی گِرهی، خود گِره مشو ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسم های تو باور کردم از قیامت همه ترسند و من آنجا شادم به امیدی که در آن معرکه دیداری هست گر کسب کمال می‌کنی، می‌گذرد ور فکرِ مجال می‌کنی، می‌گذرد دنیا همه سر به سرخیال است، خیال هر نوع خیال می‌کنی، می‌گذرد.. نتیجه ی همه ی استخاره ها خیر است اگر به نیت تو وا شوند قرآن ها... http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
رباعی_تک بیت: عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسم های تو باور کردم از قیامت همه ترسند و من آنجا شادم به امیدی که در آن معرکه دیداری هست گر کسب کمال می‌کنی، می‌گذرد ور فکرِ مجال می‌کنی، می‌گذرد دنیا همه سر به سرخیال است، خیال هر نوع خیال می‌کنی، می‌گذرد.. نتیجه ی همه ی استخاره ها خیر است اگر به نیت تو وا شوند قرآن ها... ‌دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی؟ همه عیبِ خلق دیدن، نه‌ مروّت است و مَردی نِگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری... گوشه گیری فیض ها دارد دراین وحشت سرا قطره از دریا چو رو پنهان کند،گوهر شود مخُسب آسوده ای بُرنا ، که اندر نوبت پیری به حسرت یاد خواهی کرد ایّام جوانی را به بستر افتمٖ و مُردن کنم بهانه ی خویش به این بهانه مگر آرمت به خانه ی خویش... http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
_تک بیت: دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدارِ خودم هم بروم! ببری مال مسلمان و چو مالَت ببرند بانگ و فریاد بر آری که مسلمانی نیست! از کوی تو می آیم و از خود خبرم نیست پرسم مگر از غم رَهِ کاشانه ی خود را دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور چه جای صحبت سال و مَه و بهار و خزان؟ که دل‌گرفته ام از روزگار دور از تو... صد فصل بهار آید و بیرون نَنَهم گام ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم... تا می‌توانی با جهان یک رنگ باش قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است مرا در بیستون بر خاک بسپارید تا شبها غم بی همزبانی را برای کوه کن گویم وعده ی وصل به فردا دهی و می دانی هر که امروز تو را دید به فردا نرسد http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث