eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
665 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
123 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ سيلی، آن روز، به رويت چه غريبانه زدند «آتش آن بود، که در خرمن پروانه زدند» رسم اين است: که پروانه در آتش باشد «عاشقی شيوه‌ی رندان بلاکش باشد» سوخت پروانه و این داغ، نیاید به بیان «شرح این قصه، مگر شمع برآرد به زبان» با گل و غنچه، تو ديدی در و ديوار چه کرد؟ «ديدی ای دل! که غم عشق دگر بار چه کرد؟» قامت سرو، در اين کوچه کمان خواهد شد «چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد» تا که آرام دلم، دیدن زهرایم بود «من ملَک بودم و فردوس برین، جایم بود» آه! هجده گل از این باغ، نچيديم و برفت «بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت» جرم تو، ماه به خون خفته، فقط عشق علی‌ست «آه از این راه، که در آن خطری نیست که نیست» با من و چاه، شده غرق غمت دنیایی «گشت هر گوشه‌ی چشم از غم دل، دریایی» عمر کوتاه تو، گنجايش دنيا را بس «وين اشارت ز جهان گذران ما را بس» خانه دوست کجا؟ صحن سپيدار کجاست؟ «ای نسيم سحر! آرامگه يار کجاست؟» مصرع‌های دوم همه از حافظ می باشد. شعر: کربلایی قاسم صرافان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد شعر:استاد محمد جواد غفورزاده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ مـنم شمـعی که از جـان دادن پروانه می‌لرزد به روی گـــونه‌هـایم اشـک، دانه دانه می‌لرزد از آن روزی که دشمن پشت پابر هستی من زد دل ویــــــرانـه‌ام از دیــــــــدن بیگانه می‌لرزد چرا از من حسـن حرف دلش را می‌کند پنهان چــه بغـضی در گلو دارد که بی تـابانه می‌لرزد حسینـم روضۀ دیوار و در هر لحظه می‌خواند زمیـن و آســــمان همــــراه این دردانه می‌لرزد پریشــان است موی کــــودکانم، فاطمه برگرد ببیـــــن با آه طـفلان تـو دارد شـــــانه می‌لرزد چــه آمــــد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو صــدای در کـــه می‌آیـد تـــــمام خـانه می‌لرزد شعر:کربلایی محسن درویش http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ سایه ی سوختن خیمه به دیوار افتاد گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد تا که با نعره ی یک سنگ دل آینه ریخت شیشه ای خرد شد و از سر دیوار افتاد پای آتش به در خانه ی گل ها وا شد غنچه ای سوخت، به پهلوی گلی خار افتاد کینه و بغض و حسد دست که دادند به هم دست مادر وسط معرکه از کار افتاد تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین مادری پیش نگاه همه صد بار افتاد شهر با ناله ی "یا فضه خذینی" فهمید نفس شیر خدا از نفس انگار افتاد خاک بر چشم تو دنیا که تماشا کردی عاقبت فاطمه ازضربه ی مسمار افتاد عمر گهواره به بوسیدن محسن نرسید قرعه ی چوب به تابوت تن یار افتاد میخ شمشیر شد و نیزه شد و خنجر شد میخ تیری شد و بر چشم علمدار افتاد... شعر:ع‌ سادات حجتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ غمِ نیامدنت را چشیده ایم آقا ز دوری ات چه عذابی کشیده ایم آقا به هر طرف که نظر میکنیم یاد توایم گمان نکن ز شما دل بریده ایم آقا اگر چه روی شما را ندیده ایم اما به خوبی تو کسی را ندیده ایم آقا ازان زمان که گره بسته ایم دل به شما دل از تمامی عالم بریده ایم آقا شبیهِ تو همه ی روزها عزادارِ درِ شکسته و قدِّ خمیده ایم آقا ... زمین ز جورِ سقیفه چو غرقِ هیزم شد تمام شهر پُر از کینه و تهاجُم شد به حالِ اشکِ علی بینِ خانه می خندند به دست و گردن مولا طناب می بندند نه آنکه ضربه زده در دلش مروت داشت نه فاطمه وسط دود و شعله طاقت داشت به قصدِ کُشت لگد می زدند آن کفار که ماند فاطمه مابینِ آن در و دیوار اگر چه مادرمان یکتنه رشادت کرد همینکه بر تنِ او میخِ در اصابت کرد ردِ کبود برآن جسمِ نازنین افتاد بزرگ بانوی اسلام بر زمین افتاد چگونه روضه ی یاسِ کبود میخوانم صدا صدایِ علی بود ، فاطمه جانم فدای تو بشوم پهلویت شکسته شده ببین که دست علی با طناب بسته شده چه آمده به سرت ، اینچنین زمین خوردی بهار زندگی من چه زود پژمردی برای ضربه به جسمت بهانه آوردند قلاف کم بوده ، تازیانه آوردند نگاه بر منِ افسرده حال کن زهرا تو را زدند ، علی را حلال کن زهرا... شعر: کربلایی امیر قربانی فر http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها دفاع از ولایت از غم بی دردی مردم به سینه آه داشت درمیان بیت الحزان ناله ی جانکاه داشت گاه از چشم کبودش اشک غربت می چکید گاه از پهلوی مجروحش شرار آه داشت گرچه آزرده شد از همسایگان خود ،ولی لب به نفرین وانمی کرد و از آن اکراه داشت لحظه ای دست از دفاع از ولایت برنداشت درغریبی علی جان و دلی آگاه داشت جان خود را او به قربان امام خویش ساخت کوثری که عمر پر عزت ،ولی کوتاه داشت کس نمی داند مزارش را کجا پیدا کند کاش مثل بچه های خود زیارتگاه داشت نیست همدردی برایش ای«وفایی» درجهان بعد زهرا گرعلی سر در میان چاه داشت شعر: حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ چه غم گرهرکسی ازمن بجزغم روبگرداند مبادا از سرم رو کاسه‌ی زانو بگرداند رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم به بستر،اومرا زین سوی،برآن سو بگرداند نگاه همسر تنهای من این راز می‌گوید که دیده؟همسری ازهمسر خود رو بگرداند زبس بیزارم ازدشمن عیادت چون کندازمن کمک از فضّه گیرم تا رخم از او بگرداند دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادم کجا بیمار رو، از کاسه‌ی دارو بگرداند پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری مگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهد اجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند شعر:حاج علی انسانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید همه تقویم ها را گشته ام، میلادی و هجری نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید جهان می ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می ایستد، بوی خوش اسفند می آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی تابند، می آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب ها برای بیعت با او نمی آیند می آید برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می آید به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می آید شعر: محمدحسین ملکیان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ ای مادر حسین و حسن! دیده باز کن حال علی بپرس و سپس خواب ناز کن در کار من ز مرگ تو افتاده مشکلی لطفی کن و ز کار علی، عقده باز کن من آمدم که باز برم سوی خانه‌ات بازآ به سوی خانه، مرا سرفراز کن اطفال تو، بهانه ی مادر گرفته‌اند دستی پیِ ‏نوازش ایشان دراز کن سجّاده ی نمازِ تو افکنده زینبت با پهلوی شکسته بیا و نماز کن همسایگان، دعای تو را آرزو کنند برخیز و رو به جانب محراب راز کن از پای تا به فرق «مؤید» بود نیاز لطفی بر این حقیر سرا پا نیاز کن مرحوم زنده یاد حاج سید رضا مؤید http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ با صد امید بر در این خانه آمدم اقرار می کنم که تو خوبیّ و من بدم مردودتر ز من نبود بنده ای ولی باور نمی کنم که تو مولا کنی ردم ایمان من محبّت و دینم ولایت است بگذار دشمنان تو خوانند مرتدم از بیت بیت من همه پیدا بود که هست روح القدس به وقت سرودن مؤیدم قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسّل به دامنی من دست خود به دامن آل عبا زده ام با آنهمه صفات نمک ناشناسیم عمری کنار سفرۀ آل محمّدم اینان مرا که جز تنی آلوده نیستم تبدیل می کنند به روح مجرّدم دریا حریف نیست که پاکم کند مگر مولا به خاک کوی خود از لطف شویدم من کیستم که «میثم» این خاندان شوم این موهبت بود ز خداوند سرمدم شعر:حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ کلمینی فاطمه،،، چشـــم خود را باز کــن ای یار تــنهای علی یک نگاهی کـن به اشک سرخ سیــمای علی حالتی چـون محتضـــر دارم ز پا افتاده ام باز احــیا کـن عـلی را ای مســیحــای علی کلمـــینی فاطــمه ،جـــان علی برلب رسید رفتـــه تاب و طاقـت از جـــان توانای علی یاس من گلبرگ رویت را چــرا کردی نهان؟ رنگ نیلوفــر شده رخســــار زهــــرای علی زینبت یک سوحسینت باحسن دریک طرف از جگـــر نالنـد در ایــن شــــام یلـدای علی نیست تسکینی مرادر این فراق سینـه سوز غـــــیر غــم ناله نمی جوشــــد ز آوای علی گر که دود آه مــن، سـر می کشـد بر آسمان آتــــش داغ تـو افتـــاده بـر اعضــــای علی با کدامین حال،روی دوش خود گیرم تو را قــــوتی دیگـــر نمانــــده در ســـراپای علی ای «وفایی» آمـــده وقــــت نماز غــــربتم کـــــو اذان گـوی غــریبی در مصــلای علی شعر:حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ به اِذنِ الله امشب التجا بردم به درگاهی که عزرائیل را راند از درش آن هم به اکراهی بهشت آیینه‌ای از خانه‌ی صدیقه‌ی کبراست نباشد پیش بامش آسمان جز سقف کوتاهی صراط المستقیم اینجاست، جبرائیل هم باشی اگر راهی نداری بر در این خانه گمراهی ندارد احتشام فضه‌اش را شاه بانویی ندارد اعتبار سائل او را شهنشاهی نمی‌خواهد دلی را بشکند از خیل مشتاقان از این رو با ملائک هم تکلم می‌کند گاهی گناهان پرده ای انداخت روی فطرتم اما برایم نکته‌ای گفت از حدیثی پیر آگاهی بگو بیچاره "یا فاطر به حق فاطمه العفو" که تو با این چراغ آخر بیابی سوی او راهی که هستی؟ ای که از نور توسل بر تو یا زهرا عزیز مصریان شد یوسف افتاده در چاهی به دنیا آمده مولا اگر در صحن بیت الله تو هم در صحنه‌ی محشر سوار ناقة اللهی جهان از چادر خاکی تو چیزی نمی‌فهمد چه درکی دارد از کوهی نگاه بسته‌ی کاهی مسیر آفرینش گم شد و تاریک شد دنیا همین که بست راهت را میان کوچه گمراهی تقاصی سخت خواهد داشت، خون مانده بر دیوار یقین دارم که روزی می‌رسد از راه، خونخواهی شعر:سید میلاد حسنی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━