eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
665 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
123 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نگاه از تو و در باختن جان از من یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من جان به‌کف منتظر عید لقایت تا کی؟ روی بنمای جمال از تو و قربان از من http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
عیدسعید قربان ................... خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست به هرکه می نگرم در لباس احرامش دلش به جانب کعبه ست، رو به سوی خداست یکی به جانب مسلخ برای قربانی یکی روانه به دنبال یوسف زهراست یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست یکی به خیمه ندای الهی العفوش یکی دو دیده اش از اشک شوق چون دریاست یکی به امر خداوند سر تراشیده یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست سلام باد بر آن مُحرم خداجویی که روح بندگی از اشک دیده اش پیداست سلام باد بر آن کاروان صحراگرد که لحظه لحظه به دنبال سیدالشهداست سلام باد به عباس و اکبر و قاسم که حج واجبشان در زمین کرب وبلاست سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل که سر به دست پدر داد و خویش را آراست وجود او همه تسلیم محض پا تا سر که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم! خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست «خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی» هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی پتو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست درست اگر نگری در وجود این فرزند جمال نفس رسول خدا، علی پیداست گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین که پیکرش به زمین، سر به نیزه  اعداست ذبیح ماست حسینی که جلوه گاه رخش تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست گلوی تشنه، سرش را ز تن جدا کردند که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟ به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم برای آن لب خشکیده چشم ما سقاست به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان» یقین کنید همانا حسین، وجه خداست به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاجعه‌ی آتش‌سوزی در صحرای منا در سال 1354
به‌مناسبت آتش‌سوزی مهیب چادرهای حجاج در روز پنجشنبه مورخ 1354/09/20 در صحرای منای عربستان که منجر به مرگ حدود 300 نفر شد که ده‌ها تن از آن تعداد، حجاج ایرانی بودند که در سرزمین وحی جان به جان آفرین تسلم کردند. اگرچه در اخبار، تعداد کشته‌شدگان و مفقودین به شدت سانسور شد.. در منا خیمه‌ای از پرتو یک اخگر سوخت خیمه‌ها ز آتش آن اخگر آتشگر سوخت بس سراپرده و چادر که در آن دشت مخوف همچنان کوره‌ی حدادی از آن اخگر سوخت گر بسی سوخت اثاثیه‌ی حجاج چه غم که بسی مَرد و زن و طفل، در آن آذر سوخت آوخا ، کز اثر شعله و ، موج آتش... همسری نیز به پیش نظر شوهر سوخت یا که بس مَرد سیه‌بخت در آن کوره‌ی مرگ پیش چشم اَب و اُمّ و پسر و همسر سوخت شیعه و سنّی، از مَرد و زن و پیر و جوان عالم و جاهل و اِسپید و سیه یکسر سوخت خوب و بد سوخت در آن دشت، بدون تبعیض آری آتش نکند رحم، که خشک و تر سوخت هر کسی بهر نجات تن و جان می‌کوشید زآن سبب بود که هر مضطرب و مضطر سوخت برق بیداد فلک، از شجر دین، ناگاه ـ در بیابان منا ، شاخه و برگ و بر سوخت همه گفتند پی دفع خطر ، وااسفا چونکه مسطوره‌ای از منظره‌ی محشر سوخت آتش روز جزا پس چه کند با تن ما شرر دشت منا ، گر به چنین کیفر سوخت با گنهکار، چه‌سان داوری آرد آتش؟ حاجیان را چو کنار حرم داور سوخت انتقام فلک و کیفر اعمال، سزاست به مکافات عمل گر همه بحر و بر سوخت صاحب سیم و زر ار سوخت قلوب فقرا زآه گرم فقرا صاحب سیم و زر سوخت ما و من کرد به پا آتش دوزخ به منا زآن همه ما و من آن‌سان پدر و مادر سوخت کاش این حادثه بر شیعه شود عبرت از آنک شیعیان را دل از این صاعقه افزون‌تر سوخت مکه یادآوری از کرب و بلا کرد و یزید که خیام شه دین، زاده‌ی پیغمبر سوخت آه از آن دم که ز بیداد یزید ملعون جان احمد، دل زهرا، جگر حیدر سوخت نه فقط خلق زمین سوخت ز بیداد یزید که مَه و مِهر و سپهر و فلک و اختر سوخت (شمس قم) ضایعه‌ی مکّه چنان کرب و بلا نه عجب دار ، اگر بارگه داور سوخت. شادروان سید علیرضا شمس قمی آذرماه 1354 https://eitaa.com/shamseqomi
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ آن زهره‌ای که مهر به نورش منور است دردانه‌ی پیمبر و زهــرای اطهر است بر تارک زنان جـهان تاج افتخـار بر گردن عروس فلک عِقد گوهر است بانوی بانوان جـهان ســرور زنان درج عفاف و عصمت کبرای داور است او را پدر رسول خدا صـدر کائنات او را علی ولی خـداوند همسـر است بحری‌است پر ز درّ و گهـرهای شاهوار یزدان وراستوده به قرآن که کوثر است کیهان تابش دو فـروزنده آفتاب گردون گردش دو رخشنده اختر است خونی که داد سـرور آزادگان حسین مرهون حسن تربیت و شیر مادر است تا روزگار بـوده و تا هسـت پایدار عرش خدا ز زهره‌ی زهـرا منور است نوری که زیب‌بخش مکان است ولامکان از باختـر فروغ رخش تا به خاور است حورای انسی است و ز مشکین‌شمیم او گیسوی حورو روضه‌ی رضوان معطراست شهبانوی حجـاز ولی کار خـانه را با فضه‌ی کنیز، شریک و برابر است در خانه‌ای که جــای قدم‌های جبرئیل گاه نزول وحی خـدا زیب و زیور است از رنــــج کار آبله می‌زد به دسـت او دستی که بوسه‌گاه لبان پیمبر است در منتهای اوج بلاغت خطابه‌اش آهنگ چون پیمبرومنطق چوحیدر است این افتخار بس که«ریاضی»به درگهش عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است شعر:سید محمد علی ریاضی یزدی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید قربان است و باید جان کنم قربان او تا ز قربانی و هم جان ، گردم از قربان او گوسپند و گاو و اُشتر از چه قربانی کنند صد هزاران جان نباشد لایق قربان او جان فدای جان آن جانانه کز جانبازی ‌اش گوسپندش گشته قربان چون تویی جانان او خونبهای جان اسماعیل اگر شد گوسپند گو : سِپند جان بسوزد چشم بد از جان او چون ز چوگان وفا ، گویِ محبّت می‌بَرد گویِ سر ؛ بسیار افتد در خم چوگان او مقصد از طوف و صفا و مروه، عرفات و منا عاشقان را درکِ عشق اوست با عرفان او خانه را بگذار و درکِ فیض صاحبخانه کن حاصل حج، قربِ یزدان است نی قربان او چون ز لِلهُ عَلَی النّاس استطاعت یافتی راز حج البیت، مکتوم است در فرمان او زآنکه حج با امر حق واجب بوَد نی عزم خلق ترک باطل کن چو کردی رمیْ، بر شیطان او گر عنان نفس، بعد از این دهی در دست وی در حقیقت می‌شوی خود سلسله جنبان او (شمس قم) قربانی حق کن وجود خویش را تا که در محشر ، بگردی لایق احسان او... شادروان سید علیرضا شمس قمی http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصیده‌واره ده ذی‌الحجه، عید قربان است دل به یادت، بهشت رضوان است کاش قربان راه دوست شویم عید اهدای جان به جانان است فقر محضیم و دستمان خالی؛ آنچه داریم ما فقط جان است عید ما مرگ آرزوهامان مرگ فرعون نفس و طغیان است چه کنم چشم تو مرا نگرفت! چشم قربانی تو حیران است ناگزیرم به کشتن نفس و، از من او دائماً گریزان است! دل من کوفه‌ای شده که در آن مسلمی چند روز مهمان است کوفه باید که کربلا بشود کربلا وعده‌گاه جانان است دل من کوفه‌ای شده که در آن دعوت و نامه‌ها فراوان است پای امضای اقتدا به حسین دست من مثل بید لرزان است نکند پای مرگ در کار است دلم از دعوتش پشیمان است مسلمی در من است مهمان و عهد من بایزید پنهان است بایزیدیم یا به رسم حسین؟ قصه ارتداد و ایمان است باز هم خوان مرگ گستردند رزق از شام، تیغ برّان است خوان اول سلام و دعوت شد خوان مهمان‌کشی پر از نان است خط کوفی چقدر ناخواناست او مسلمان و نامسلمان است! شبح مرگ می‌وزد در شهر گردباد است و فتنه باران است شتک فتنه روی برگ دعا دشت‌ها ظاهراً گلستان است هر زبان است در دهان خنجر چشمها چشم نیست، پیکان است! استخوان لای زخم‌های فریب چه جگرها به زیر دندان است مسلمی در دل من آواره میزبان است یا که مهمان است؟ آه از این میزبان بی تدبیر دلم از شرم او پریشان است دل من با شریح قاضی‌ بست! عهد من با فلان و بهمان است دل من آه کربلایی باش کربلا مأمن شهیدان است کربلا وعدگاه میثم‌ها ارض موعود اهل ایمان است *** آه آه ای برادران عزیز یوسفی هست و رو به کنعان است باز این شهر بیت‌الاحزان و، یوسف آواره در بیابان است... دهم ذی‌الحجه‌ 1403 http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث