#کمک_به_خلق ، #کمک_به_خود
مرد جوانی پدر پیرش بشدت مریض شد و در حالت مرگ و زندگی بسر می برد.
مر د جوان چون وضع بیماری پیرمرد را اینگونه دید او را در گوشه جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد.
پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفس های آخرش را می کشید
رهگذران از ترس واگیرداشتن بیماری و فرار از دردسر روی خود را به سمت دیگری میچرخاندند
و بی اعتنا به پیرمرد نالان راه خود را می گرفتند و می رفتند
شیوانا هم در آن زمان داشت از آن جاده عبور می کرد
به محض اینکه پیرمرد را دید او را بر دوش گرفت تا به مدرسه ببرد و درمانش کند
یکی از رهگذران به طعنه به شیوانا گفت : این پیرمرد فقیر است و بیمار و مرگش نیز نزدیک!
نه از او سودی به تو می رسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد باعث می شود
حتی پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرده و رفته است
تو برای چی به او کمک می کنی ؟
شیوانا به رهگذر گفت : من به او کمک نمی کنم !
من دارم به خودم کمک می کنم .
اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم
چگونه روی به آسمان برگردانم و از خالق هستی تقاضای هم صحبتی داشته باشم
من دارم به خودم کمک می کنم !...🌸
🌱| @gomnam313