#مادران_آسمانی
مامور آمار: سلام مادر، از سازمان آمار مزاحمتون میشم. شما چند نفرید؟
مادر سکوت میکنه و سرش رو میندازه پایین بعد میگه: میشه خونه ما بمونه برای فردا؟
مامور: چرا مادر؟
مادر: آخه ...
#دمی_با_شهدا
نگاهی احساسی و متفاوت
#مادران_آسمانی
رختهارو جمع کردم توی حیاط تا وقتی برگشتم بشویم. وقتی برگشتم، دیدم علی از جبهه برگشته و گوشه حیاط نشسته و رختها هم روی طناب پهن شده!
رفتم پیشش و بهش گفتم:
الهی بمیرم! مادر، تو با یه دست چه طوری این همه لباس رو شستی؟
گفت: ....
#دمی_با_شهدا
نگاهی احساسی و متفاوت
●➼┅═❧═┅┅───┄
https://eitaa.com/joinchat/1650327598C7689162be6