-
-
کسۍ دیوانہ باشـٰد
از سر کوےِ تو رود جایۍ
دلـ اینجا
دولٺ اینجا
مدعۍ اینجا
امیـد اینجا..:)🌿
-
-
🎈| #رب_مـن
🌱|#صبحتونخدايے
✨| #شهداے_گمنام
#گمنام_چون_مصطفی
@gomnam_chon_mostafa
#مـهدے_جان💗
🍃توصیف قشنگےسٺ دراین عالم هستے
تو عرش بَرینے ومن از فرش زمینم
🍃آواره نہ! درحسرٺ دیدار تو بےشک
ویرانہ ے ویرانہ ے ویرانہ ترینم
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#گمنام_چون_مصطفی
@gomnam_chon_mostafa
پیکر ۱۹۲ شهید دفاع مقدس از مرز شلمچه وارد کشور شد
🌷صبح امروز پیکر ۱۹۲ شهید دوران دفاع مقدس از مرز بینالمللی شلمچه وارد کشور شد.
🌷این شهدا متعلق به عملیات والفجر مقدماتی، والفجر یک، رمضان، خیبر، بدر، کربلای۴، کربلای۵، تک دشمن و بیتالمقدس ۷ هستند.
🌷در این آئین فقط تعداد کمی از خادمان شهدا حضور داشتند و به دلیل شرایط بد کرونایی بدون استقبال مردمی برگزار شد.
#گمنام_چون_مصطفی
@gomnam_chon_mostafa
💔
گفت:بازم #شهید آوردن؟
یه مشت استخون؟😒
شب خواب دید تو یه باتلاقه!!
#دستے او را گرفت...
گفت : ڪۍهستۍ؟
گفتـــ: "منهمونیهمشتاستخونم..!
#شهدادستگیرند
#آھ_اے_شھادت...
#گمنام_چون_مصطفی
@gomnam_chon_mostafa
#مصطفی_ردانی_پور
#فرمانده
مصطفی قبل از اینکه بخواهد کار نظامی انجام دهد به خاطر لباسی که بر تن داشت یک رهبر عقیدتی بود. 🌺
تازه شکل گرفته بود. رفتیم برای ماموریت. این برای اولین بار بود که اسلحه به دست می گرفتیم.🤔
اهالی یکی از مناطق روستایی از خان منطقه ی خود شکایت کرده بودند. خان با تفنگ چی های خود مردم را تحت فشار قرار می داد و اذیت می کرد. 😭
وقتی به روستا رسیدیم خبری از خان نبود. او با نیروهایش به کوهستان رفته بودند. ما هم مدتی در روستا ماندیم.
ماندن بی فایده بود. رفتن به کوهستان هم بسیار خطرناک.
برای شناسایی مقداری در کوهستان حرکت کردیم و برگشتیم. موقع غروب بود. مجبور شدیم شب را در روستا بمانیم.😳
این داستان ادامه دارد
#گمنام_چون_مصطفی
@gomnam_chon_mostafa
آیت الله رئیسی امشب، ساعت ۲۲ با مردم گفتگوی تلویزیونی میکند
🔹عملکرد دستگاه قضا و برنامه های آینده این قوه برای مبارزه با مفاسد و تحقق عدالت در کشور، از محورهای گفتگوی امشب رئیس قوه قضائیه است.
#گمنام_چون_مصطفی
@gomnam_chon_mostafa
ادامه داستان....
#مصطفی_فرمانده_شجاع
#دستگیری_خان
🌅صبح با سر و صدای بچه ها از خواب پریدم. پرسیدم: چی شده!؟ بچه ها گفتند: حاج آقا ردانی نیست! 🙄
گفتم: یعنی چی!؟ کجا رفته!؟
گفتند: از نیمه شب تا حالا خبری از او نیست. شاید آدم های خان او را برده باشند! شاید.... خیلی ترسیدم. 😳😶😶😶
نماز صبح را خواندیم. با خودم گفتم: نباید شب را می ماندیم. اینجا امنیت نداشت. اما حالا چه کنیم؟! 🤔
هنوز هوا روشن نشده بود. با رفقا از خانه بیرون آمدیم. پشت سرمان نگاه کردیم. 😬
دو نفر از دامنه ی کوه پایین می آمدند. یک نفر یقه ی دیگری را گرفته بود و با سرعت می آمد. با تعجب به آن ها نگاه کردیم! 🤔
وقتی به پایین رسیدند اظطراب و ترس ما برطرف شد! باور کردنش مشکل بود. مصطفی دستان خان را بسته بود. یقه ی او را گرفته بود و با خودش به پایین می آورد!
همه ی بچه های سپاه فهمیدند 💪
که مصطفی فقط یک #روحانی و مبلغ نیست. او پای کار که برسد یک #فرمانده شجاع نظامی است.♥️
داستان ادامه دارد.....
#گمنام_چون_مصطفی
@gomnam_chon_mostafa