#معرفی_کتاب
#پایی_که_جا_ماند یادداشتهای نوشته شده روی #کاغذ_سیگار است که در داخل یک #عصا مخفی شده بود تا از زندانهای مخفی #رژیم_بعثی عراق، به بیرون راه یابد.
این کتاب، خاطرات ۸۱۱ روز #اسارت یک آزاده ایرانی است که مخاطب را #میخکوب میکند تا از اشکها و لبخندهای #آزادگان سربلند ایرانی بشنود.
#رهبر_انقلاب در تقریظ خود بر این کتاب، میفرمایند "تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیدهام که صحنههای اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آنچنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد."
#سید_ناصر_حسینی_پور، راوی و نویسنده این اثر #جذاب، چند هفته مانده به پایان #جنگ_تحمیلی، با پای قطع شده و بدنی پر از تیر و ترکش، به اسارت درمیآید.
روایتهای این کتاب از #شکنجه های زندانهای عراق، #فوق_تصور خواننده است.نویسنده اثر خود را به #ولید_فرحان، شکنجهگری که از هیچ فرصتی برای آزار و اذیت او غافل نمیماند تقدیم کرده؛ شکنجهگری که او را مجبور به دویدن بر روی یک پا میکند، او را مجبور به ساعتها خیره شدن به #آفتاب میکند و برای بیرون کشیدن اطلاعات از ناصر، با کابل به جان او میافتد.
🆔 @gomnam_shahrood5
#معرفی_کتاب
#ازبه
رمانی خاص از #رضا_امیرخانی است که با وجود گذشت دو دهه از انتشار، هنوز #جذاب، #جوان_پسند و پر کشش است.
همانطور که از نام کتاب پیداست، سبک نگارش آن در قالب #نامه هایی است که بین شخصیتهای اصلی داستان رد و بدل میشود... #از یکی #به دیگری!
محور اصلی این نامهها، درد و بغضهای یک #خلبان سرافراز جنگ تحمیلی است که به دلیل #جانبازی در عملیاتی مهم، اصطلاحا #گراند شده و دیگر نمیتواند #پرواز کند.
کتاب با نامه کودکی آغاز میشود که والدین خود را در بمباران هوایی ارتش صدام، از دست داده و شکایت به خلبانان #ایرانی میبرد. او مخاطبی برای نامه خود مشخص نکرده اما نامه به دست #سرگرد_مشکات میرسد که از عقابهای تیزپرواز #نیروی_هوایی است.
داستان از اسفند ۶۱ آغاز شده و تا مرداد ۷۱ ادامه مییابد و خواننده را با رویاها و کابوسهای زندگی #خلبانان_جنگی و خانوادهشان آشنا میکند.
شاید این قصه، طولانی نباشد اما ذهن خواننده را به شدت درگیر خود میکند... چالشهایی که در زندگی این #قهرمانان واقعی ملت وجود دارد، واقعا برای ما انسانهای عادی ملموس نیست.
کشش داستان بسیار بالاست و قلم توانمند #امیرخانی هم بر جذابیتش افزوده است.
🆔 @gomnam_shahrood5