eitaa logo
حرم مطهر شهدای گمنام شهرستان شاهرود
2.4هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.7هزار ویدیو
100 فایل
تنها کانال رسمی حرم مطهر شهدای گمنام در ایتا ارتباط با ادمین 👇 @gomnamshahrood313 اینستاگرام 👇 gomnamshahrood.ir" rel="nofollow" target="_blank">https://instagram.com/gomnamshahrood.ir سایت 👇 gomnamshahrood.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 راوی : تعریف می کرد تو حلب شبها با موتور حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش میرسوند . ما هر وقت می خواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم . یک شب که با حسن میرفتیم غذا به بچه هاش برسونیم . چراغ موتورش روشن می رفت . چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص ها بزنند . خندید . من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم مارو می زنند . دوباره خندید . و گفت: مگر خاطرات رو نخوندى،که گفته شب روى خاک ریز راه می رفت . و تیر هاى رسام از بین پاهاش رد میشد نیروهاش میگفتن فرمانده بیا پایین . تیر میخورى . در جواب می گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و شهید مصطفى می گفت: حسن می خندید و می گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه . هنوز وقتش نشده . و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایى براش افتاد . و بعد چه خوب به شهادت رسید. 🆔 @gomnam_shahrood5
فرمانده زخم خورده لشکر، ، و در جوار ایشان، دو شهید ،دیگر آنکه مشغول صحبت است شهید اسدالله کشمیری است. اینجا هم محوطه لشکر هست. هم مسئول بود، اول مسئول اعمال خودش بود، بعد مسئول فرمانده لشکر تحت امرش، اهل دو دو تا چهار تا بود، نه برای بقیه بلکه حساب کار خودش را میکرد، کمتر آدمی را میتوانید پیدا کنید، که بداند کجای کار ایستاده و چه میکند، اما فرمانده محمود آدمی بود که میدانست چه میکند، کارش را بلد بود، او نه دلی شکست و نه حقی از کسی پایمال کرد که آه مظلومی پشتش باشد، تا توانست اهل دستگیری بود و فتوت. 🌷 🆔 @gomnamshahrood