#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #حضرت_فضه
از زبان فضهی خادمه علیها سلام
از زیرِ در، وقتی که زهرا را در آوردم
گشتم به سختی، غنچهای را پرپر آوردم
اصلاً نمیدانستم آن لحظه، چه باید کرد
ناگاه، پیشِ چشمِ زینب سر در آوردم
او خیره خیره دید، وحشت کردنِ من را
من بارِ زهرا را، به نزدِ حیدر آوردم
او غنچه را دید و نظر بر باغچه انداخت
قبری پِیِ دفنِ جَنینِ مادر آوردم
از سینهی سوراخ، چادر غرقِ در خون بود
رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم
وضعِ بدی دیدم، علی فرمود: ای سلمان!
رویش عبا اَنداز، عبایش را درآوردم
با بردنِ مولا، دوباره او ز جا برخاست
خود را پیِ زهرا بحالِ مضطر آوردم
با دیدنِ دستانِ بینِ ریسمان مُردم
بیدست و پا، دستی کمک بر کوثر آوردم
مَردی یهودی، صحنه را دید و مسلمان شد
گفتا: به ذهنم، یادِ فتحِ خیبر آوردم
زهرا کمربندِ علی را میکشید، اما
ناباورانه، قتلِ او را باور آوردم
زیرِ غلافِ تیغِ قنفذ، دست و پا میزد
دستم بزیرِ بازوانِ اَطهر آوردم
خون بود کز، پهلو و دست و سینهاَش میریخت
چادر نمازِ خویش را، چون بستر آوردم
یکسو، حسین و مجتبی را در بغل گیرم
یکسو، فغان از گریههای دختر آوردم
روزی رسید، این ماجرا در کربلا دیدم
هرچه دعا کردم، اجابت کمتر آوردم
میخواستم بهر اسیران، آب و نان آرَم
اما ز صبرِ بانویم، چشمِ تر آوردم
حاج محمود ژولیده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
225K
غم زد جـــوانه از قلب زارم
پاشـــو نظر کن دل بیقرارم
حرفی بزن تو تا جون بگیرم
وگــــــرنه مادر پیشت بمیرم
مظلومه مادر
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بنگر به بابا که غم نصیبـــــه
بی یاروتنهاست خیلی غریبه
دار و ندارش تنها تو هستی
که اینچنین تو از پا نشستی
مظلومه مادر
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
برگو چه ســــازم من باغم تو
آتــــــــــش زده برجان ماتم تو
گلخانه را گل بودی تو مادر
ای جـــــــــان فدای عمرکم تو
مظلومه مادر
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
طاهر کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
4_5945001591189804791.mp3
37.48M
روضه
کربلایی مجتبی رمضانی
مراسم ایام فاطمیه/شب اول
دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳
هیات کربلارفسنجان
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
4_5945001591189804790.mp3
11.26M
زمزمه
کربلایی مجتبی رمضانی
مراسم ایام فاطمیه/شب اول
دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳
هیات کربلارفسنجان
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
4_5945001591189804789.mp3
8.26M
زمینه:کنار مزارت...
کربلایی مجتبی رمضانی
مراسم ایام فاطمیه/شب اول
دوشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۳
هیات کربلارفسنجان
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلامُ عَلَیكِ یا فاطمةَ الزهراء)
یارب! به رسول و انبــیایت سوگند
یارب! به عـلی و اولیـــایت سوگند
دستی که شکست پهلوی فاطمه را
بشکن! به جـلال کبـریـایت سوگند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلامُ عَلیكِ یٰا فاطِمةالزهراء)
خاموش چو شمع خانهی حیدر شد
غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد
گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی
در اصل، جهانِ شـیعه بی مـادر شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
هرگز افسانه نیست ای مردم
الف قامتی که دال شده
ماه کامل به دست فتنه و شر
خون دل خورده و هلال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
مانده بر روی ماه رد خسوف
یادگار رسول با سیلی
شامل لطف بی مثال شده!
باید آخر کسی قیام کند
نفس فتنه را تمام کند
جز علی حق نبود و حقّ علی
با دم فتنه پایمال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
قصه ی آتش و در و دیوار
در دفاع از حرم، خلیل علی
بت شکست و شکسته بال شده
غیر زهرا جگر نداشت کسی
غیر زهرا نبود هم نفسی
جرم یک عده بی شرف افتاد
پای میخ در ذغال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
خونِ بر در هنوز می جوشد
ما عزادار حضرت نوریم
گرچه بیش از هزار سال شده
#محمدجواد_منوچهری
#یافاطمهاشفعیلناعندالله
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
همیشه بین سرها من اگر سر داشتم بانو
علی بودم که با خود جام کوثر داشتم بانو
حریف من غم عالم نمی شد با وجود تو
یکی بودی ولی انگار لشکر داشتم بانو
که باور می کند در یورش شر ،صبر حیدر را !؟
منی که در توانم فتح خیبر داشتم بانو
پریدی بال و پر زخمی، ولی ای کاش من چون تو
برای رفتن از ماتم سرا پر داشتم بانو
شب غسل تو دیدم آنچه پنهان بوده از چشمم
از آن شب حال یک سردار مضطر داشتم بانو
به در گفتم همیشه شکوه را تا بشنود دیوار
اگرچه تا شهادت ،داغ از در داشتم بانو
هوای چشمم ابری شد دلم ترکید و غم خوردم
غبار از خاطراتت هر زمان برداشتم بانو
#محمدجواد_منوچهری
#یافاطمهاشفعیلناعندالله
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
@gida13
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمةالزهراء)
#سلالهی_رحمت
آیا تو ای سلالهی رحمت! چه آیتی
کِه دختر رسولی و ، مام امامتی ؟
از فرش تا به عرش تورا گفتگو کنند
ای کوثری که همسر شاه ولایتی!...
ای ماهِ شبفروزِ دل و دیدهی نبی
کِه رشک اخترانی و برج سعادتی
ای اسوهی عِفاف و شرافت که در جهان
اسطورهی وفا و حیا و نجابتی ـ
مام جهان ز زادن تو غَرّه بر خود است
ای قامتت بلند ز عفت، قیامتی!!!
بر مادران، تو مرجع و بر بانوان، دلیل
چون مظهر شکوهی و ، مهد هدایتی
داری مقام «اُمّابیها»یی از رسول
ای مادر پدر که تو او را حمایتی
ای غمگسار و یار علی که به روزگار
آیینهی تمام نمای صلابتی ـ
ای نوبهار حُسن و ملاحت! که در جهان
«زیباترین شکوفهی باغ رسالتی»
«لولاك» را به وصف تو فرموده کردگار
ای کوثری! که معنی قرآن و عترتی
مدیون توست آنکه ندانست قدر تو
ای مظهر وداد، که نصّ مروّتی!
گویم هرآنچه را به مدیحت چو قطرهای ست
از بحر بیکران که فزون از عبارتی!
(ساقی) چگونه وصف تو گوید درین غزل
ای راز سر به مُهر خدا ، بی نهایتی!!!...
این بس مقام تو که ز دادار لایزال
بر شیعیان، شفیعهی روز قیامتی .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi
از داغت ای بهانه خلقت ،جهان گریست
چشم فلک ،ز ماتم تو بی امان گریست
شد قامتت خمیده، اگر از غم پدر
بر قامت کمان تو ، پیر و جوان گریست
هجده بهارِ عمر تو، یک باره شد خزان
بر کُوتهی عمر تو، حتی خزان گریست
قَدرت غریب مانده چو قبرت به روزگار
بر بی کسیّ و غربت تو، یک جهان گریست
از ماجرای کوچه و سیلی به اشک و آه
هر کس شنید قصّه تو، بی گمان گریست
سیلی چو زد بروی تو ابلیس سیرتی
دیوار هم به ناله در آمد ، زجان گریست
زخم دل حسن که مداوا نشد به اشک
تا آخرین نفس ز غمت بی امان گریست
از گریه های روز و شبت در غم پدر
ابر بهار ناله زد و آسمان گریست
از کینه سوخت اهل سقیفه سرای تو
آتش ز شرم فتنه اهریمنان گریست
وقتی که سوخت چادرت ای کوثر علی
احمد ز جور امّت خود ، در جنان گریست
بر جسم ناتوانِ تو و زخم سینه ات
شرمنده گشت میخ در و خونفشان گریست
شد غنچه ات ورق ورق ای باغ عاطفه
از داغ این مصیبت تو باغبان گریست
آن شب که دفن کرد تو را دست آفتاب
چشم زمین به غربتِ شاه زمان گریست
چشم " شقایق" از غم لاله بخون نشست
هر شب بیاد آن حرم بی نشان گریست
حمید رضازاده" شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۱
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#