به نام خدا
#زمزمه
#شهدای_سلامت
#شاعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک :دامن کشان رفتی
هدیه به روح تمامی شهدای سلامت ،ازجمله پزشکان وپرستاران، بااشاره به ایام اسارت حضرت زینب (س)،پرستار اسیران کربلا
◇◇◇◇◇◇◇◇
من زینبم ، زار و (پریشان و خسته)۳
داغ عزیزانم (رو قلبم نشسته)۳
شدم بعد از تو غمخوار عزیزانت
پرستارِ شبِ تارِ یتیمانت
حسین جانم حسین جانم
طاقت دوریِ تو رو ندارم ندارم ندارم
تویی به جان خسته ام قرارم قرارم قرام
◾◾◾◾◾◾◾
با این پر و بالِ (پر از زخم و بسته)۳
گشتم پرستارِ (دلای شکسته)۳
ای آرام جان من خداحافظ
ای روح و روان من خداحافظ
خداحافظ خداحافظ
یه فکری کن به حالِ من ، (که افتادم از پا)۲
بس که به دنبال سرت ، (کشوندن به هر جا)۲
حسین جانم حسین جانم
◾◾◾◾◾◾◾
(زبان حال خانواده داغدارشهدای سلامت)⬇
رفتی و دلهامون ( ز داغ تو خون شد )۳
اشک از فراق تو (ز چشما رَوون شد)۳
آه ، ای طبیب ِ جانِ بیماران
بر درد تو پیدا نشد درمان
خداحافظ خداحافظ
سپردیمت دست خدا (شهید سلامت)۲
گذشتی از جان وتنت ( به راه مرامت )۲
◾◾◾◾◾◾◾
یارب ، از این عالَم (تو دفع بلا کن)۳
این درد بی درمان (خدایا دوا کن)۳
یارب ، به حق زینب نالان
عطا کن عافیت بر جان بیماران
خدا جانم خداجانم
از این همه جدایی و (فراق عزیزان)۲
شکسته قلب عالَمی (ازاین داغ سوزان)۲
◾◾◾◾◾◾◾
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۱
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°◇🏴🏴🏴🏴◇°°°
به نام خدا
#محرم
#اسارت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
این سرِ بر نیزه ، جانِ زینب است ، آهسته تر
آخر او ،روح و روانِ زینب است ، آهسته تر
قد کشیده دلبر زینب به روی نیزه ها
این همان سروِ چمان زینب است ، آهسته تر
ساربان ! آهسته تر ، تا سر نیفتد بر زمین
جای او در آسمانِ زینب است ، آهسته تر
سمتِ من، سر را نچرخان ، چون که از بالایِ نی
شاهدِ قدّ کمانِ زینب است ، آهسته تر
بس که این سرنیزه بر رگها اصابت کرده است
شرمسار از دیدگانِ زینب است ، آهسته تر
سایه دارد بر سَرِ این قافله ، رأس حسین
سر پناه کاروانِ زینب است ، آهسته تر
رَدّ زنجیر ، آبله ، خار مغیلان ، زخمِ نِی
روی پای کودکانِ زینب است ، آهسته تر
ناخدایِ صبرم ، امّا دیدن این کودکان
خارج از صبر و توانِ زینب است ، آهسته تر
کاش راهِ ما جدا می گشت از شامِ بلا
آتشی دیگر به جانِ زینب است ، آهسته تر
آیه ی «أَمَّن یُجیب» و ذکرِ «لا حَولَ وَ لا»
دائماً وِردِ زبانِ زینب است ، آهسته تر
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۲
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
❖﷽❖
#قرآن_و_اسراء
[١٢٩ - گذشتن اسيران از كوفه و خطبۀ حضرت زينب]
📜١٤٢-٥١ - أخبرنا المفيد عن محمّد بن عمران عن أحمد بن محمّد الجوهريّ، عن محمّد بن مهران، عن موسى بن عبد الرّحمن عن عمر بن عبد الواحد، عن إسماعيل بن راشد، عن حذلم بن ستير، قال: قدمت الكوفة في المحرّم من سنة إحدى و ستّين، عند منصرف عليّ بن الحسين عليه السّلام بالنّسوة من كربلاء و معهم الأجناد يحيطون بهم، و قد خرج النّاس للنّظر إليهم، فلمّا أقبل بهم على الجمال بغير وطاء جعل نساء الكوفة يبكين، و يلتدمن، فسمعت عليّ بن الحسين عليه السّلام، هو يقول بصوت ضئيل، و قد نهكته العلّة، و في عنقه الجامعة، و يده مغلولة إلى عنقه:، إنّ هؤلاء النّسوة يبكين، فمن قتلنا؟! قال: و رأيت زينب بنت عليّ عليه السّلام و لم أر خفرة قطّ أنطق منها، كأنّها تفرغ عن لسان أمير المؤمنين عليه السّلام قال: و قد أو مأت إلى النّاس أن اسكتوا، فارتدّت الأنفاس، و سكنت الأصوات، فقالت: الحمد للّه، و الصّلاة على أبي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله أمّا بعد: يا أهل الكوفة، و يا أهل الختل و الخذل، فلا رقأت العبرة و لا هدأت الرّنّة،
✨فإنّما مثلكم كمثل كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ [النحل (١٦):٩٢]
ألا و هل فيكم إلاّ الصّلف الظّلف و الضّرم الشّرف خوّارون في اللّقاء، عاجزون عن الأعداء، ناكثون للبيعة، مضيّعون للذّمّة، فبئس ما قدّمت لكم أنفسكم أن سخط اللّه عليكم و في العذاب أنتم خالدون أتبكون! إي و اللّه فابكوا كثيرا و اضحكوا قليلا، و لقد فزتم بعارها و شنارها، و لن تغسلوا دنسها عنكم أبدا. فسليل خاتم الرّسالة، و سيّد شباب أهل الجنّة، و ملاذ خيرتكم، و مفزع نازلتكم، و أمارة محجّتكم، و مدرجة حجّتكم خذلتم و له قتلتم! ألا ساء ما تزرون فتعسا و نكسا، و لقد خاب السّعي، و تبّت الأيدي، و خسرت الصّفقة، و بؤتم بغضب من اللّه
✨وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ [البقرة (٢):٦١]
ويلكم! أتدرون أيّ كبد لمحمّد فريتم، و أيّ دم له سفكتم، و أيّ كريمة له أصبتم
✨ لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا * تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا [مريم (١٩):٨٩-٩٠]
و لقد أتيتم بها خرقاء شوهاء بلاغ الأرض و السّماء، أفعجبتم أن قطرت السّماء دما،
✨ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى [فصلت (٤١):١٦]
فلا يستخفّنّكم المهل، فإنّه لا يحفزه البدار، و لا يخاف عليه فوت الثّأر، كلاّ
✨ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ [الفجر (٨٩):١٤]
قال: ثمّ سكتت، فرأيت النّاس حيارى، قد ردّوا أيديهم في أفواههم، و رأيت شيخا و قد بكى حتّى اخضلّت لحيته، و هو يقول:
كهولهم خير الكهول و نسلكم إذا عدّ نسل لا يخيب و لا يخزى .
📝[١٤٢] ٥١ - حذلم بن ستير مىگويد: در محرم سال ٦١ هجرى به كوفه آمدم درحالى كه على بن حسين عليهما السّلام همراه زنان از كربلا باز مىگشت.
و لشگريان [يزيد] آنان را در برگرفته بودند و مردم براى مشاهدۀ آنان از خانه خارج شده بودند پس هنگامى كه زنان كوفه آنان را مشاهده كردند كه بر شتران بىجهاز سوار گشتهاند شروع به گريه نمودند و به سر و سينه زدند.
پس شنيدم كه امام سجّاد عليه السّلام با صدايى ضعيف و آرام درحالى كه بيمارى او را ناتوان ساخته بود و بر گردنش غل و زنجير بود و دستش بر گردنش زنجير شده بود مىفرمود: اين زنان گريه مىكنند، پس چهكسى ما را به قتل رساند؟
راوى گويد: و زينب دختر على عليه السّلام را مشاهده كردم و هرگز زنى باحيا و پردهنشين نديدم كه گوياتر از او سخن گويد گويى از زبان امير مؤمنان عليه السّلام سخن مىگويد. راوى گويد: به مردم اشاره كرد كه خاموش شوند. پس نفسها به شماره افتاد و صداها آرام شد. پس گفت:
🔖ستايش از آن خداست و درود بر پدرم فرستادۀ خدا صلّى اللّه عليه و اله، امّا بعد: اى اهل كوفه و اى اهل فريب و فروگذاشتن. اشكهايتان خشك مباد و نالههايتان خاموش مباد.
مثل شما مثل آن زن كه آيا [سبكمغزى] پشمهاى تابيدۀ خود را، پس از استحكام، وا مىتابد، و پيمان و سوگندهاى خود را وسيلۀ خيانت و فساد قرار مىدهيد. وجود [نحل (١٦): آيۀ ٩٢]
درميان شما جز خود پسند و پرمدّعا و سنگدل و آتشافروز و خود بزرگبين [و يا كينهجو] دارد؟
در برخوردهايتان ناتوان و در مقابله با دشمنان ضعيف هستيد.
پيمانشكنيد و ذمه و پناه را تباه مىسازيد
پس بد چيزى را براى خود از پيش فرستاديد و غضب پروردگار بر شماست و در عذاب جاودانهايد.
آيا مىنگريد؟ به خدا قسم! بگرييد كه سزاوار گريستن هستيد، فراوان بگرييد و اندك بخنديد.
همانا به ننگ و عيب اين عمل نايل گشتيد و آلودگى اين كردار هرگز از شما پاك نخواهد شد.
💔پس فرزند خاتم پيامبران و سرور و آقاى جوانان اهل بهشت و پناهگاه خوبانتان و محلى كه در هنگام بىتابى از بلاه
ا به آن پناه مىبرديد و نشانه راه راست و طريق و مسير حجّتتان را خوار ساختيد و به قتل رسانديد.
آگاه باشيد كه چه بدبارى بر دوش خواهيد داشت. هلاك و سرنگونى بر شما باد و تلاشتان در زيانكارى و دستانتان قطع و معاملهتان در خسران باد.
غضب پروردگار را براى خود خريديد. «مهر ذلّت و نياز بر پيشانى آنان زده شد.» [بقره (٢): آيۀ ٦]
واى بر شما! آيا مىدانيد كه جگرگوشۀ محمّد را پارهپاره كرديد و خون او را بر زمين ريختيد و با دختر او برخورد نموديد و او را اسير خود ساختيد «راستى كار زشت و زنندهاى انجام داديد. نزديك است به خاطر اين عمل آسمانها از هم متلاشى گردد و زمين شكافته شود و كوهها به شدت فرو ريزد.» [مريم (١٩): آيۀ ٨٩-٩٠]
و دخترش را دستبسته و با وضع دلخراش در مقابل زمين و آسمان به همراه آورديد. آيا در شگفتيد كه از آسمان خون ببارد و عذاب آخرت خوار كنندهتر است.
پس مهلت پروردگار شما را چيره نسازد همانا او عجله و شتاب نمىكند و ترس فوت انتقام از آن نمىرود هرگز! «همانا پروردگار تو در كمينگاه است.» [فجر (٨٩): آيۀ ١٤]
راوى گويد: آنگاه زينب عليها السّلام خاموش گشت. پس مردم را حيران و سرگشته ديدم كه [از تعجّب] دست بر دهان برده بودند [و دستها به دندان مىگزيدند] و پيرمردى را ديدم كه گريست تا جايى كه ريشش [از اشك چشمش] تر شد درحالى كه مىگفت:
پيران شما بهترين پيرانند و نسل شما هنگامى كه نسلها به شمارش درآيند زيانكار به شمار نيايند و خوار نمىگردند.
📖امالی شیخ طوسی - جلد1، صفحه 201
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
به نام خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#تنور_خولی
#شاعر_مرضیه_عاطفی
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
از داغ؛ دلت سوخته و سخت ملولی
کرده ست سرِ نیزه به قلب تو نزولی
با هر چه که میشد به تنت زخم رساندند
انگار نه انگار که فرزندِ رسولی
با خنجر کند و سرِ صبر و لبِ گودال
کشتند تو را تشنه لب و غیر اصولی
میگفت گمانم عمرسعد(لع)که ای شمر(لع)
زجرش بده، آهسته ببُر! از چه عجولی؟!
بردند سر از پیکرت و زود گرفتند
از پنجهٔ ابلیس عجب مُهر قبولی
از نیزه رسیدی به دلِ داغِ تنور و
روشن شده از نورِ سرت خانهٔ خولی(لع)!
مُقَرَّم در مقتل الحسین(ع) به مخفی کردن سر امام حسین (ع) در تنور، توسط خولی(لع) و ساطع شدن نوری از تنور اشاره کرده است.
مقرم، مقتل الحسین(ع)،
مؤسسه بعثت، ص۳۰۴
ارشاد: 118:2، لهوف: 142
تاريخ طبری: 455:5
نفس المهموم: 382
منتهی الامال: 401:1
روضة الشهداء: 361
رياض القدس: 205:2
🖋شاعر_مرضیه_عاطفی
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°🏴🏴🏴°°°
به نام خدا
#حضرت_زینب_مصائب_شام
#دروازه_کوفه_کاروان_اسرا
#عبدالحسین_میرزایی
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد)
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°