eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
. #قسمت_بیست_و_ششم . #رفاقت_مقدمه_شباهت . . . . وقتے نامہ رو خوندم دست و پاهام میلرزید😢 احساس میڪر
. . . . یعنے ... . -بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا... . -خونہ ے سید ؟؟😨 . همراہ هم رفتیم و رسیدیم جلوے در خونہ ے اقا سید . -زهرا اینجا چرا اومدیم؟!😯 . صبر ڪن خودت میفهمی😕 بیا بریم تو.نترس . وارد حیاط شدیم... زهرا سر راہ پلہ وایساد و دستم رو گرفت و گفت: . ریحانہ... ریحانہ...😢 و شروع ڪرد بہ گریہ ڪردن😭😭 . -چے شدہ زهرا؟؟ . -محمد مهدے یہ هفتس برگشته😢 . -چے؟😱 راست میگے؟😨 اصلا باورم نمیشہ خدا رو شڪر🙏 خب الان ڪجاست؟😊 . -تو خونہ هست😢 . -خب بریم پیششون دیگه😊 . -صبر ڪن باید حرف بزنم باهات در همین حین مادر سیداومد بیرون -زهرا جان چراتو نمیاین؟! -الان میام خالہ جون..ریحانہ جان از بچہ هاے پایگاہ هستن☺ -سلام دخترم.خوش اومدی☺ -سلام😊 -الان میایم خالہ . -ریحانہ..سید 2 تا پاش رو توے سوریہ جا گذاشتہ واومدہ 😢 .این یڪ هفتہ اے ڪہ اومدہ با هیچڪس حرف نزدہ و فقط اروم اروم اشڪ میریزہ 😢😢 .ریحانہ گفتم شاید فقط دیدن تو بتونہ حالش رو بهتر ڪن😢 ولے... هنوز هم اگہ منصرف شدے قبل اینڪہ بریم داخل برو دنبال زندگیت😢 . . -چے میگے زهرا😢 من تازہ زندگیم برگشتہ...بعد برم دنبال زندگیم؟!😢 . و بدون توجہ بہ زهرا رفتم بہ سمت داخل خونہ و زهرا هم پشت سرم اومد و بہ سمت اطاق رفتیم . اروم زهرا در اطاق رو بازڪرد . سید روے تخت دراز ڪشیدہ بود و سرم بهش وصل بود و سرش هم بہ سمت پنجرہ بود😕 . بہ باز شدن در واڪنشے نشون نداد . خیلے سعے ڪردم و از اشڪام خواهش ڪردم ڪہ این چند دقیقہ جارے نشن😢 . -اهم...اهم...سلام فرماندہ 😊 با شنیدن صداے من سرش رو برگردوند و بهم نگاہ ڪرد ویہ نفس عمیقے ڪشید و برگشت سمت پنجرہ. . -زهرا : ریحانہ جان من میرم بیرون و تو هم چند دقیقہ دیگہ بیا ڪہ بریم. . زهرا رفت و من موندم و آقا سید😟 . -جالبہ...اخرین بارے ڪہ تو یہ اطاق تنها بودیم شما حرف میزدین و من گوش میدادم😕 مثل اینڪہ الان جاهامون عوض شدہ..ولے حیف اینجا ڪامپیوترے ندارم باهاش مشغول بشم مثل اون روزہ شما😄 . بازم چیزے نگفت 😔 . من خیلے بہ خوش قولے شما ایمان دارم.توے نامتون چیزے نوشتہ بودید ڪہ... 😶میدونم پر روییم رو میرسونہ ولے امیدوارم روے حرفتون وایسید😊 . باز چیزے نگفت😔 . از سڪوتش لجم در اومد و بهش گفتم -زهرا گفتہ بود پاهاتونو جا گذاشتید ولے من فڪ میڪنم زبونتونم جا گذاشتید و بلند شدم و بہ سمت در حرڪت ڪردم ڪہ گفت : . -ریحانہ خانم؟😢 . اروم برگشتم و نگاهش ڪردم چیزے نگفتم😞 . -چرا؟😢 . 🌹 🎯
4_5764655416214554361.mp3
2.32M
حب الحسین 🔰 با صدای زنده یاد استاد طه الفشنی قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
با عرض سلام خدمت تک تک اعضای کانال قـــــرآن کتابــــ زندگی 📚 از اینکه در سال 99 همراه کانال بودید بسیار سپاسگزار هستم امیدوارم تونسته باشم لحظاتی از عمر شریف شما رو در کنار سفره قرآن بیارم در واپسین لحظات سال برای همه شما عافیت در دو سرا و توفیق دوستی با قرآن و اهل بیت را خواهانم 🌷 در زمان تحویل سال بنده حقیر را از دعای خیر خود محروم نفرمایید خادم قران 🔰 محمــــــــــد محمــــــــدی 🙏 کانال تا 3 فروردین ماه 1400 تعطیل میباشد ☺️
🔔 ❌ اگر چند صباحی خداوند مهلتت داده و دور برداشته ای به معصیت و غفلت، ❌ خیال نکنی زدی و بردی! 👈 مطمئن باش، ثانیه ای غافل از حال و روز و کردارت نیست و ثبت میکند ریز و درشت اعمالت را 👇👇👇👇 🌴 آیه 93 سوره نمل 🌴 🕋 وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ⚡️ترجمه:  و خدای تو هرگز غافل از کردار شما نیست. @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه روز عید یک کاردستی زیبا و جذاب👆😊 🌟مربی عزیز می توانید برای انتقال مفاهیم آیات یا روایاتی که از ستاره سخن گفته اند از این کاردستی استفاده کرده و مفاهیم مورد نظر را ضمن ساخت کاردستی منتقل کنید. 💥سور مبارک مثل نجم، طارق و... 💥آیات مبارک مثل : وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(انعام/97) 💥روایات انگیزشی مثل : رسول اكرم _صلى الله عليه و آله_: 🍃اِنَّ البَيتَ اِذا كَثُرَ فيهِ تِلاوَةُ القُرآنِ كَثُرَ خَيرُهُ وَ اتَّسَعَ اَهلُهُ وَ اَضاءَ لاَهلِ السَّماءِ كَما تُضىءُ نُجومُ السَّماءِ لاَهلِ الدُّنيا؛ خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند.
15.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 فراز تلاوت استاد متولی عبدالعال 🔆سوره مبارک ابراهیم سال ۱۳۷۰ شمسی در حضور مقام معظم رهبری حس خوب قاری و عشق زلال رهبری به قرآن کریم ❣ @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#قسمت_بیست_و_هفتم . #رفاقت_مقدمه_شباهت . . . یعنے ... . -بیا با هم یہ سر بریم خونہ ے سید اینا... .
. . . . بهم نگاه کرد و با چشمهای قرمز پر از اشکش گفت: . -چرا؟!😢 . -چی چرا؟؟😯😯 . -شما دعا کردید که شهید نشم؟!😢 . سرم رو پایین انداختم😔 . -وقتی تیر خوردم و خون زیادی ازم میرفت یه جا دیگه حس کردم هیچ دردی ندارم...حس کردم سبک شدم...جایی افتاده بودم که هیچکس پیدام نمیکرد...هیچکس...چشمام بسته بود...تو خیالم داشتم به سمت یه باغی حرکت میکردم😊...اما در باغ بسته بود😔...از توی باغ صدای خنده های اشنایی میومد😢...صدای خنده سید ابراهیم😢...صدای خنده سید محمد😢...صدای خنده محمدرضا😢...خواستم برم تو که یه نفر دستم رو گرفت. نگاش کردم و گفت شما نمیتونی بری😢 گفتم چرا؟؟😯 گفت امام رضا فرمان داده هنوز وقتش نشده و برگردونینش😔😢 . یهو از اون حالت پریدم و بیرون اومدم .دیدم تو امبولانسم و پیدام کردن😢😢 شما از امام رضا خواستید شهید نشم؟!😢 اخه من تو مشهد کلی از اقا التماس کردم شهادتم رو بهم بده😢😢 اونوقت... . -اشک تو چشمام حلقه بسته بود 😢نمیدونستم چی جوابشو بدم و گفتم - آقا سید فکر نمیکردم اینقدر نامرد باشی😐 میخواستی بری و خودت به عشقت برسی ولی من رو با یه عمر حسرت تنها بزاری؟! این رسمشه؟؟😔 . -الانم که برگشتم هم فرقی نداره😐 .خواهر اون نامه..اون حرفها همه رو فراموش کنین... من دیگه اون اقا سید نیستم...😔 . -چی فرق کرده توی شما؟! ایمانتون؟!غیرتتون؟! سوادتون؟؟ درکتون؟! چی فرق کرده؟!😯😐 . -نمی بینید؟؟😐 من دیگه حتی نمیتونم سر پای خودم وایسم😔 حتی نمیتونم دو رکعت نماز ایستاده بخونم😢 نمیتونم رانندگی کنم 😔 برای کوچیک ترین چیزها باید به جایی تکیه کنم اونوقت از من میخواین مرد زندگی و تکیه گاه باشم؟! . -این چیزها برای من باید مهم باشه که نیست.نظر شما هم برای خودتون😐 . -لازم نیست کسی بهم ترحم کنه😑 . -میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره 😊 عین شین قاف... . -لااله الا الله😐 به نظرم شما فقط دارید احساسی حرف میزنید . -اتفاقا هیچ موقع اینقدر عاقل نبودم☺ . با بلند شدن صدای ما، زهرا و مادر سید اومدن توی اطاق و مادر وقتی بعد اومدن اولین بار صدای پسرش رو شنید از شدت گریه بغلش کرد...من هم اروم اروم اطاق رو ترک کردم و اومدم تو پذیرایی خونشون. . بعد یه ربع مادر سید وزهرا هم اومدن بیرون و در اطاق رو بستن. . مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان😯 . زهراگفت: این خانم.. این خانم.. همون کسی هستن که... . 🌹 ?@goranketabzedegi
مانند آسمان ، بخشنده و مانند زمین ، افتاده باش رمز زندگی همین است... @goranketabzedegi
🔻یک تفکّر غلط🔻 ✍ زیاد این جمله رو شنیدیم که میگن: فلانی هنوز جَوونه، خیلی بهش سخت نگیر...🙂 ☝️ امّا یک شایسته از نظر قرآن، هیچ وقت ، و حساب و کتاب رو فراموش نمیکنه. حضرت لقمان، که خدا بهش فراوان داده بود، به فرزند جوانش می‌فرماید: 🕋 یٰا بُنَیَّ إِنَّهٰا إِنْ تَکُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّٰهُ إِنَّ اللّٰهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/۱۶) 💢 پسرم! اگر به اندازه‌ی سنگینی دانه‌ی خردلی عملِ خوب یا بد داشته باشی، و این عمل کوچکت در دل سنگی، یا در گوشه‌ای از آسمان‌ها و زمین قرار بگیرد، خداوند آن را در برای حسابرسی می‌آورد. زیرا خداوند دقیق و آگاه است. 📣 حسابرسىِ خداوند خیلی دقیق و کامله، حتّی برای جَوون‌ها💯 آدمِ حکیم، هیچوقت نمیگه: حالا جَوونه، بهش سخت نگیر.❌ چون این جمله یعنی: ❌ از مسئولیت شونه خالی کردن، ❌ و در نهایت سقوطِ یک جَوون😱 ✔️ پس جَوونتون رو، همون اوّلِ جوونی، از خواب و خیال بیدار کنید...❗️ @goranketabzedegi
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🌸داشتن ثروت و مال هم گرفتاری است دارایی گرفتاری است، در روز قیامت انسان قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه باید جواب چند سوال را بدهد اول از عمر سوال می کنند که آن را در چه راهی صرف کردی؟ بعد از جوانی سوال می کنند که آن را چگونه گذراندی؟ بعد از مال سوال می کنند که آن را در چه راهی صرف کردی؟ بعضی ها جوانی خود را به بدی و نا اهلی سپری می کنند پیر که می شوند به مسجد می آیند در حالیکه: ☘ در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست ☘ ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیز گار گبر یا آتش پرست هم می تواند سر پیری پرهیزگار بشود ولی فایده ای ندارد تا جوان هستی بیا .👌 قرآن کتاب زندگی 📚 @goranketabzedegi
خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد. خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد، گفت: تو در امتحان نمره 9 گرفتی. تو تنها کسی هستی که نمرۀ قبولی نگرفته پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود سرش را بلند کرد و گفت: خانم معلم چِن ، می‌شود... می‌شود یک نمره به من ارفاق کنید؟ خانم چِن با عتاب مادرانه‌ای سرش را تکان داد و گفت: یک نمره ارفاق کنم؟! این ممکن نیست. من طبق جواب‌هایی که در برگۀ امتحانت نوشته‌ای به تو نمره داده‌ام. او اضافه کرد: نگران نباش. من که نمی‌خواهم به خاطر ضعفت در امتحان، تو را تنبیه کنم. تو باید در امتحان بعد تلاش بیشتری کنی و نمرۀ بهتری بگیری. پسر با صدایی که نشان می‌داد خیلی ترسیده گفت: اما مادرم کتکم می‌زند. خانم معلم ساکت شد. او آرزوی والدین را درک می‌کرد که می‌خواهند بچه‌هایشان بهترین نمره‌ها را کسب کنند و موفق باشند؛ از طرفی نمی‌توانست در برابر بچه‌های بازیگوشی که در امتحاناتشان ضعیف هستند، نرمش نشان دهد. اما یک موضوع دیگر هم بود. او می‌دانست که کتک خوردن بچه‌ها هم هیچ کمکی به تحصیلشان نمی‌کند و حتی تأثیر منفی آن ممکن است آن‌ها را از تحصیل بازدارد. 💁‍♂ نمی‌دانست چه تصمیمی بگیرد. یک نمره ارفاق بکند یا نه. او در کار خود جداً اصول را رعایت می‌کند. اما به هر حال قلب رئوف مادرانه هم داشت.☺️☺️ نگاهی به پسرک کرد. هنوز تمام تن پسرک از ترس می‌لرزید و به گریه هم افتاده بود. عاقبت رو به پسرک کرد و گفت: ببین!، این پیشنهادم را قبول می‌کنی یا نه؟ من به ورقه‌ات یک نمره «ارفاق» نمی‌کنم. فقط می‌توانم یک نمره به تو «قرض» بدهم. تو هم باید در امتحان بعدی 2برابر آن را، یعنی2نمره، به من پس بدهی. خوب است؟ پسرک با شادی گفت: چشم! من حتماً در امتحان بعدی 2نمره‌ به شما پس می‌دهم. او با خوشحالی از خانم معلم تشکر کرد و رفت. از آن پس برای این که بتواند در امتحان بعدی قرضش را به خانم معلم پس بدهد، با دقت زیاد درس می‌خواند. تا این که در امتحان بعد نمرۀ بسیار خوبی کسب کرد. از طرف مدرسه به او جایزه‌ای داده شد. از پسِ آن «درس» که خانم معلم به او داده بود، مقطع دبیرستان را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه شد. او همیشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعریف می‌کند و از بازگویی آن همیشه هیجان زده می‌شود. زیرا می‌داند که نمره‌ای که خانم معلم آن روز به او قرض داد، سرنوشتش را تغيير داد. 🍃 آن پسرک جوان اکنون جزو ده ثروتمند دنیاست... او " لی کا- شینگ " رییس بزرگترین کمپانی عرضه کننده محصولات بهداشتی و آرایشی به سراسر جهان است! مراقب تاثیر تصمیماتمان بر سرنوشت افراد باشیم...! 🔰🔰🔰🔰 📚 @goranketabzedegi
🎉🎁 از کوچولو های زیر ده سال این سوالات بپرسید برای ما فیلم بگیرید و به ایدی بفرستید😍 ⁉️حالا سوالات👇 امام‌زمان رو میشناسی؟ دوسشون داری؟ فکر میکنی الان کجا باشن؟ به نظرت اگه امام زمان بیاد پیشمون چی میشه؟ توی خونه شما کی از همه بیشتر امام زمانو دوست داره؟ اگه یکی رو دوست داشته باشیم ک زودتر بیاد پیشمون باید چیکار کنیم؟ حالا مثلا فک کن امام زمان تو رو میبینه بهشون میخوای چیزی بگی؟ ❤️ 🌱@goranketabzedegi زمان تا ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۰