✨💫✨💫✨💫✨
💠چند ويژگى نمازهاى مستحبى💠
1⃣تمام نمازهاى مستحبى را مى توان آهسته يا بلند خواند.
2⃣نمازهاى مستحبى را نمى توان به جماعت خواند، مگر نماز باران و نماز عيد فطر و قربان.
3⃣همه نمازهاى مستحبى را مى توان ايستاده يا نشسته يا در حال حركت خواند.
4⃣شك در تعداد ركعات، نماز را باطل نمى كند.
5⃣زياد شدن اركان نماز، نماز را باطل نمى كند.
6⃣در نمازهاى مستحبى سوره واجب نيست.
7⃣براى كم و زياد شدن، سجده سهو واجب نيست.
8⃣نماز مستحبى را مى توان با اختيار شكست.
9⃣هيچ يك از نمازهاى مستحبى اذان و اقامه ندارند.
#احکام_نماز_مستحبی
*ء*------------------*ء*
📚 منبع:
توضيح المسائل محشى، ج ۱، ص ۶۴۸.
عروة الوثقى، ج ۱، ص ۶۰۱.
----------------------
📚
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 حتی یک ذره 🤏🏻
📖 کيفر و پاداش الهى، بر اساس عمل است. عمل هر چه هم كوچك باشد، حساب و كتاب دارد. لذا نه گناهان را كوچك شماريم و نه عبادتها را.
🔸فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
🔹وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ
📗 آیات ۷ و ۸ سوره زلزال
#انس_باقرآن
#استان_البرز
🤳 ارسالی : ساغر شیخ احمدی
#انبیا
معجزات حضرت #عیسی تو قرآن
1⃣زنده کردن مرده
👈 وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ 📜 آل عمران ۴۳
2⃣شفای کور مادرزاد
👈 وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ 📜 آل عمران/ ۴۳
3⃣شفای مرض پیسی
👈 وَ أُبْرِئُ...... الْأَبْرَص📜 آل عمران/ ۴۳
4⃣صحبت کردن در بدو تولد
👈 تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا 📜مائده۱۱۰
5⃣نحوه ی ولادت
👈قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا 📜(مریم20)
6⃣اخبار از خفایا
👈 وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ 📜آل عمران۴۳
7⃣دمیدن در مجسمه های گلی و زنده کردن اونها
👈أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ 📜آل عمران۴۳
8⃣درخواست سفره ای (نعمتی) آسمانی و استجابت آن
👈اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ
📜مائده ۱۱۲
@goranketabzedegi
برگزیدگان دلنوشته ادبی هفته بسیج
♻️سرکارخانم سیده آینا قطبی
♻️سرکارخانم سیده آیدا قطبی
♻️سرکارخانم نازنین زهرا قراباغی*
برگزیدگان مسابقه جهت دریافت هدیه به آیدی کانال قران کتاب زندگی مراجعه فرمایید
@Mohmmad1364
برگزیدگان طرح اسوه بمناسبت ولادت حضرت زینب س
🔆سرکار خانم زینب حمیدی
◀️استان فارس
🔆سرکارخانم زینب السادات موسوی
◀️استان یزد
برگزیدگان مسابقه جهت دریافت هدیه به ایدی ما مراجعه فرمایند
@Mohmmad1364
✅ #گلایه عابر پیاده از علامه طباطبایی
نجمه سادات طباطبایی، دختر علامه:
یک بار آشنایی ایشان را در خیابان دیده بود و #سلام کرده بود، پدرم به جواب سلام اکتفا کرده و #احوالپرسی نکرده بودند. شخصی مزبور #ناراحت شده و گله کرده بود که حاج آقا سنگین جواب داده اند.
بعداً پدرم برای رفع سوء تفاهم توضیح دادند که هر وقت از خانه بیرون می آیند تا مقصد، #نماز_نافله می خوانند و ما تا آن هنگام از این موضوع خبر نداشتیم.
📔مجله زن روز، شماره 892
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت👇
👇
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#اطلاعیه 📢 مسابقــــ👀ــه #آموزشی #قرائت خوب با بچه های خوب👌 اولیای محترم شما میتوانید (حمد و
باتشکر از همه شرکت کنندگان و اولیای عزیز بابت همکاری و ارسال صوت حمد و سوره فرزندان عزیزشان
اسامی برگزیدگان اعلام خواهد شد
📕 دانستنی
🌸 تنها آیه ای در قرآن که حرف 🌛م🌜 درآن زیاد تکرار شده 16 مرتبه
👁👁
👈 قِيلَ يٰا نُوحُ اِهْبِطْ بِسَلاٰمٍ مِنّٰا وَ بَرَكٰاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلىٰ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنّٰا عَذٰابٌ أَلِيمٌ (٤٨)هود
@goranketabzedegi
✅ ببخشیم تا بخشیده شویم ....
🔸 آیت الله مجتهدی تهرانی؛
🔹یکی از کار های جاهلانه انتقام گرفتن است،
به شکرانه ی اینکه خدا بهت قدرت داده و میتونی انتقام بگیری
شکرش اینه که انتقام نگیری و عفوش کنی
حالا او به شما یک بدی کرده ... شما صرف نظر کن
🔹اگر صرف نظر کنی ، خدا هم در قیامت صرف نظر میکنه
🔹ما این همه گناه کردیم توقع داریم خدا ما را ببخشه و از ما بگذره
🔹اما کسی که به ما بدی کرده و اومده عذر خواهی هم میکنه
... حاضر نیستیم ببخشیم
❗️انسان باید گذشت داشته باشه
#آیت_الله_مجتهدی_ره
صدای نیایش.mp3
4.65M
📻#رادیو_قرآن
📌خدا رو شکر کن بابت نعمت هایی که به تأخیر انداخت...
🎤حجةالاسلام امیرحسین دریایی
🤔🤔 آیا این ضرب المثل که میگن «عیسی به دین خود و موسی به دین خود» درست است؟
🌸👇باهم ببینیم:
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌴 آیه 5 سوره فصل 🌴
🕋 وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ
⚡️ مشرکان گفتند: «دلهاى ما از آن چه ما را به سوى آن دعوت مىكنى در پوشش و پرده است و در گوشهاى ما سنگينى است، و ميان ما و تو حجابى است،
⚡️ تو به کار دین خود پرداز ما هم البته به کیش خویش عمل میکنیم.
➖➖🚥➖➖🚥➖➖
🌼🌼 طبق این آیه سبک عیسی به دین خود، موسی به دین خود، یک فرهنگ شیطانی هست که غیرت و تعصب دینی مؤمنان را نشانه رفته است،
🌸🌸تا نرم نرم مثل تحصیلکرده های سکولاریزه شده، نسبت به همه چیز، بی تفاوت و خنثی باشند که عاقبتش، همان عاقبت تلخ قوم ثمود است که نسبت به کشته شدن ناقه ی صالح، بی تفاوت بودند و گرفتار عذاب شدند
🌺🌺 بسزای همین بی تفاوتی! در مرام قرآن و عترت، دوچیز وجود خارجی ندارد
1⃣ یکی به من چه؟!
2⃣ یکی هم به تو چه؟!
📚
@goranketabzedegi
🌐💠⚜⚜💠🌐
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_دهم تمام بدنش له شده بود با همه دردی که داشت گریه نمی کرد. زینب را توی پت
#من_میترا_نیستم
#قسمت_یازدهم
از همان موقع فهمیدم که زینب هم مثل خودم اهل دل است. خواب دید که همه ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می کنند وقتی از خواب بیدار شد، به من گفت: مامان من فهمیدم اون ستاره پرنور که همه به اون تعظیم می کردند کی بود.
با تعجب پرسیدم: کی بود؟
گفت :حضرت زهرا بود. هنوز هم پس از سال ها وقتی به یاد آن خواب میافتم بدنم می لرزد.
زینب از بچگی راحت حرفهایش را میزد و ارتباط محبت آمیزی با افراد خانه داشت
با مهرداد خیلی جور بود برادرش اهل تئاتر و فوتبال بود و در شهر گروه نمایش داشت. زینب از کلاس سوم دبستان در خانه با او تمرین میکرد. مهرداد نقش مقابل خودش را به زینب می داد.
او بیشتر بیرون از خانه بود، ولی مهران اهل مطالعه و اکثراً در خانه مشغول خواندن کتاب بود. مهران با پیک های کیهان بچه ها و کتابهایی که جمع کرد یک کتابخانه راه انداخت و چهار خواهرش را عضو کتابخانه کرد.
۲ ریال حق عضویت هم از آنها گرفت دخترها در کتابخانه مهران مینشستند و در سکوت و آرامش کتاب میخواندند
بزرگتر که شدند مهران دخترها را نوبتی به سینما میبرد. علاقه زینب به تئاتر و اجرای نمایش در مدرسه از همان بچگی که با مهرداد تمرین میکرد شکل گرفت
بیشترین تفریح بچه ها رفتن به خانه مادرم بود و با هم بودنشان بچه ها مسافرت را خیلی دوست داشتند ولی وضعیت ما طوری نبود که سفر برویم.
اول تابستان که میشد دوره مینشستند هر کدام نقشه رفتن به شهری را میکشیدند. از آن شهر حرف میزدند هر تابستان فقط حرف سفر بود و فکرش.
تعداد مان زیاد بود و ماشین هم که نداشتیم برای همین حرف مسافرت به اندازه سفر رفتن برای بچه ها شیرین بود.
بعد از ظهر های طولانی تابستان که هوا گرم بود و کسی نمیتوانست از خانه بیرون برود دوره مینشستند از شهرهای شیراز و اصفهان و همدان حرف میزدند از باغ ارم شیراز و سی و سه پل اصفهان.
هرکدام از بچه ها چیزهایی را که درباره آن شهر خوانده بود برای بقیه تعریف میکرد یا از روی همان مجله می خواند و عکس هایش را به بقیه نشان میداد.
آنقدر از حرف زدن درباره آن شهر لذت می بردند که انگار به همان شهر سفر کردند.
در باغ پشت خانه ایستگاه شش، یک درخت کُنار داشتیم که هر سال میوه می داد. بعد از ظهر های فصل بهار و تابستان دختر ها زیر درخت جمع می شدند.
مهران و مهرداد روی پشت بام می رفتند و شاخه های بلند درخت را که تا آنجا کشیده بود تکان میدادند. کنارها که روی زمین می ریخت دختر ها جمع می کردند
بعضی وقتا اندازه یک گونی کنار پر میشد من گونی پر از کنار را به بازار ایستگاه هفت میبردم و به زنهای فروشنده عرب میدادم و به جای آن میوه های دیگر می گرفتم.
پسر های کوچک همسایه یواشکی روی پشت بام ما می آمدند تا کنار بچینند مهران و مهرداد دنبالشان می کردند و آنها را دور می کردند.
مینا و مهری مدتی پولهایشان را جمع کردند و یک دوربین عکاسی خریدند. اولین بار دختر ها زیر درخت کنار عکس یادگاری گرفتند.
چهارتایی با هم پول جمع کردند و برای من یک دست پارچ و لیوان سفالی خریدند زندگی ما کم و زیاد داشت اما با هم خوشبخت بودیم...
ادامه دارد... 😍