شغل بعضی از انبیاء الهی علیهم السلام
🔸حضرت آدم، 👈کشاورز
🔹حضرت نوح، 👈 نجار
🔸حضرت ادریس، 👈کتابت،خیاطی
🔹حضرت ابراهیم، 👈بنّا
🔸حضرت اسماعیل، 👈شکارچی
🔹حضرت لوط، 👈کشاورز
🔸حضرت یعقوب، 👈 دامدار
🔹حضرت شعیب 👈دامدار
🔹حضرت موسی، 👈چوپان شعیب
🔸حضرت سلیمان، 👈از لیف خرمازنبیل میبافت
🔸حضرت داود، 👈آهنگر
🔹پیغمبر اکرم، 👈تاجر
✅از همه عجیب تر حضرت سلیمانه که با اون همه قدرت و حشمت بافندگی میکرده.
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
🌺۴ میم تربیت در قرآن🌺
🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴
1⃣ مُبَلِّغ (در مسجد)❤️
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ
ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ! ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻛﻦ ; ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﻫﻲ ﭘﻴﺎم ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻱ . ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ [ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ] ﻣﺮﺩم ﻧﮕﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ . (مائده٦٧)
2⃣ معلم (در مدرسه) ❤️
قَالَ لَهُ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا
ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ (خضر) ﮔﻔﺖ : ﺁﻳﺎ [ ﺍﺫﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻲ ﻛﻪ ] ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻣﺎﻳﻪ ﺭﺷﺪﻱ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﻱ ؟(کهف٦٦)
3⃣مادر (در منزل)❤️
الف)وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﭽﻪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺗﻤﺎمِ ﻗﻤﺮی ﺷﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍی ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﻨﻨﺪ.(بقره ٢٣٣)
ب)يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ! ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺸﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻴﺪ. (تحریم٦)
4⃣مسئول (در محله)❤️
الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﻛﺎﻓﻲ ﺑﺪﻫﻴﻢ، ﺟﺎﻣﻌﮥ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﻳﻨﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﻫﻤﮕﻲ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺑﺶ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﺑﻪﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﻲﺍﺯﻣﻨﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻠﻪ، ﺁﺧﺮﻋﺎﻗﺒﺖِ ﻫﻤﮥ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ. (حج ٤١)
#تربیت #خانوادگی #اجتماعی
🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴
💠حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها
✍ خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لاَ يَرَيْنَ اَلرِّجَالَ وَ لاَ يَرَاهُنَّ اَلرِّجَالُ
برای زنان بهتر آن است که نه مردان (نامحرم) را ببینند نه مردان آنان را.
📗وسائل الشیعة ج20 ص232
🔻شرح حدیث
رابطه ی زن و مرد در جامعه اگر با رعایت حدود شرعی و دینی باشد، هم جامعه سالم تر خواهد بود، هم گناه کمتری انجام خواهد گرفت. بسیاری از اوقات «نگاه» زمینه ساز «گناه» می شود و میان نگاه و گناه رابطه است و اگر مسلمان به توصیه ی قرآن عمل کند و زن و مرد نامحرم هنگام رویارو شدن چشم خود را فرو بندند، این به عفاف و سلامت روانی آنان بیشتر کمک می کند.
روزی پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم با جمعی نشسته بودند.آن حضرت پرسید: به من بگویید چه چیزی برای زنان بهتر است؟ سخنانی گفته شد، ولی گویا هیچ کدام برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پذیرفته نبود.
علی علیه السّلام می فرماید:من نزد حضرت فاطمه (علیها السّلام) برگشتم و سؤال پیامبر را با او در میان گذاشتم.فرمود:برای زنان این بهتر است که مردان را نبینند و مردان هم آنان را نبینند (یعنی حفظ حجاب و عفاف و کنترل نگاه از حرام...) علی علیه السّلام این جواب را به پیامبر خدا گفت.حضرت پرسید:پیش من که بودی چنین چیزی نگفتی، چه کسی این را به تو خبر داد؟ گفت:فاطمه.رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آن حرف را پسندید و خوشحال شد و فرمود: فاطمه پاره ی تن من است.
آنان که خود را پیرو حضرت زهرا (علیها السّلام) می دانند، توجه دارند که نظر او بر اختلاط کمتر زن و مرد نامحرم و پرهیز از برخورد نگاههاست.
📗منبع: #حکمت_های_فاطمی ، جواد محدثی
زمین خُـوردن چه زیباست
اگر هدف
بوسیدنِ پاے«مـــادر» باشـــد!
و چه زیباست واژه مـادر🌿
#حضرتمادرسلامعلیڪ
سالروز ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهرا"س" مبارک باد🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻 آدم با انتخابش آدمه، و زنده است!
💠 قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا
❗️بگو: «اگر از مرگ یا کشتهشدن فرار کنید، سودی به حال شما نخواهد داشت؛ و در آن هنگام جز بهره کمی از زندگانی نخواهید گرفت!»
آیه 16 سوره احزاب
|🎙| علی صفایی حائری |
#سوره_عادیات
#عین_صاد
#تفسیر
#تدبر
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌داستان کوتاه پند آموز
«شایعه»
💞✨زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
💞✨حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
💞✨فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی شود 🔵
🔸پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
✨در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره هاى خود را با ناخنهایشان مى خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟
گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مىکنند و آبرویشان را مىبرند.
«تنبيه الخواطر: ۱ ، ۱۱۵»
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
👌به خدایت اعتماد کن.💎❤️❤️
✅ کودکی در قصر فرعون از شدت گرسنگی چنان می گریست که صدایش در قصر می پیچید.
✅ اهل قصر از فرعون و همسرش تا خدمتکاران همه سرگرم او بودند.
✅ هر خانمی را که می آوردند تا او را شیر دهد، کودک به اذن خداوند به سینه اش نمی چسپید.
✅ بدین خاطر که خداوند در کنار نیل مادری را که مشتاق دیدن کودک است را منتظر گذاشته و به او وعد داده که کودکت را بهت باز می گردانم.
✅ بدان که وعده خدا تحقق پیدا خواهد کرد و خداوند خلاف وعده نخواهد کرد.
✅ بیایید ما هم به وعده خدا اطمینان داشته باشیم.
✅ چه کسی می تواند بیشتر از خداوند به وعده هایش وفا نماید؟
ــــ🍃🍂🌺🍂🍃ــــ
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت👇
@goranketabzedegi
🔔 یکی گفت:خواهی نشوی #رسوا همرنگ جماعت شو!
💠 گفتم اگه اکثر مردم اشتباه کنن و راه رو اشتباه برن منم باید برم دنبالشون⁉️
📛این حرف درست نیست...
باید دنبال حق و حقیقت رفت...
قرآن میگه؛👇👇
🔶" *أكثر الناس ﻻ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ*"
🔷بیشتر مردم نمیدانند..!!
🔶" *أكثر الناس ﻻ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ*"
🔷بیشتر مردم ناسپاس اند..!!
🔶" *أكثر الناس ﻻ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ* "
🔷بیشتر مردم ایمان نمی آورند.!!
🔶" *أكثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ*"
🔷بیشترشان گناهکارند..!!
🔶" *أكثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ*"
🔷بیشترشان جاهلند..!!
🔶" *أكثرهم ﻻ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ*"
🔷بیشترشان تعقل نمیکنند..!!
👇👇👇
پس👈 نه تنها اکثریت نشانه حقانیت نیست بلکه در موارد زیادی اکثریت بر خلاف معیارهای الهی رفتار می کنند.
🌷 پس دوست عزیز در مسیر حق برو گرچه تعداد افراد ناحق زیاد باشن...
🌷خدا را بشناسیم...خدایی ها را بشناسیم...
و حقیقت هرچه بود،دنبال آن برویم.....
((..والعاقبه للمتقین..)
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
#نکته_مرور
✅ نکته بسیار مهم در حفظ و تثبیت
🔸گاهی همه ما حفاظ در حفظ،مرور یا تثبیت آیات دچار کمبود انگیزه میشویم،به عبارت خودمانی تر بگیم گاهی حال وحوصله خودمان را هم نداریم چه برسه به حفظ یا مرور قرآن......
🔑خودتون رو اذیت نکنین،این حالت برای همه حفاظ بوجود می آید.....سعی کنید دراینگونه مواقع کمی از فضای حفظ و مرور فاصله گرفته و با چیزهایی که حال شما را خوب میکند،ازقبیل دیدن استاد یا یک دوست خوب،ورزش، گوش سپردن به تلاوتهایی که به آنها علاقه دارید و....انگیزه خود را کم کم بازیابی کنید.
🔑سعی کنید برنامه خودتون رو تا اونجا که حالتون اجازه میده کم کنید ولی کلا کنار نگذارید،به طور مثال اگه روزی یک جزء بایستی مرور کنید ،حتی دو صفحه هم اگه میتونین مرور کنین ولی کلا مرورتون رو کنار نگذارید.
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_هجدهم یک شب از شبهای محرم خواب دیدم درِ خانه ما باز شد و یک آقای با اسب د
#من_میترا_نیستم
#قسمت_نوزدهم
جنگ زده
بچه ها کم کم بزرگ شدند و از حال و هوای بچگی درآمدند. جعفر به درس و مدرسه آنها بیشتر از هر چیزی اهمیت می داد دنبال این بود که بچه ها در آینده کسی بشوند و دستشان توی جیب خودشان باشد.
از سرکار که به خانه برمیگشت ده بار از آنها سوال میکرد: درس خوندید؟ تکالیف مدرسه رو نوشتید؟
کتاب دفتر قلم و هرچیز مربوط به درس و مشق بچه ها بود را تهیه میکرد و کم نمی گذاشت مهران کلاس زبان رفت و کنار درس مدرسهاش از آموزشگاهی معتبر مدرک زبان انگلیسی گرفت.
مهرداد در کنار درس نمایشنامه مینوشت و خودش بازی میکرد و دخترها هم درس خوان بودند و هر سال با نمرههای خوب قبول می شدند.
من مثل جعفر فقط دنبال درس و مشق بچه ها نبودم برای من ایمان و اعتقادات آنها مهمتر از هر چیز دیگری بود دوست داشتم بچههایم نمازخوان و عاشق اهل بیت باشند و برای رضای خدا زندگی کنند.
از دخترها خیالم راحت بود آنها همیشه با من و مادربزرگشان بودند و دوستان خوبی داشتند. بعد از انقلاب شب و روز در حال فعالیت و کمک به دیگران بودند زندگی ما آرام می گذشت.
کواتر سه اتاقه شرکت نفت برای من حکم قصر پادشاهی را داشت صبح اولین نفر از خواب بیدار می شدم و به ذوق بچهها می شُستم و تمیز می کردم تا شب آخرین نفر میخوابیدم.
ناغافل چشمهایم را باز کردم دیدم جنگ شده! نفهمیدم چه بلایی سرمان آمد یک روز صبح با صدای وحشتناک هواپیماهای عراقی از خواب بیدار شدیم رادیو را روشن کردیم و فهمیدیم که بین ما و عراق جنگ شده است.
خانه ما به پالایشگاه نزدیک بود هواپیماهای عراقی روزهای اول جنگ چند بار پالایشگاه را بمباران کردند در این حمله ها چند تانک فارم (تانک هایی با حجم زیادی از نفت) شرکت نفت آتش گرفت.
نفت زیادی در این تانک فارم ها ذخیره شده بود و برای همین، آتش آن تا چند شبانه روز خاموش نمی شد دود سیاه سوختن تانک فارم ها در آسمان دیده میشد و مثل یک ابر سیاه شهر را پوشانده بود.
با شروع جنگ همه چیز به هم ریخت دیگر امنیت نداشتیم از زمین و آسمان روی سرمان توپ و خمپاره میبارید. عدهای از ترس جانشان همان روزهای اول خانه و زندگی و شهر را رها کردند و رفتند.
برای اینکه نگران مادرم نباشم او را پیش خودم آوردم. مهرداد چند ماه قبل از جنگ به خدمت سربازی رفته بود. او مهر ماه در شلمچه خدمت میکرد.
مهران از نیروهای مردمی بود و با بچه های مسجد قدس فعالیت داشت و با آنها برای کمک به قسمتهای مختلف شهر میرفت.
مهری و مینا هر روز صبح برای کمک به مسجد پیروز می رفتند و وقتی کارشان تمام میشد خسته و گرسنه بر می گشتند.
زینب و شهلا هم به مسجد قدس و جامعه معلمان میرفتند و هر کاری از دستشان بر میآمد انجام میدادند.
من و مادرم هم از صبح چشم انتظار بچه ها پشت شمشادها می نشستیم و نگاهمان به کوچه بود تا برگردند.
ادامه دارد
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸حرفی مهمتر از این مطلب نداشتم🔸
عمر ما می گذرد و دیر یا زود به صف گذشتگان می پیوندیم و این، زندگی بزرگ ماست.
من چیزی مهمتر از این مطلب نداشتم که به شما بگویم.
نکته
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
#معاد
#عمل_صالح
❓پرسید اون دنیا فامیلامونو میبینیم یا نه؟؟
✅گفتم دوجا رو یادمه که قرآن میگه فامیلا دور هم جمعن
✴️وَيَنقَلِبُ إِلَىٰ أَهْلِهِ مَسْرُورًا(انشقاق9)
👈خوشحال میره پیش خانواده اش
✴️أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ (طور21)
👈فرزندانشان را هم به آنها ملحق میکنیم
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
🌺انواع مادر در قرآن(۱)🌺
🌷🌷🍀🍀🌷🌷🍀🍀
1⃣مادر باردار ❤️
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا
ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻜﻢ ﻣﻲﻛﺸﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ. (١٥)
2⃣مادر شیر ده ❤️
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﭽﻪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺗﻤﺎمِ ﻗﻤﺮی ﺷﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ.(بقره ٢٣٣)
3⃣مادر پاک ❤️
يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا
ﺍﻱ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﭘﺪﺭﺕ ﻣﺮﺩ ﺑﺪﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ [ﻧﻴﺰ] ﺑﺪﻛﺎﺭﻩ ﻧﺒﻮﺩ (مریم۲۸)
4⃣مادر نگران ❤️
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ
ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﻧﮕﺮﺍﻥ، ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻛﺎﺥ ﻗﺪم ﻣﻲﺯﺩ. ﻭﻗﺘﻲ ﺷﻨﻴﺪ ﺑﺮﺍی ﺷﻴﺮﺩﺍﺩﻧﺖ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ: ’ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺯﻧﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻧﮕﻬﺶ ﺑﺪﺍﺭﺩ؟‘ ﺍﻳﻦﻃﻮﺭ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﺮَﺕ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻳﻢ ﺗﺎ ﭼﺸﻤﺶ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭﺩ.(طه ٤٠)
@goranketabzedegi
💗⚪️💗⚪️💗⚪️💗⚪️💗⚪️💗⚪️
💗 حافظ عزیز 💗
حفظ یک صفحه
وقتی حفظ را شروع میکنی ایتدا به صورت گذرا و روزنامه وار, نه عمیق شرح آیه را بخوان در حدی که بدونی ایه در باره چی صحبت میکنه
اگر صفحه را قرار است حفظ کنی
صفحه را به دو قسمت کرده و فرض میکنیم هر کدام یک صفحه هستند
آیه اول را تکرار میکنیم تا حفظ بشیم
وقتی احساس کردی حفظ شدی کنار گذاشته میشه
میرسیم به آیه دوم همین کار تکرار میشه
آیه سوم و چهارم هم همینطور
حالا نصف صفحه را تک تک حفظ کردیم
مرحله بعد تکرار و وصل این چهار آیه با هم است و تکرار آن
بعد از کمی استراحت
دوباره نیمه دوم صفحه را به همین ترتیب حفظ میکنیم
وقتی تمام شد
حالا کل صفحه را از بالا به پایین مرور میکنیم و آیات را به هم وصل میکنیم
در این روش آیات آخر صفحه یا اول صفحه هیچ تفاوتی در حفظ و تکرار ندارند
سعی کنیم پس از اتمام صفحه حفظ را برای کسی تلاوت کنیم
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت👇
@goranketabzedegi
حتما بخوانید
💭 مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛
آرایشگر گفت: ”من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.“
مشتری پرسید: چرا ؟!
آرایشگر گفت: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمیخواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده.
👈مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:”به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.“
آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من اینجا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!
مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.
آرایشگر گفت: نه ؛ آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
✅مشتری تایید کرد: دقیقاً!
نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.
✨«بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را».
سوره غافر آیه ۶۰
ـــــــــــــــــــــــــ
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت👇
@goranketabzedegi
👈👇شیطان کجاست ⁉️
❓واقعا شيطان را در شهر نمیبينی؟
اينجاست و بیداد میکنه ما نمیبینیم👇
📛لابلای كم فروشیهای بقال محل!
📛توی فحش های ركيك همسایه به همسایه
📛روی روسری بادبردهی دختركان شهر!
📛روی ساپورت های بدن نما
📛مردانی که خودشان را مثل زن آرایش میکنند.
⬅️تو واقعا صدای خنده هايش را نمیشنوی؟
📛لای موسيقی های تند ماشين ها
📛توی دعواهای بی انتهای پدر و پسر
📛توی بی احترامی به پدر و مادر
📛بين جيغ های پيرزن مال باخته!
⬅️تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمیبينی؟
❗️نمیبينی دنيا را چقدر قشنگ رنگ آميزی كرده
و بیآنكه من و تو بدونیم "جاهليت مدرن" را برايمان سوغات🔥 آورده است!!!
➖ توی وجود من و تو چقدر شك و شبهه انداخته است؟
⚠️توی رختخواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟
⚠️زمان قايم كردن اسكناس هايت وقت ديدن صندوق صدقات؟
⚠️موقع باز كردن سايت های ناجور اينترنت؟
‼️نفوذش را نمیبینی؟
میان تغییر لب و بینی و چهره انسانها
و دست بردن در کار خدا
⬅️ او همين جاست.
هر جا كه حق نباشد.
هر جا كه از یاد خدا غافل باشیم
چقدر به شيطان نخ میدهيم...!؟
🍃🌸 ای مردم از گام های شیطان پیروی نکنید، همانا او برای شما دشمنی آشکار است.🍃🌸
📖سوره بقره، آیه168
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 کلیپ فوقالعاده زیبا و قرائت ماندگار
📖 آیات 79 الی 80 سوره مبارکه واقعه
🎤 توسط استاد حسین فردی
#کلیپ_قرآنی
#آرامش_مومنانه
#واقعه
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_نوزدهم جنگ زده بچه ها کم کم بزرگ شدند و از حال و هوای بچگی درآمدند. جعفر
#من_میترا_نیستم
#قسمت_بیستم
برق شهر قطع شده بود نمیتوانستیم از کولر و یخچال استفاده کنیم و با گرما سر میکردیم. شبها فانوس روشن می کردیم برای اینکه نور از اتاق بیرون نرود پشت پنجره ها را با پتو پوشاندیم.
صبح ها با صدای وحشتناک انفجار از خواب بیدار می شدیم و این وضع به همین شکل ادامه داشت. شهرام کوچک بود و می خواست برای خودش بدود و بازی کند و مثل همیشه توی کوچه برود ولی من و مادرم از ترس صدایش می زدیم و می گفتیم شهرام بشین توی خونه کوچه نرو.
بیچاره بچه زبان بسته از ما خسته میشد و نمی دانست چه کار کند. یک لحظه هم نمی توانستم شهرام را به حال خودش بگذارم.
یک روز یکی از بچههای مسجد قدس سراسیمه به خانه ما آمد و گفت :مامانِ مهران یک گروه سرباز اومدن مسجد، خیلی گرسنه هستند ما هم چیزی نداریم بهشون بدیم مهرانم برای کمک رفته نمیدونستم چیکار کنم واسه همین اومدم از شما کمک بگیرم.
وقتی این حرف را شنیدم دلم آتش گرفت سربازها گرسنه بودند و چیزی برای خوردن نداشتند هر چیزی در خانه داشتیم از تخم مرغ و گوجه و سیب زمینی با نان خشک و خرما همه را جمع کردم و به آنها دادم.
در مسجد بچه ها اجاق گاز داشتند همه غذا ها را گرفتند تا همان جا برای سربازها یک غذای سردستی درست کنند.
ولی صدر مثلاً رئیس جمهور بود ولی کاری نمی کرد اصلا خبر نداشت بر سرما چه آمده. هر روز که میگذشت وضع بدتر میشد و توپ و خمپاره بیشتری روی آبادان می ریخت.
من حاضر بودم همه خطرها را تحمل کنم ولی در آبادان بمانم دخترها هم همینطور صدایشان به خاطر بی آبی و گرسنگی در نمی آمد.
ما حاضر نبودیم خانه و زندگی مان را ترک کنیم عشق من و بچههایم شهرمان بود و نمی خواستیم آواره بشویم. مهری و مینا برای کمک به مسجد پیروز در ایستگاه ۱۲ رفتند آنجا تعدادی از زن های شهر به سرپرستی خانم کریمی برای رزمنده ها غذا درست می کردند.
چندتا قصاب خدا خیر داده در شهر و روستاهای اطراف می چرخیدند و گاومیش هایی که ترکش خورده و در حال جان کندن بودن را سر می بریدند.
با این کار گوشت حیوان حرام نمیشد قصابها گوشتها را آماده می کردند و برای پخت و پز به مسجد می بردند خانم ها روی گاز های تک شعله بزرگ آبگوشت درست میکردند
ظهر که میشد سرباز، امدادگر، کارگر و حتی مردم عادی که غذا نداشتند میرفتند مسجد و غذا میخوردند.
زنها سفره میانداختند و آبگوشت را تریت میکردند به همه غذا می دادند مابقی گوشت کوبیده ها را لای نان می گذاشتند و لقمه های گوشت را به جبهه خرمشهر میفرستادند.
مینا به فکر برادرش مهرداد بود و توی دلش گفته بود خدایا میشه مهرداد هم از این گوشت بخوره.
ادامه دارد....