✅حرف و عمل را یکی کنیم...
✍حجت الاسلام والمسلمین #قرائتی: در یکی از استانها قبل از نماز جمعه بنا بود که در مورد عدالت سخنرانی کنم؛ وقتی بالا رفتم دیدم هر چه قالی است زیر پای مردهاست و خانمها همه روی موکت نشستهاند.
من گفتم: تقاضا می کنم همه بلند شوید و ده تا از این قالیها را به قسمت خانمها ببرید، وقتی قالیها را بردند؛
گفتم: آیا عاقلانه است که مردها روی قالی بشینند و زنها روی موکت و آن وقت ما از عدالت اجتماعی حرف بزنیم!!!
ما بعضی جاها راه را اشتباه میرویم و به همین خاطر است که باید روزی ده بار در نماز «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» بگوییم.
@goranketabzedegi
❗️#تلنگر
♻️بعضی وقتا خوبه بجای گوگل بعضی سوالا رو از پدر و مادر بپرسیم؛
❇️ یادشون بیاریم که یادمون نرفته یه روز قوی ترین موتور جستجوی زندگیمون بودن.✅
@goranketabzedegi
" ده جمله کوتاه و تاثیر گذار "
۱-قرار نیست در کاری عالی باشید تا آن را شروع کنید..قرار است آن را شروع کنید تا در آن کار عالی شوید...
۲-اعتماد ساختنش سالها طول میکشد ، تخریبش چند ثانیه و ترمیمش تا ابد...
۳- ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛شمع های افتاده خاموش می شوند..
۴- دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد؛دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد...
۵- هیچ کدام از ما با "ای کاش”، به جایی نرسیدهایم...
۶- "زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه "زبان” ...
۷- همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم …
۸- خودبینی، دیدن خود نیست،خودبینی، ندیدن دیگران است...
۹- هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند !
۱۰- آدمـها را به انــدازه لــیاقــت آنها دوست بدار و به انــدازه ظــرفــیت آنها ابراز بدار
@goranketabzedegi
#نکات_آموزشی_حفظ_قرآن_کریم
#توصیه_های_مهم_آموزشی
🍀🌺 فضیلت حفظ قرآن به حدی است که شفاعت حافظان کلام الله مورد اجابت قرار میگیرد. 🌺🍀
🔰پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در اینباره فرمودهاند:
❇️“مَنْ قَرَءَ الْقُرآنَ حَتّی یسْتَظْهِرَهُ وَ یحْفَظَهُ اَدْخَلَهُ اللهُ الْجَنَّةَ وَ شَفَعَّهُ فی عَشْرَةٍ مِنْ أَهْلِ بَیتِهِ کلِّهِمْ قَدْ وَجَبَبَتْ لَهُمُ النّارُ.”
👈هر فردی که به خواندن قرآن اصرار کند تا آن را حفظ شود، به اذن پروردگار به بهشت وارد خواهد شد و خداوند شفاعت او را برای ۱۰ فرد از خانواده وی حتی اگر جهنم برآنها واجب شده باشد، خواهد پذیرفت.
📚مجمع البيان، جلد اول، صفحه ۴۵
🌹#مقدمات_حفظ_قرآن_کریم
🌹#یازده_راهکار_اصولی_پیشرفت_در_حفظ_قرآن_کریم
2. لفظ و قرائت صحیح
✔️ اولین گام پس از اخلاص، طرز خواندن و قرائت صحیح قرآن کریم است
✔️قرائت صحیح حاصل نمی شود مگر با گوش سپردن به صدای قاریان خوب و یا کسانی که قرآن را درست به خاطر سپرده اند.
✔️آموزش و فراگیری قرآن نیاز به معلم خوب و منظم دارد.
✔️ کسانی که مایل به قرائت خوب قرآنی هستند، در ابتدا باید از قرائت خود مطمئن شوند.
✔️ به ویژه آنها باید تحت نظر مربیانی باشند که دانش کافی نسبت به زبان عرب و زبان قرآنی دارند.
✔️زبان عربی از آن جهت حائز اهمیّت است که زبان قرآن و زبانی ویژه و خاص است.
👈 ادامه دارد... 👈👈👈
👈 منتظر نکته بعدی باشید...👈
💬🖍آیت الله جوادی آملی
⬅️موضوع : لیلة الرغائب
مردان باتقوا بهشتی دارند همین
(جَنَّاتٌ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾
جنت جسم و بدن است و لذایذ مادی ،که در آن
نهرِعسل جاری است
نهرِ آب جاری است
نهر شیر جاری است
نهر خمر جاری است
🌧این انهار چهارگانه در این بهشت هست.
☘اما یک بهشت دیگری دارد که آن برای روح ماست ۰ فرمود:
﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾
آن جنّت برای #روح ماست ،
برای#جان ماست ،که نزد خدا قرار بگیریم .
☘او ادامه داد: اوساط اهل ایمان, رغبتشان در لیله الرغائب به
﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ است و اوحدی از اهل ایمان گذشته از اینکه
﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾
را طالب هستند
﴿فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾
را هم مورد رغبت و میل و گرایش و انجذاب خود قرار میدهند۰
☘آنگاه درباره چنین گروهی گفته میشود:
﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾
هم جنّت بدن است
هم جنّت جان است
هم لذّت روح است
هم لذّت تن است
که ـ انشاءالله ـ در لیله الرغائب به این #رغبتها بار مییابیم
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
🔴 به خدا توکل کن!
✍در گفتوگو با یکی از تاجران مشهور در یکی از کشورهای اسلامی از شگفتترین خاطره زندگیاش سوال کردند.
مرد تاجر گفت:
در یکی از شبها دچار دلتنگی عجیبی شدم و احساس کردم به هوای آزاد نیاز دارم.
هنگام پیادهروی در بازار، گذرم به مسجدی افتاد که درب آن باز بود. با خود گفتم: بروم و در این مسجد دو رکعت نماز بخوانم، شاید آرامشی بیابم!
با واردشدن به مسجد متوجه شخصی شدم که رو به قبله با دستان باز و بلند با جدیت و ملتمسانه خدا را فرامیخواند!
از التماس و و اصرارش متوجه درماندگی و نیازمندیاش شدم!
منتظر ماندم تا مناجاتش را به پایان رساند. به وی گفتم: ای برادر، به نظر میرسد مشکل و ناراحتی طاقتفرسایی داری! به من بگو؛ چه شده و مشکلت چیست؟!
گفت:
ای برادر! به خدا سوگند بدهکارم و بدهی مرا نگران و اندوهگین کرده و چارهام را بریده است!
گفتم:
بدهیات چند است؟
گفت:
چهارهزار (پول رایج کشورش)
از جیبم چهارهزار بیرون آوردم و به او دادم. آنقدر خوشحال شد که نزدیک بود از خوشحالی پرواز کند. بسیار تشکر کرد و مرا دعا کرد! سپس کارت ویزیتی درآوردم که شماره تماس و آدرس محل کارم روی آن نوشته شده بود. کارت را به او دادم و گفتم:
ای برادر! این کارت را بگیر و هرگاه نیازی داشتی، بدون درنگ و تردید تماس بگیر یا به دفتر کارم تشریف بیاور.
با خود گفتم از پیشنهاد و مردانگیام خیلی خوشحال میشود، اما در کمال ناباوری جواب داد: خدا پاداش نیکتان دهد، به کارت ویزیتتان نیازی ندارم و هرگاه محتاج و نیازمند شدم، نماز میخوانم و پروردگارم را میخوانم و دستم را بهسوی او دراز میکنم و حاجتم را از او میطلبم و خداوند به آسانی و خیلی زود حاجتم را برآورده میکند. همچنانکه این بار چنین کرد.
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میفرماید: «اگر شما چنانکه شایسته است بر خدا توکل نمایید، روزی شما مانند پرندگان که صبحگاهان گرسنه از لانه خارج میشوند و شبانگاهان با شکم سیر به لانه برمیگردند، نصیبتان میشود.» خداوندا! نیک توکلکردن و نیک واگذارکردن نیازهایمان را به ما بنمایان.
@goranketabzedegi
✅قرآن ی جا هم به خاله میگه مادر👌
اینو نمیگم ببینم کیا میدونن 😊
حافظای مجلس، مسلطین به قرآن،
گوگل به دستهای محترم
بسم الله
ی بارم تو ی سوال بی جایزه شرکت کنید مگه چی میشه😜
اینم خادم شما
@Mohmmad1364
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_سی زینب دلش میخواست با آنها به بیمارستان برود ولی سن و سالش کم بود و بنیه و
#من_میترا_نیستم
#قسمت_سی_و_یکم
شب ها در تاریکی من و مادرم با شهلا و زینب و شهرام کنار نور فانوس می نشستیم. صدای خمپاره ها لحظه ای قطع نمیشد.
شب ها سکوت بیشتر بود و صداها بلند تر به نظر می رسید.چند بار خانه های اطراف خمپاره خوردند. با وجود این خطرها می خواستم در شهر خودم باشم.
در خانه خودم راحت و راضی بودم و حاضر بودم همه باهم کشته بشویم اما دیگر آواره نشویم. همیشه هم اعتقاد داشتیم که اگر میل خدا نباشد برگی از درخت نمی افتد.
اگر میل خدا بود ما زیر توپ و خمپاره سالم میماندیم وگرنه که همان روزهای اول جنگ کشته میشدیم.
اسفند ماه مهرداد از جبهه آمد. مهران خبر برگشتن مارا به او داده بود. مهرداد لباس سربازی تنش بود و یک اسلحه هم در دستش داشت.
او با توپ پُر و عصبانی به خانه آمد. تا خواست لب باز کند و دوباره ما را مجبور به رفتن کند مادرم او را نشاند و همه ماجرا های تلخ رامهرمز را برایش گفت. شهرام و شهلا و زینب هم وسط حرف های مادرم خاطرات تلخشان را تعریف کردند. مهرداد از شدت عصبانیت سرخ شد.
او از من و بچه ها شرمنده بود و جوابی نداشت. مهران و مهرداد هنوز با ماندن ما در آبادان مخالف بودند. آن ها نگران توپ و خمپاره و بمباران بودند.
موادغذایی در آبادان پیدا نمی شد. آنها مجبور بودند خودشان مرتب نان و مواد غذایی تهیه کنند و برای ما بیاورند در منطقه ی جنگی تهیه ی مواد غذایی کار آسانی نبود.
اول جنگ رزمنده ها در پایگاه های خودشان مشکل تهیه غذا داشتند، ما هم اضافه شده بودیم. پسرها هر روز نگران بودند که ما بدون نان و غذا نمانیم.
مهران دوستی به اسم حمید یوسفیان داشت. خانواده حمید بعد از جنگ به اصفهان رفته بودند. حمید به مهران پیشنهاد کرد که با هم به اصفهان بروند و برای ما خانه ای اجاره کنند.
مهران همراه او به اصفهان رفت و در محله دستگرد اصفهان در خیابان چهل توت خانه ای برای ما اجاره کردند.
خانواده حمید آدم های با معرفت و مومنی بودند. آنها به مهران کمک کردند و یک خانه ی ارزان قیمت در محله دستگرد اجاره کردند.
مهران به آبادان برگشت. دو ماه میشد که ما آبادان بودیم در این مدت برق نداشتیم و از شط استفاده میکردیم. از اول جنگ لوله آب تصفیه شهری قطع بود و ما مجبور بودیم از آب شط که قبلا فقط برای شتسشو و آبیاری باغچه بود برای خوردن و پخت و پز استفاده کنیم.
با همه این سختی ها حاضر نبودم برای بار دوم از خانه ام جدا شوم ولی مهران و مهرداد وجدان و غیرتشان اجازه نمیداد ما در شهر نظامی بمانیم.
زینب گریه میکرد و اصرار داشت آبادان بماند او حاضر نبود به اصفهان برود.
رجب در اولین جمعه حضورش، میعادگاهی میشود بر مهربانی پروردگار و رحمتی بیانتها بر حاجات بندگانش.
باز هم معبود، بهانهای برای استجابت دعای بندگان مقرر کرده تا استغاثه و پریشانی دل بندگانش را به آمین و استجابتی الهی گره بزند و بهای مناجات و چشمهای اشک بار آنان را با عفو و بخشش پاسخ دهد.
امام محمدباقر(ع) فرمودند: «حاجتهای کوچک خود را خُرد و ناچیز نشمارید. در نزد خدای متعال محبوبترین مؤمنان آن کسی است که بیش از همه حاجتها و خواستههای خود را از خداوند مسألت مینماید.» [1]
چه زیبا ساعاتی است و چه دلانگیز مناجاتی ...
امشب درهای آسمان به هر سوی که بنگری، باز است تا به بهانهای، بهای آمین بر حاجات را، نصیب دل بندگان کند.
امشب گاه استجابت دعا است؛ پس سجاده دلت را به سمت آسمان بگشا و تسبیح انگشتانت را به سمت عرش الهی دراز کن تا باران چشمانت، گواه حاجتمندی دل بی تابت، باشد.
اعمال شب «لیلةالرغائب»
امشب پنجرههای عرش الهی به بهانه دیگری برای مناجاتی عاشقانه با معبود گشوده شده تا بین دل تو و نگاه کریمانه معبود، حایلی نباشد؛ پس فرصت را غنیمت شمار و لب به دعا باز کن که دعا کلید رحمت است و گنجینه عنایت الهی؛ همانطور که امیرالمومنین(ع) فرمود:«دعا کلید رحمت الهی و چراغ ظلمت و تاریکیها است.»[2]
امشب هر چه در توان داری بر سجاده این عشق بنشین و دانههای تسبیح آن را به دعای خیر برای حال زمین و بندگانش بچرخان تا مقدّرات الهی با حاجات تو، همسو باشد چرا که باقر آل محمد(ع) فرموده است:«دعا (آنچنان است) که مقدّرات حتمی الهی را دگرگون میکند!» [3]
امشب فرشتگان، درهای آسمان را برای پذیرش تضرع های عاشقانه بندگان می گشایند پس هر لحظه نگاهت به آسمان باشد و یقین داشته باش که گاه استجابت است و آمین پروردگار بر دعاهایت؛ همانگونه که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«هنگامی که خدا را میخوانید یقین به اجابت داشته باشید و بدانید که خداوند دعای کسی که توجه قلبی در آن نداشته باشد اجابت نمیکند.»[4]
امشب در عاشقانه ترین نجوای با معبود فرج مهدی موعود(عج) را همصدا شویم که فرج قائم آل محمد(عج) بزرگترین حوائج همه اهل زمین است....
اللهم عجل لولیک الفرج
@goranketabzedegi
دعای ماه رجب.m4a
2.92M
قرائت 🎤دعای ماه پرفیض رجب در شب لیله الرغایب
به نیت بر آورده شدن حاجات تک تک اعضای محترم
کانال قرآن کتاب زندگی
التماس دعا
بسیار شنیندنی و پیشنهاد دانلود👍🌈
خادم شما 🌈♦️
🔴◼️ دو فروشنده کفش برای فروش کفشهای فروشگاهشان به جزیرهای اعزام شدند.
فروشنده اول پس از ورود به جزیره با حیرت فهمید که هیچ کس کفش نمیپوشد، فورا تلگرافی به دفتر فروشگاه در شیکاگو فرستاد و گفت: فردا برمیگردم، اینجا هیچکس کفش نمیپوشد.
فروشنده دوم هم از دیدن همان واقعیت حیرت کرد، فورا این تلگراف را به دفتر فروشگاه خود فرستاد: لطفا هزارجفت کفش بفرستید، اینجا همه کفش لازم دارند.
فرق بین مانع و فرصت چیست؟!
نگرش ما نسبت آن.
⭕️▪️نتیجه گیری راهبردی:
افراد عادی به دیدن چیزهای منفی و مدام بهانه آوردن عادت کردهاند، در حالی که هرچیزی هم جنبهی منفی دارد و هم مثبت که افراد موفق با انرژی خوبشان جنبههای مثبت را میبینند و از نقاط قوت استفاده میکنند....
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
✨﷽✨
🔴لازم نیست بگوییم صدقه است...
استاد قرائتی : لازم نیست وقتی میخواهیم به کسی کمک کنیم، بگوییم این پول صدقه است، این کار اصلاً ضرورتی ندارد، بلکه فقط باید به نکات احکامی آن پولی که کنار گذاشتهایم توجه کنیم و وقتی میخواهیم آن را در اختیار نیازمندی قرار دهیم؛
مثلاً در یک روز عید به عنوان عیدی به او بدهیم و او را خوشحال کنیم که در واقع خداوند را از این کارمان خوشحال کردهایم؛
بعضی افراد که به کمک نیاز دارند، اگر بفهمند این پول صدقه است، شاید قبول نکنند؛
چقد خوب است هم کمک کنیم و هم عزت نفس آنها را حفظ کنیم.
♥️ حافظ عزیز ♥️
گاهی برای تثبیت یادگیری و عمق بخشیدن به آن، باید چند گام عقبتر برویم و بازآموزی آموختههای قبلی را داشته باشیم..
اگر تنها ۳۰ درصد از محفوظات خود را به یاد دارید بهتر است دوباره برگردید و زیباترحفظ کنید
این کار را با لذتی بیشتر از قبل انجام دهید
ـ🍃🍀🍃🍀
ـ🍀🍃🍀 ﷽
ـ🍃🍀
ـ🍀
#سه_مشکل_سه_راه_حل_قرآنی👌🏻
#مشکل_اول :
اگر مبتلا به شهوت شدى...
✅ #راه_حل👇🏻👇🏻
در نمازت تجدید نظر كن حتما دچار سهل انگارى در نماز شده اى...
دلیل آیه👇🏻👇🏻
✨فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ...
ﺑﻌﺪﻫﺎ، ﻧﺴﻞﻫﺎﻳﻲ ﺑﻲﻟﻴﺎﻗﺖ ﺑﻪﺟﺎﻳﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺿﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﻴﺮ ﺷﻬﻮﺕﺭﺍﻧﻲ ﺷﺪﻧﺪ.
🌴59/مریم🌴
#مشکل_دوم :
اگر احساس بدبختى و عدم توفیق كردى...
✅ #راه_حل 👇🏻👇🏻
در رابطه ات با مادرت تجدید نظر كن...
دلیل آیه👇🏻👇🏻
✨وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا
ﻛﺎﺭی ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭم ﺧﻮﺵﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﻭﺭﮔﻮ ﻭ ﭘﻨﺪﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻧﺒﺎﺷﻢ.
🌴32/مریم🌴
#مشکل_سوم
اگر احساس تنگى و سخت شدن زندگى كردى
✅ #راه_حل👇🏻👇🏻
رابطه ات با قرآن را درست كن...
دلیل آیه👇🏻👇🏻
✨وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا...
ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﻭ ﻧﺎم ﻣﻦ ﺭﻭﮔﺮﺩﺍﻥ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
🌴124/طه🌴
@goranketabzedegi
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#اصول_کلاسداری
👈از مهارت های هر مربی موفق، حفظ تمرکز شاگردان در کلاس با شیوه های مختلف می باشد ، استفاده به جا و مناسب از برخی شگرد ها می تواند کارساز باشد که به روش ها ی زیر می توان اشاره کرد .👇👇👇👇
۱_ لبخند زدن
۲_اخم نمودن
۳_سکوت کردن
۴_بالا بردن ابرو
۵_ تکان دادن سر و دست
۶_قیافه متفکرانه گرفتن
۷_ اشاره با چشم
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_سی_و_یکم شب ها در تاریکی من و مادرم با شهلا و زینب و شهرام کنار نور فانوس می
#من_میترا_نیستم
#قسمت_سی_و_دوم
مهران به زور و زحمت با ماندن مهری و مینا در بیمارستان آن هم با شرط و شروط راضی شده بود اما وقتی حال زینب را دید گفت همه دخترا باید برن اصفهان و مینا و مهری هم حق ماندن ندارند.
مینا که وضع اینطوری دید و می دانست اگر کار بالا بکشد مهران و مهرداد دوباره بنای مخالفت با آنها را میگذارند زینب را به اتاق برد و با او حرف زد.
مینا به زینب گفت مامان، به تو و شهلا و شهرام وابسته تره، مامان طاقت دوری تو رو نداره تازه تو هنوز کلاس سوم راهنمایی هستی، اگه بمونی از دَرسِت عقب میمونی.
اگه تو بنای مخالفت رو بزاری و همراه ما به اصفهان نری، مهران و مهرداد من و مهری را مجبور میکنند که با شما بیایم اونوقت هیچکدوم نمیتونیم آبادان بمونیم و به شهرمون کمک کنیم.
باید کنار مامان بمونی تا مامان تنها نمونه. زینب که دختر مهربان و فهمیده ای بود، حاضر به ناراحتی خواهرهایش نبود.
زینب حرف مینا را قبول کرد، و با وجود علاقه زیادش برای ماندن در آبادان_که این علاقه کمتر از علاقه مینا هم نبود_ راضی به رفتن شد.
هر وقت حرف من وسط میآمد، زینب حاضر بود به خاطر من هر چیزی را تحمل کند. مینا به او گفت مامان به تو احتیاج داره.
زینب با شنیدن همین یک جمله راضی به رفتن از آبادان شد.
وقتی بچه بود آرزو داشت که وقتی بزرگ شد کارهای زیادی برای من انجام دهد همیشه میگفت مامان وقتی بزرگ شدم تو رو خوشبخت می کنم.
بعد از اینکه همه ما قبول کردیم مینا و مهری در آبادان بمانند مهران با هر دوی آنها شرط کرد که اولاً به هیچ عنوان از بیمارستان خارج نشوند و تنها جایی نروند، دوماً مراقب رفتارشان باشند.
مهران در آبادان بود و قرار شد مرتب به آنها سر بزند و دورادور مراقبشان باشد.
من دو دخترم را در منطقه جنگی به خدا سپردم و به همراه مادر و بچه های کوچکتر راهی دستگرد اصفهان شدم.
دوباره همه ما با ساک های لباس راهی شدیم تا با لنج به ماهشهر برویم چند تا تخممرغ آبپز و مقداری نان برای غذای بین راه برداشته بودم که بچه ها گرسنه نمانند.
زینب خیلی ناراحت و گرفته بود، چند بار از من پرسید مامان اگه جنگ تموم بشه بازم بر میگردیم؟ به نظرت چند ماه باید دور از آبادان بمونیم؟
زینب می خواست مطمئن شود که راه برگشت با آبادان بسته نشده و بالاخره یک روز به شهرش برمیگردد.
قارون در قرآن
⛔️ ۱_ ثروت قارون
⛔️ ۲_ تفکر قارون
⛔️ ۳_عاقبت قارون
🌹 ۴_ عاقبت بخیر چه کسانی هستند ؟
❌ ۱_ ثروت قارون 👇
إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﻗﻮم ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻌﺪﻱ ﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﺍﺯ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻞ ﻛﻠﻴﺪﻫﺎﻳﺶ ﺑﺮ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻣﻰ ﺁﻣﺪ . [ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : [ ﻣﺘﻜﺒﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭﺍﻧﻪ ]ﺷﺎﺩﻱ ﻣﻜﻦ ، ﻗﻄﻌﺎً ﺧﺪﺍ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﺎﻥ [ ﻣﺘﻜﺒﺮ ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭ ] ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ .( القصص / ٧٦)
❌ ۲_ تفکر قارونی 👇
قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ
ﮔﻔﺖ : ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ [ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﻣﺎﻝ ﺍﻧﺒﻮﻩ ] ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺩﺍﻧﺸﻲ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﺁﻳﺎ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻗﻮﺍﻣﻰ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﺗﺮ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﻧﺪﻭﺯﺗﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ؟ ﻭ ﻣﺠﺮﻣﺎﻥ [ ﻛﻪ ﺟﺮﻣﺸﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮم ﻭ ﻣﺸﻬﻮﺩ ﺍﺳﺖ ] ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺯﭘﺮﺳﻲ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ .( القصص /٧٨ )
❌ ۳_ عاقبت کار قارون 👇
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنتَصِرِينَ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﻫﻴﭻ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻫﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ] ﻳﺎﺭﻱ ﺩﻫﺪ ، ﻭ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﻨﺪ .( القصص /٨١ )
🌹۴_ چه کسانی عاقبت به خیر هستند ؟👇
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
ﺁﻥ ﺳﺮﺍﻱ [ ﭘﺮﺍﺭﺯﺵ ] ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻫﻴﭻ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﻭ ﺗﺴﻠّﻂ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻓﺴﺎﺩﻱ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ; ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم [ ﻧﻴﻚ ] ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .( القصص /٨٣)
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
1802