eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨روزه نمی‌گیری؟ نگیر اما ادب رو در مقابل خدا رعایت کن! ⛔️برای خدا گردنکشی نکن، روزه خواریتو علنی نکن! 🔥با خدا میخوای در بیفتی؟! قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi
تلنگر 🧐اخلاق و رفتار حافظان قران، زیر ذره بین مردم میباشد و بداخلاقی آنها را قطعا به حساب قران خواهند گذاشت. 🔻سعی کن کسی که تو را می بیند، آرزو کند مثل تو باشد.😇 ⚜ از ایمان سخن نگو! بگذار از نوری که بر چهره داری، آن را احساس کند. ⚜از عقیده برایش نگو! بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد. ⚜از عبادت برایش نگو! بگذار آن را جلوی چشمش ببیند . ⚜از اخلاق برایش نگو ! بگذار آن را از طریق مشاهده ی تو بپذیرد . ⚜از تعهد برایش نگو ! بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند ! ⚜از حافظ بودن خود برایش نگو ! بگذار آنرا در گفتار و رفتار تو ببیند. " پس بزرگواران و حافظان قران، الگوی خوبی برای دیگران باشیم" قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi
داستان همسفر حج - گروه طریق.mp3
2.12M
🌟 در ماه رمضان با پادکست های ما همراه باشید 🌟 💠 *داستان همسفر حج* 🎙️ گوینده: محمدطاها مهدی پور 🔅 قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
┅┄「تنھامیان‌داعش. . .!♥️⃟🍓」┅┄ #Part_13 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام امام حسن (علیه‌السلام)
┅┄「تنھامیان‌داعش. . .!♥️⃟🍓」┅┄ بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش می‌خواست که جسم تقریباً بی‌جانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقه‌ام را رها کرد، روی زمین افتادم. گونه‌ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بی‌سر مدافعان شهر ناامیدانه نگاه می‌کردم که دوباره سرم آتش گرفت. دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!» پلک‌هایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگ‌های گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت. عدنان با یک دست موهای مرا می‌کشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه‌های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده‌اش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم می‌لرزید. در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط عشق حیدر می‌توانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای اذان صبح در گوش جانم نشست. عدنان وحشتزده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام امام حسن (علیه‌السلام) فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر مقام حضرت شده و به‌خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم. در تاریکی هنگام سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست. با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم. چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم. عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت اینهمه وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم. صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم می‌رسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال می‌زد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت. حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می‌خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!» منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.» دل حیدر در سینه من می‌تپید و به روشنی احساسم را می‌فهمید و من هم می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم‌هایم را پشت یک عاشقانه پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!» به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!» اشکی که تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاک کردم و با همین چانه‌ای که هنوز از ترس می‌لرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟» آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم جهاد اومده مردم دارن ثبت نام می‌کنن، نمی‌دونم عملیات کِی شروع میشه.» و من می‌ترسیدم تا آغاز عملیات کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمی‌رفت... ‌‌···------------------···•♥️•···------------------··· به قلم: فاطمه ولی نژاد
🌿🌺﷽🌿🌺 ❓پرسش_ ❓پرسش: لمس نمودن اسماء متبرکه و آیات قرآن از روی تلفن همراه و رایانه، چه حکمی دارد؟ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ✅ پاسخ: آیت الله خامنه ای: در فرض سؤال که در واقع شیشه موبایل، لمس می‌شود نه آیات قرآن، اشکال ندارد. آیت الله سیستانی: اگر روی قرآن، شیشه یا پلاستیک نازک یا زرورق قرار داده باشند و خطّ قرآن از زیر آن نمایان باشد، مسّ آن بدون وضو اشکال ندارد. آیت الله مکارم: لمس آیات قرآن از پشت شیشه یا پلاستیک (مانند مورد سؤال) از موارد لمس خطوط قرآن محسوب نشده و حرام نیست. ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 📗 منبع: استفتائات رهبری، توضیح المسائل جامع آیت الله سیستانی، جلد یک، مسئله ۴٠۵، رساله احکام براى جوانان آیت الله مکارم،‌ ص ١۵٧ https://eitaa.com/joinchat/4127260875Cf13c6b930b لینک گروه احکام شرعی پرسش و پاسخ و استخاره آنلاین 🍃🌺🌺🍃🌸🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/4127260875Cf13c6b930b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِي وَإِنْ کُنْتُ بَطِیئًا حِینَ یَدْعُونِي شکرش گویم همیشه بی‌حدوحساب او را که مُجیب است و رحیم و توّاب می‌خوانمش و می‌دهد از لطف جواب هرچند که پاسخش ندادم به‌شتاب ✍️ قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi
📢 هر کجای دنیا که باشیم، فاصله ما با خدا، فقط یک دعاست و صدا زدن! تنها مولایی که بدون تشریفات و در هر لحظه‌ای که دلمان بگیرد، باز میکند آغوشش را به رویمان! اگر خودمان تنبلی میکنیم، تقصیر دوست چیست! کافیست صدایش بزنیم تا اجابتمان کند بسرعت 🌴 سوره بقره 🌴‌ 🕋 وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ «186» ⚡️ترجمه: و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مى‌خواند پاسخ مى‌گويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند. قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi