eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.6هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
89 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
💚قرآن آموز عزیز💚 ✍️در حفظ قرآن برخی اشتباهات رخ می دهد که شاید در کوتاه مدت به چشم نیاید اما با گذشت زمان مشکلاتی را برای حافظ به وجود آورد. این اشتباهات رایج عبارتند از : 1️⃣ استفاده از قرآن های متعدد: 👆زمانی که حافظ در حال حفظ یا مرور است ، تصویری از آیه ها در ذهن او نقش می بندد (به اصطلاح حافظه تصویری) و به او در ارائه دادن محفوظات کمک شایانی می کند. زمانی که حافظ از قرآن های متعدد استفاده می کند ، این حافظه به هم می ریزد و مشکلاتی برای حافظ ایجاد می شود. 2️⃣ استفاده (یا حداقل گوش دادن) به ترتیل های متفاوت: 👆همان طور که در «آموزش حفظ» بیان شد ، استفاده از ترتیل قاریان برای حفظ و مرور مفید است. در صورتی فایده خود را نشان می دهد که تنها یک صوت برای محدوده ای معین از محفوظات مورد استفاده قرار بگیرد. در غیر این صورت سود چندانی برای حافظ نخواهد داشت. 👈برای مثال ترتیل قاریان عربستانی به آسانی در ذهن نقش می بندد و جای دیگر ترتیل ها را در ذهن می گیرد. 3️⃣ حفظ کردن صفحات جدید بدون تثبیت محفوظات پیشین: 👆لازم است که حافظ در تثبیت و تسلط محفوظت گذشته خود وسواس به خرج دهد زیرا در غیر این صورت ممکن است که زحماتش هدر رود 4️⃣ عدم مرور روزانه: 👆حتی اگر حافظ مطمئن باشد که محفوظاتش را تثبیت است نباید مرور روزانه را کنار بگذارد. اگر زمان کافی نداشته باشد می تواند به روخوانی (یا حداقل نگاه کردن به صفحات) بسنده کند. همچنین در صورتی که برایش مقدور باشد می تواند به صوت صفحات گوش فرا دهد. 🔚 @goranketabzedegi
🟩انگشت حسرت به دندان گرفتن. ﴿وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ﴾ (فرقان/27) (در روز قیامت) ستمکار، دست خود را (از شدت حسرت) به دندان می­گزد. @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوالات مسابقه ◼️◾️▪️ ویژه ایام ماه محرم و صفر ۱۴۰۲ سوال اول▪️ کدام سوره قرآن به سوره امام حسین علیه السلام معروف است ؟؟؟ 1کهف 2فجر 3قدر 4آل عمران سوال دوم ▪️ اولین کسی که مصیبت اهل بیت علیه السلام را ب فارسی نوشت چه کسی بود؟؟ 1عباس قمی 2 ملاحسنی کاشفی 3عبدالله بن عمیر کلبی 4 ملا ابراهیم زاهدی سوال سوم ▪️ شعر های حماسی که جنگاوران در میدان های نبرد می خواندند چه نام دارد؟؟؟ 1دوبیتی 2مرثیه 3رجز 4شور دوضرب سوال چهارم ▪️ تنها زنی که در کربلا ب شهادت رسید، کیست ؟ 1 ام خلف 2 ام کلثوم 3 ام وهب 4 دلهم سوال پنجم▪️ رهبر نهضت توابین در کوفه که ب خونخواهی سیدالشهدا ع قیام کرد چه نام داشت؟؟ 1 سلیمان بن صرد خزاعی 2 عمرو بن جنازه انصاری 3 امیر مختار ثقفی 4 ابوثمامه صائدی لطفا جهت شرکت در مسابقه پاسخ صحیح سوالات رو ب صورت یک عدد پنج رقمی برای مثال {33322} ب همراه نام نام خانوادگی ....؟؟ ب آیدی ما ارسال فرمایید @Mohmmad1364 آیدی ما زمان شرکت در مسابقه تا حسینی علیه السلام ب قید قرعه کشی ب دو نفر از شرکت کنندگان جوایز نقدی اهدا خواهد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با استفاده از آیات قرآن در مسجد النبي زيارت مي كردم ؛ جواني به من رسيد و گفت: آقاي قرائتي! به فريادم برس،  پرسيدم چه اتفاقي افتاده است ؟  گفت: رفته‌ام حرم حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم را ببوسم خادم‌ها مي گويند : شما مشرك و بت پرست هستيد . در ، ديوار ، آهن و چوپ كه بوسيدن ندارد . به همراه جوان رفتم با آنها بحث كردم ، ديدم لجاجت مي‌كنند . به آنان گفتم : اگر جواب شما را از قرآن بگويم قبول مي‌كنيد ؟  گفتند : بله . قرآن وحي و از جانب خدا است و شكي در آن نيست .  گفتم : خداوند در قرآن مي فرمايد :  « زماني كه يعقوب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در فراق يوسف آن قدر گريه كرد كه نابينا شد . برادران وقتي براي گرفتن گندم در زمان قحط سالي خدمت يوسف رسيدند و او را شناختند ؛ گفتند : برادر! آيا مي داني كه پدر در فراق تو چشمانش را از دست داده است ؟ آن‌گاه يوسف به برادران گفت :  اذهبوا بقميصي هذا فالقوه علي وجه ابي يأت بصيراً ؛سوره يوسف، آيه 93  اين پيراهنِ مرا ببريد و روي صورت و چشم‌هاي پدر بيندازيد بينا مي‌گردد .  مگر پيراهن يوسف غير از نخ و پارچه بود كه چشمان پدر را بينا كرد و آيا اين كار تشويق به شرك است كه يوسف و برادرانش ، شفاي پدر را از غير خدا خواسته اند؟!  بنابراين ما هر چوب ، آهن و ديواري را نمي بوسيم ؛ بلكه اينها متعلق به پيامبر بزرگ و عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم است كه مورد احترام و توجه ما است و از پيراهن يوسف هم كمتر نيست . به دليل اين كه پيامبر اسلام در محضر خدا، از حضرت يوسف مقام والاتري دارد ..‌.. آنها جوابي نداشتند كه بدهند و ما جدا شديم . 
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#سپر_سرخ #قسمت_اول 💠 از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم می‌کرد تا خستگی یک شب طولانی را خمی
✍️ 💠 ذهنم هنوز درگیر نگاهش بود و برای فهم هر کلمه به زحمت افتاده بودم تا بلاخره حرف آخر را زد :«گروه‌های امدادی هم دارن باهاشون میرن. منم با ابوزینب میرم برا کارای درمانی، تو نمیای؟» ماشین‌ها به سرعت از کنارم رد می‌شدند و انگار هیچ‌کدام سراغ مسافر نبودند که خسته بهانه آوردم :«آخه شیفت دارم!» و او با حاضر جوابی پاپیچم شد :«چند روز بیشتر نمیشه! شیفتاتو عوض کن، همین امروز بیا . ما فردا حرکت می‌کنیم سمت مرز زرباطیه.» 💠 از همان صبحی که مقابل چشمانم رفت، همیشه دلم می‌خواست محبتش را جبران کنم و حالا فرصتی دست دلم آمده بود تا حداقل برای مردم کاری انجام دهم که راضی به رفتن شدم. نورالهدی هم مثل همان روزهای دانشگاه وقتی نقشه‌ای می‌کشید تا آخر ایستاده بود که دو دختر کوچکش را به مادرش سپرد و با همسرش تا آمد، دل پدر و مادرم را نرم کرد و همان شب مرا با خودشان به بغداد بردند. 💠 از فلّوجه تا بغداد یک ساعت راه بود و از بغداد تا مرز سه ساعت و در تمام طول این مسیر، نورالهدی تنها از دوران آشنایی‌مان در دانشگاه پزشکی بغداد می‌گفت. اصلاً به روی خودش نمی‌آورد در این سال‌ها بین ما چه گذشته و شاید نمی‌خواست آزارم دهد که حتی نامی از برادرش نمی‌برد و با همان صورت سفید و چشمان روشنش تنها به رویم می‌خندید. 💠 همسرش ابوزینب هنوز در حال و هوای جنگ و در هر فرصتی از خاطرات رفقای ایرانی‌اش در نبرد با می‌گفت و بین هر خاطره سینه سپر می‌کرد :« که به کمک ما نیازی نداره، ما خودمون دوست داشتیم یجوری جبران کنیم که داریم میریم!» و از دریای آنچه او دیده بود، قطره‌ای هم به نگاه من رسیده و دِینی به گردنم مانده بود که قدم در این مسیر نهادم و تازه دیدم در مرز زرباطیه شده است. 💠 صدها خودروی با آمبولانس و بیل مکانیکی همه به جبران محبت ایران برای ورود به صف کشیده و به گفته ابوزینب ساماندهی همه این نیروها در خوزستان با و بود. تنها سه سال از آزادی فلوجه گذشته و یادم نرفته بود دو فرمانده قدرقدرتی که فلوجه را از دهان داعش بیرون کشیدند، و بودند که حتی از شنیدن نام‌شان کام دلم شیرین می‌شد. 💠 ساعتی در مرز معطل ماندیم و وقتی وارد شدیم دیدم خوزستان دریا شده و فوران آب زندگی مردم را با خودش برده است. قرار ما شهر بود، جایی که خانه‌ها تا کمر در آب فرو رفته بود، روستاها تخلیه شده و مردم در چادرها ساکن شده بودند. 💠 باید هر چه سریعتر کارمان را شروع می‌کردیم که همانجا کنار آمبولانسی در یک چادر کوچک، همه امکانات درمانی‌مان را مستقر کردیم. چند روز بیشتر از خوزستان نگذشته و در همین چند روز، بیماری حریف کودکان شادگانی شده بود که تا شب فقط مشغول معاینه و نسخه پیچیدن بودیم. 💠 نزدیک مغرب و عشاء، از کمر درد همان کف چادر دراز کشیدم و نورالهدی آخرین مادر و کودک را رهسپار کرد که صدای ابوزینب از پشت چادر بلند شد :«یاالله!» من سریع از جا بلند شدم و نوالهدی به شوخی جواب داد :«مریضِ مرد نمی‌بینیم، نمیشه بیای تو!» 💠 ابوزینب وارد شد و مرا گوشه چادر دید که از خیر شیطنت با همسرش گذشت و با مهربانی خبر داد :«یکی از موکب‌های برای شام دعوت‌مون کرده!» و نورالهدی هم مثل من ضعف کرده بود که روپوشش را درآورد و رو به من صدا رساند :«بلند شو بریم که رنگت پریده!» تا رسیدن به موکب باید از مسیرهای ساخته شده بین آب و گِل رد می‌شدیم و همه حواسم به زیر پایم بود که صدایی زنانه سرم را بالا آورد. 💠 دختری با چشمانی گریان و میکروفون به دست، نزدیک موکب ایستاده و پیرمردی مقابلش اصرار می‌کرد تا انگشتری را از او قبول کند... ✍️نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 تمام سال هم به نماز و روزه و حج باشی، باز هم حق نداری مثل بنی‌اسرائیل، خودت را، پاک و معصوم بدانی و برتر از دیگران! همه چیز دست خداست! او نخواهد ذره‌ای رشد نمیکند کسی! 🌴 سوره نساء 🌴 🕋 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا «49» ⚡️ترجمه: آيا نديدى كسانى كه خود را پاك و بى‌عيب مى‌شمردند؟ (چنين نيست) بلكه خداوند، هر كس را بخواهد پاك مى‌گرداند و آنان به اندازه نخ هسته خرما ظلم نمى‌شوند. @goranketabzedegi
آثار زیارت اباعبدالله الحسین(ع) @goranketabzedegi