eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
78 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 استاد محمود شحات انور 📖 آیه ۴۶-۴۵، طه 👌 بم‌خوانی بسیار زیبا در مقام بیات کرد و نهاوند 🌷 «...قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفۡرُطَ عَلَيۡنَآ أَوۡ أَن يَطۡغَىٰ . قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ » 🌷
🍃🌺🍃 «راهکار عدم فراموشی محفوظات» 💠💠🔹💠💠 ☘آیات را طوطی وار حفظ و مرور نکنید. بادقت بخونید و وقتی بفهمید چی می خونید به تسلطتتون خیلی کمک می کند تا آیاتی را به خوبی حفظ نکردید سراغ ایات بعدی نروید. ☘بعد از حفظ، ایات را برای دیگران بخوانید و تحویل دهید و مباحثه انجام دهید ☘هر وقت خواستید آیات جدیدی را حفظ کنید حتما ابتدا آیاتی که در طول ۳ روز گذشته حفظ کردید را مرور کنید. ضمن اینکه ده درس رو هم دارید. ☘هنگام مرور محفوظات حتما قلم و کاغذ همراه خود داشته باشید و اشکالات خود را یادداشت کنید. وروز جمعه که استراحت دارید اشکالاتتون رو مرور کنید که براتون تثبیت بشه. ☘اگه زود تمرکزتون رو هنگام انجام مرورهاتون از دست می دهید. پشت ه مرورهاتون رو انجام ندهید هر پانزده دقیقه تا بیست دقیقه یکبار استراحت کنید. 💠💠🔹💠💠 قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi 2189
📚 🔹 کشاورزی جایزۀ مرغوب ترین ذرت را گرفت. متوجه شدند که او از بذرهای مرغوب ذرت، به همسایه هایش هم داده بود. علت را از کشاورز پرسیدند، 🔹 گفت: باد، بذرهای ذرت را به مزرعه های دیگر منتقل میکند. اگر همسایه های من ذرتهای خوبی نداشته باشند، باد آن بذر های نامرغوب را به زمین من می آورد. 👈 اگر بخواهیم زندگی شاد، سرخوش و آرامی داشته باشیم، باید به دیگران کمک کنیم تا آنها هم خوب زندگی کنند...
خداوندا...🌱 مرا ازکسانی قرارده که مداومت بر ذکرتودارند و از شکرگزاری توغافل نمیشوند🤲🌿 ‍‌♡●°♡●°♡●°♡●°♡●°♡●°♡●°♡●°
🔻چند فراز شنیدنی از آیات انتهایی سوره مبارکه فجر يَآ أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ 1⃣استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد 2⃣استاد مصطفی اسماعیل
2_1152921504693064555.mp3
703.6K
👤️استاد 📖آیات انتهایی سوره فجر
❤️عرض ادب واحترام داریم به همه عزیزان ایمانی ڪه تازه به جمع ما پیوستند. 💖ڪمال تشڪر وامتنان راداریم از همه عزیزانی ڪه ما را تا این لحظه همراهی نمودند. _🌹✨طرح همراه نور آبان ماه پنجمین سالگرد تاسیس کانال قرآن کتاب زندگی ــ لطفا مشخصات زیر را کامل کرده و در قرعه کشی هدیه فرهنگی و قرآنی ما سهیم باشید 🌸 نام .....? نام خانوادگی ......? تاریخ تولد .../...../...../? استان......? میزان تحصیلات ....? مدت همراهی حدودا.....? شماره تماس ...؟ ✋️تازه عضو کانال شدی ...از حضورت و احساس معنوی ات به ما بفرمایید از وقتی با کانال قران کتاب زندگی عضو شده ام ؟(........... 👇 آیدی ما @Mohmmad1364 قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi زمان تا پایان آبان ماه 1402 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترین ها ما را برگزیده اند🔆
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤️عرض ادب واحترام داریم به همه عزیزان ایمانی ڪه تازه به جمع ما پیوستند. 💖ڪمال تشڪر وامتنان راداریم ا
پیام معنوی شما ✍ از وقتی با کانال قران کتاب زندگی عضو شده ام ؟(...........خیلی خوشحالم.و هر وقت پیامهای کانالتون رو میخونم چیزهای جدیدی یاد گرفتم و با مطالب جدیدی آشنا شدم وازتون ممنونم بابت کانال خوبتون
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤️عرض ادب واحترام داریم به همه عزیزان ایمانی ڪه تازه به جمع ما پیوستند. 💖ڪمال تشڪر وامتنان راداریم ا
پیام معنوی شما ✍ از وقتی با کانال قران کتاب زندگی عضو شده ام ...خیلی احساس خرسندی دارم و دیدگاهم نسبت به خیلی از مسائل عوض شده
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_پنجم سیترلینا بیتالو ـ ۱۸ ساله ـ اهل هلند «سیترلینا بیتالو» یک
اعترافات یک زن از جهاد نکاح بعد از بیرون رفتن آقای جلالی فرزانه رو کرد به من گفت: چیه ترسیدی فردا تنها بری خانمه انتحاری بزنه! گفتی منم بیام با هم بریم رو هوا؟؟ نگاهی بهش انداختم گفتم: اگه این خانومه انتحاری کن بود الان به صفوف بهشتیانشون در جهنم پیوسته بود! نه اینکه من و شما بریم ازش مصاحبه بگیریم! فرزانه زد زیر خنده گفت: راست میگی... چند لحظه بعد سرش رو بالا آورد و گفت به نظرت اینا چه جوری عضو داعش میشن یعنی اینقدر آدم دارن توی کشورهای مختلف؟! گفتم: اینطوری من متوجه شدم داعشی ها یه ارتش سایبری در فضای مجازی دارن که خیلیم فعاله! دقت کنی توی همین مقاله هم گفته بود اکثرا از طریق فضای مجازی جذب شدن! فرزانه محکم زد پشت دستش و گفت: عه عه! من فکر میکردم اینا تفکراتشون کلا مثل انسانهای اولیه است پس از نسل قرن بیستم اَن! ارتش سایبری داعش فک کن عجب! بعد هم رو کرد به من گفت: خداوکیلی من و تو که خبرنگاریم چقدر توی فضای مجازی فعالیت می کنیم! این همه آدم حسابی داریم تو کشورمون چند نفرشون تو فضای مجازی فعالن! اصلا الان که خوب فکر میکنم به یه ارتش سایبری هم نیاز نیست یه چند تا دونشونم فعال باشن برا جذب ملت بسه با این میدونی که ما بهشون دادیم... گفتم: منم قبول دارم کم کاریامون رو... ولی حالا تو خیلی حرص نخور بیشتر از فعالیت ارتش سایبری باید این ساده انگاری و ساده لوحی خانمها رو درست کرد آخه من نمیدم اصلا گیرم وعده زندگی مرفه هم به آدم بدن چطور می تونن دیدن هم چین قیافه های رو تحمل کنن ؟؟! فرزانه با تأیید گفت: آره بخدا آدم زهره ترک میشه ! ما که عکسشون رو می بینم می ترسیم خدا به داد مجاهدانشون برسه! هر چند که اجرجهادشون رو همون لحظه اول دیدار، با دیدن رخ یار میگیرن.... بعد هم زد زیر خنده.... در حال جمع و جور کردن وسایلم شدم گفتم از این ابیات نغزت فردا تو مصاحبه نگیا! راستی فرزانه وُیس رکوردر رو ندیدی هر چی میگردم نمی بینمش؟ گفت:وُیس برا چی میخوای؟ گفتم: تو خبر نگار نمی دونی وُیس برا چی می‌خوام برای ضبط صدا دیگه! فیلمبرداری که کنسل شد ضبط صدا که باید باشه! گفت: این آدمی من می بینم صداشم نمی‌ذاره ضبط بشه باور کن... گفتم: وا برای چی؟ حالا تصویر یه چیزی صدا که دیگه موردی نداره! گفت: چمیدونم؟ شاید بگه بعداً برام دردسر بشه اتهامی ...اعترافی ... گفتم: می خوای بریم فقط احوالش رو بپرسیم نا سلامتی داریم میریم ازش مصاحبه بگیریم ! تصویر نه ! صدا نه! کات آقا، کات! اصلا ولش کن! فرزانه گفت :من همینجوری گفتم حدس زدم! بعد هم دستش رو دراز کرد و تمام وزنش رو انداخت رو نوکه انگشتای پاش... از بالای قفسه وُیس رو آورد داد بهم و گفت: شایدم بذاره؟ نویسنده: سیده زهرا بهادر ادامه دارد....
توی یک کوچه ای چهار خیاط بودند…همیشه با هم بحث میکردند.. یک روز، اولین خیاط یک تابلو بالای مغازه اش نصب کرد. روی تابلو نوشته بود “بهترین خیاط شهر”. دومین خیاط روی تابلوی بالای سردر مغازش نوشت “بهترین خیاط کشور”. سومین خیاط نوشت “بهترین خیاط دنیا“ چهارمین خیاط وقتی با این واقعه مواجه شد روی یک برگه کوچک با یک خط معمولی نوشت: “بهترین خیاط این کوچه” ✍🏻قرار نیست دنیایمان را بزرگ کنیم که در آن گم شویم در همان دنیایی که هستیم میشود آدم بزرگى باشیم
روزی که ۱۴۴۰ دقیقه است... و ما نتوانیم ۱۰ دقیقه بخوانیم؛ یعنی محرومیت...🚶 قرآن بخونیم تا وقتمون هم برکت پیدا کنه.. حتی شده یک صفحه در روز🙃 قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi
✅این آیه میگه: یا رسول الله صبح وقتی از خواب بیدار شدی نماز بخون ✴️وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ(طور48) ی آیه ی دیگه داریم که میگه همین نماز باید قبل از طلوع خورشید باشه ✴️ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ(ق 39) ✍معلومه رسول الله خوابش طوری تنظیم بوده که اول روزش با نماز صبح شروع میشد نه مثل ما که به زور بلند شیم برا نماز
🔅 ✍️ از عالم قبر چه خبر؟ 🔹همسر شیخی از او پرسید: پس از مرگ چه بلایی به سرمان می‌آورند؟ 🔸شیخ پاسخ داد: هنوز نمرده‌ام و از آن دنیا بی‌خبر هستم، ولی امشب برایت خبر می‌آورم. 🔹یک‌راست رفت سمت قبرستان. در یکی از قبرهای آخر قبرستان خوابید. خواب داشت بر چشم‌های شیخ غلبه می‌کرد؛ ولی خبری از نکیرومنکر نبود. 🔸چند نفری با اسب و قاطر به‌سمت روستا می‌آمدند. با صـدای پای قاطرها، شیخ از خواب پرید و گمان کرد که نکیرومنکر دارند می‌آیند. 🔹وحشت‌زده از قبر بیرون پرید. بیرون‌پریدن او همان و رم‌کردن اسب‌ها و قاطرها همان‌! 🔸قاطرسواران که به زمین خورده بودند تا چشمشان به شیخ افتاد، او را به باد کتک گرفتند. 🔹شیخ با سروصورت زخمی به خانه برگشت. 🔸همسرش پرسید: از عالم قبر چه خبر؟! 🔹گفت: خبری نبود، ولی این را فهمیدم که اگر قاطر کـسی را رم ندهی، کاری با تو ندارند! 🔻واقعیت همین است: ◽اگر نان کسی را نبریده باشیم؛ ◽اگر آب در شیر نکرده باشیم؛ ◽اگر با آبروی دیگران بازی نکرده باشیم؛ ◽اگر جنس نامرغوب را به‌جای جنس مرغوب به مشتری نداده باشیم؛ ◽اگر به زیردستان خود ستم نکرده باشیم؛ ◽و اگر بندگی خدا را کرده باشیم؛ 🔹هیچ دلیلی برای ترس از مرگ وجود ندارد! 💢خدایا آخر و عاقبت ما را ختم به‌خیر کن.
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_ششم بعد از بیرون رفتن آقای جلالی فرزانه رو کرد به من گفت: چیه ت
اعترافات یک زن از جهاد نکاح ویس رو گرفتم و گذاشتم داخل کیفم رو به فرزانه گفتم در هر صورت ما باید کارمون رو انجام بدیم حالا ببینیم فردا چی میشه؟ قرار گذاشتیم فردا ساعت نه همدیگه رو ببینیم که با هم به محل مصاحبه بریم. خدا حافظی کردم و راه افتادم سمت خونه هنوز سرم درد میکرد ذهنم با هجمه ی از مطالب که امروز خونده بودم آشفته بازاری شده بود ... رسیدم خونه ترجیح دادم استراحت کنم شاید کمی سردردم بهتر بشه... چشمهام رو که روی هم گذاشتم خدا نصیب نکنه از وسط اردو گاه داعش سر در آوردم مردانی با هیکل‌های درشت، ریشها‌ی بلند و چاقو بدست به همراه زنانی با ردا و رو بند به سمتم می اومدن... چنان ترسی در خواب بر وجودم حاکم شده بود که اگر تلفن خونه زنگ نمی خورد در این کابوس داشتم قبض روح می شدم ... از خواب پریدم تمام صورتم خیس عرق بود ونفس نفس میزدم...تلفن همچنان زنگ میخورد تا اومدم جواب بدم قطع شد ... با خودم گفتم این که خواب بود من قالب تهی کردم ... یعنی فردا قراره با چه کسی رو به رو بشیم؟؟؟ سعی کردم خودم رو با کارهای ناتمومم مشغول کنم تا شاید کمی از استرس و فشارروحیم کم بشه... و بالاخره به هر سختی بود زمان گذشت ... آماده شدم راه افتادم سمت محل قرار دقیقا راس ساعت نه اونجا بودم چند لحظه ایی ایستادم فرزانه رسید با دیدنش چنان شوکه شدم که برای چند لحظه اصلا نمی تونستم صحبت کنم ... سلام کرد ولی من هنوز تو شوک بودم گفت: جواب سلام واجبه ها! مِن مِن کنان پرسیدم چیزی شده ؟کسی طوریش شده؟ زد زیر خنده گفت: نه بابا ... گفتم: پس چرا سر تا پات مشکیه؟ دستکش هم مشکی؟! با یه حالت خاصی نگاهم کرد و زد به شونم گفت: مشکی رنگه عشقه عزیزم... مگه رنگ پرِ پرستوی عشقو ندیدی... گفتم: تو دیوانه ایی فرزانه! یه رو بندم می‌زدی بایداز تو مصاحبه می‌گرفتم! گفت : سِت مصاحبه زدم دیگه! گفتم: سِت مصاحبه رو کجای دلم بذارم! گفت: جدی هدفمند این تیپی پوشیدم با خودم فکر کردم شاید کمک کنه به یاد آوری خاطرات خانمه....سری تکون دادم و گفتم چی بگم ! راه بیفت دیر نشه ... رسیدیم به آدرسی که آقای جلالی داده بود یه منزل مسکونی بود فرزانه با تعجب گفت تو خونشون باید ازش مصاحبه بگیریم؟ اگه یه بلایی سرمون آورد چی؟ گفتم فرزانه نگاه کن خواهش میکنم فکر نکن !حدس نزن ! هیچی نگو! تو رو خدا ! من خودم دارم همینجوری از استرس میمیرم.... با اشاره سر گفت باشه...زنگ خونه رو زدم...ضربان قلبم رفته بود رو هزار... خانمی از پشت آیفون گفت کیه؟ گفتم از خبرگزاری برای مصاحبه اومدیم. گفت بله بله بفرمایید داخل ... و تق در باز شد.... فرزانه بهم گفت تو اول برو داخل لااقل انتحاری زد یکیمون فرار کنه! یعنی تو موقعیت حساس هم این دختر دست از شوخی بر نمی داره... رفتیم داخل.... ادامه دارد...
🔴چرا وقت شنیدن نام از جامون بلند میشیم و دست رو سر میزاریم؟ ✍پاسخ : میرزای نوری می نویسد: "در خبری از امام صادق نقل شده روزی در مجلس امام صادق نام حضرت مهدی برده شد امام صادق به سبب تعظیم واحترام از جا برخاست" 📚نجم الثاقب در روایتی آمده است که دعبل خزاعی بعد از آنکه ابیاتی راجع به حضرت مهدی نزد امام رضا خواند حضرت از جا برخاست 📚منتخب الاثر از امام صادق سوال شد چرا هنگام شنیدن نام مهدی از جای خود بر میخیزیم حضرت فرمود: "چون غیبتش طولانی است وامام از شدت محبتی که به دوستان خود دارد هرزمان که شخصی اورا یاد کند نگاهی به او میکند وسزاوار است که یاد کننده به جهت احترام از جای خود برخیزد واز خدا تعجیل فرج ایشان را خواهد" 📚منتخب الاثر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
مسابقه پیامکی 🤔چیستان قرآنی🤔 ❓کدام پیامبران در قرآن کار خود را با بسم الله شروع کردند؟ پاسخ صحی
😊جواب چیستان😊 ✅ جواب: حضرت نوح و حضرت سلیمان 1⃣وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ﻭ ﻧﻮﺡ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﻭ ﻟﻨﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﺳﺖ .(هود٤١) 2⃣إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮﺁﻏﺎﺯﺵ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻱ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻴﻢ ﺍﺳﺖ(نمل٣٠) 🔅🔆🔅🔆🔅🔆 برگزیدگان مسابقه ب زودی در کانال بارگزاری خواهد شد کانال قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi 2189
یک ضرب المثل باحال به عربی👌 🇮🇶ضرب المثل: اِذا طَلَعَ الصَّباح بَطَلَ اَلمِصباح •• 🇮🇷 معادل فارسی ضرب المثل: تا آب هست تیمم باطل است.
ابزار شیطان تزیین کار زشت لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ َ(حجر، 39) من کار بد رو براشون تزیین میکنم طوری که دیگه زشت نباشه مثال: 👈تقلب تو امتحان رو اسمشو عوض میکنه میگه چه اشکال داره کمک به دوسته ، آدم که نباید خسیس باشه 🔰یا مثلا 👈به راحتی پشت کسی غیبت 🚫 میکنه میگه: اونم هر جا نشسته از من گفته یر به یر میشیم.(به خیال خودش داره جبران آبرو میکنه ) ✍شیطان متخصص ترین موجود دنیاست به اندازه طول عمر کل بشریت تجربه داره
29.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 📌قسمت چهارم ادامه دارد 🌱 ادامه دارد...... سوالاتی در پایان ب صورت مسابقه طرح خواهد شد لطفا با دقت دنبال فرمایید
❤️ زندگی دنیا نسبت به آخرت (=ابدیت) صفر است چون طبق قانون ریاضی هر عددی تقسیم بر بی‌نهایت، صفر می‌شود. کاش این نکته را قبل از انتقال به ابدیت دریابیم. 📚مریم، آیۀ ۳۹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
حافظ عزیز شروع کن.... هیچکس در ابتدا 100 نبوده این را بدان هیچ هنری هیچ مهارتی هیچ ثروتی هیچ موفقیتی یه شبه اتفاق نیفتاده درهر شرایطی شروع کن... شروع کن و یاد بگیر و اینگونه حرفی برای گفتن خواهی داشت و میتونی با اعتماد به نفس کامل در جاده موفقیت حرکت کنی و لذت ببری تو‌ قادری که به مقصود های خودت برسی و از این لحظه در همین راستا گام برمیداری سپاسگزار خدای کریم باش😍🥰🤲🏻