eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ذکرها سه دسته هستن : یه دسته پاک کننده اند؛ گناه و زشتی رو پاک میکنن؛ مثل: «اَستغفرالله» یه دسته مدادند؛ برامون حسنه مینویسند؛ مثل: «الحمدلله»،«سبحان الله» و«لااله الاالله» امّا یه ذکری هست؛ که هم پاک میکنه و هم مداده،گناهان را پاک میکنه بجاش حسنات مینویسه!!! و اون ذکر:صلوات بر محمد و آل محمد و عجل فرجهم
❤️ داستان کوتاه روزي روزگاري سنگ شکن فقیري بود که زیرآفتاب و باران، روزگار را به خرد کردن سنگ هاي کنار جاده می گذرانید. روزي با خود گفت:"آه!اگر می توانستم ثروتمند شوم،آن وقت می توانستم استراحت کنم." فرشته اي در آسمان پرسه می زد. صدایش را شنید و به او گفت:" آرزویت اجابت باد"همین طور هم شد. سنگ شکن فقیر ناگهان خود را در قصري زیبا یافت که تعداد زیادي خدمتکار به اوخدمت می کردند. حالا می توانست هرچقدر که می خواست استراحت کند. اما روزي آمد که سنگ شکن به این فکر افتاد که تا نگاهی به آسمان بیندازد. آن وقت چیزي را دید که هرگزبه عمرش ندیده بود:خورشید را! آهی کشید و گفت:"آه! اگر می توانستم خورشید شوم، دیگر این همه خدمتکار موي دماغم نبودند!" این بار هم فرشته ي مهربان خواست او را خوشحال کند. به او گفت:"خواسته ات اجابت باد!"اما وقتی آن مرد خورشید شد، ابري از برابر او گذشت و درخشش او را تیره و تار کرد. با خود فکر کرد:" اي کاش ابر بودم! ابر از خورشید هم نیرومندتر است!"اما این خواسته اش هم که اجابت شد، باد وزید و ابر را در آسمان پراکند."دلم می خواهد باد باشم که هر چیزي را با خود می برد. " فرشته با کمال میل خواسته اش را اجابت کرد. اما به باد بی پروا و خشمگین که تبدیل شد، به کوه برخورد که در مقابل باد هم تکان نخورد. کوه که شد، متوجه شد که کسی با کلنگ پایه اش را خرد می کند. گفت:" کاش می توانستم آن کسی باشم که کوه ها را خرد می کند." فرشته براي آخرین بار خواسته اش را اجابت کرد. چنین شد که سنگ شکن دوباره خود را کنار جاده و در همان قالب پیشین کارگر ساده اي که بود ، یافت و دیگر پس از آن زبان به شکوه نگشود.
🔸️فاطمه نظری دانش‌آموزی که در انفجار کرمان به شهادت رسید تازه نمازخوان شده بوده و با دوستاش یک گروه داشت که نماز اول وقت را به هم یادآوری کنند.😥 تصویر باز شود👆
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_هفدهم با دیدن این صحنه بین اون چیزی که می دیدم و چیزهایی که فکر
اعترافات یک زن از جهاد نکاح سخت ذهنم درگیر این پازل بهم ریخته بود که مامانم در اتاق در زد و اومد داخل بلند شدم نشستم ... گفت: دخترم میخوای استراحت کنی ؟ گفتم نه مامان جون استراحت کردم ذهنم درگیر مصاحبه ی فردا صبحمه... اومد کنارم روی تخت نشست ... دستی به سرم کشید و گفت: الهی من قربونت برم اینقد خودت رو اذیت نکن دخترم، یه کم هم به آینده خودت فکر کن یه چیزی می‌خوام بگم نه نیاری... گفتم: مامان تو رو خدا بی خیال دوباره خواستگار ...من که شرایطم رو قبلا گفتم.... دستم رو گرفت و گفت: آخه دختر این شرایطی تو میگی باید از تو آسمون بیارن ! بعد هم تا نبینی از کجا بفهمیم شرایط تو رو داره یا نه! تا کی مدام این و اونو رد میکنی؟؟؟ تا وقتی گل با طراوته خریدار داره یه کم عاقل باش مادرم من خیرت رو می‌خوام هر مادری آرزو داره عروسی دخترش رو ببینه... امروز فاطمه خانم زنگ زد همون که مدیر مدرسه اندیشه است برا پسرش ... تا می تونست از پسرش تعریف کرد می گفت: پسرش بچه خوب و متعهدیه از همه مهم تر هم فکر و عقیده دختر شماست! منم روم نشد بگم دخترم از آسمون سفارش شوهر داده! گفتم این هفته بیان خونه... خدا رو چه دیدی شاید این آقازاده بسته ی سفارشی شما بود... لبخندی زدم و گفتم: چی بگم مامان شما که خودتون بریدید و دوختید این هفته من خیلی سرم شلوغه خیلی درگیرم ... مامانم لپمو بوس کرد و گفت: کاری که نمی خوایم بکنیم یه سر میان و میرن... سرمو تکون دادم و گفتم: چشم بیان ببینیم چه جوریه.... لبخند نشست رو صورتش و گفت: مامان فدات بشه یه دستیم به سر و روت بکش... گفتم: مامان جونم همینی که هست! ماشاالله از دختر شاه پریون و خوشگلی چیزی کم ندارم کسی دعوت نامه نفرستاده براشون.... مامان بلند شد و در حالی که سرش رو تکون میداد و از اتاق بیرون می رفت گفت : بله غیر از اینم نیست فقط خدا به داد شوهر تو برسه !!! ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶فرازوتلاوت‌های‌ناب‌قاریان‌وحافظان‌قرآن 🔸مکان‌قرائت: جزء ۲۶_صفحه ۵۱۱_سوره فتح_آیه ۴ ✨{ هُوَ ٱلَّذِیۤ أَنزَلَ ٱلسَّكِینَةَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لِیَزۡدَادُوۤا۟ إِیمَـٰنࣰا مَّعَ إِیمَـٰنِهِمۡۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَـٰوَ ٰ⁠تِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَكِیمࣰا } [Surah Al-Fatḥ: 4] ✨ترجمه:‌ او کسى است که آرامش را در دل هاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى بر ایمانشان بیفزایند; لشکریان آسمان ها و زمین از آنِ خداست، و خداوند دانا و حکیم است.🤍🌱🕊
✅ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺩﻭﻻﺑﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: 💢 ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ : 💠 ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﯽ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ. 🔸ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ؛ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ! 🔸ﭘﺴﺮﺩﻭﻡ؛ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﭘﺴﺮ ﺍﻭﻝ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ! 🔸ﭘﺴﺮﺳﻮﻡ؛ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮد! 🔸ﭘﺴﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ؛ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﻣﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ، ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻣﺪن ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ. ﺁﺭﯼ؛ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ❗️ ⬅️ ﻋﺪهﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ...! ⬅️ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺻﻼ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻟﯿﻢ...! ⬅️ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺖ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ...! ⬅️ عده‌ای هم از هیچ کاری برای رضایت ولی امرشان دریغ نمی‌کنند. 🌺 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌺
یک نسخه‌ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید 🔹در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که می آمدند، میگفتم که هر کدام از شماها یک نسخه‌ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می ایستید و فراغتی پیدا میکنید - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید. 🔸ما در طول هشت سال جنگ، زیر آتش توپ و تفنگ، جوانانی را در جبهه‌ها داشتیم که به مجردی که بر زمین مینشستند و اندک فراغتی پیدا میکردند، قرآنشان را باز میکردند و مشغول تلاوت میشدند؛ یا مثلاً اگر در اتوبوس و یا کامیون نشسته بودند و داشتند میرفتند، قرآنشان را درمی آوردند و بنا میکردند به خواندن.
👈👈داستان کلمه‌ای سه حرفی که از همه چیز برتر است. توی یک جمع، بی‌حوصله نشسته بودم. طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم. خواندم سه عمودی. یکی گفت بلند بگو!!! گفتم یک کلمه سه حرفیه، از همه چیز برتر است. حاجی گفت: پول تازه عروس مجلس گفت: عشق شوهرش گفت: یار کودک دبستانی گفت: علم حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه گفتم: حاجی اینها نمیشه گفت: پس بنویس مال گفتم: بازم نمیشه گفت: جاه خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه مادر بزرگ گفت: مادرجان، عمر است. اون که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار ديگری خندید و گفت: وام یکی از آن وسط بلندگفت: وقت خنده تلخی کردم و گفتم: نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی، حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید! هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم، شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش کشاورز بگوید: برف لال بگوید: حرف ناشنوا بگوید: صدا نابینا بگوید: نور و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت: خدا⚡️
🍃🌷 🔻بعضیا میگن: ما چون گرفتار فلان گناه شدیم، دیگر نماز هم نمیخوانیم چون سودی ندارد! اینطور نیست.در قرآن آمده اگر گناه ڪردی حتما نماز بخوان نماز پاڪ ڪن گناهِ است. :📚هود/۱۱۴
✨﷽✨ 🌷یکی از اسمهای خدا "سلام" هست🌷 سلام اسم عجیب و غریب و لطیفیه، حلال مشکلاته. هم معنای تسلیم میده. هم به آدم آرامش میده. سعی کنیم همیشه تو سلام پیش قدم بشیم اونی که اول سلام می کنه یعنی: "در مقابل دوستی نرمه" سلام، ارتباط اجتماعی رو تقویت می کنه برای همین خدا براش یه ارزش بسیار ویژه ای قایل شده. خدا می خوادآدم ها با هم همکلام بشند. کسی از ته دل به کسی سلام داد، دشمنی نمی کنه. کینه ها رفته رفته تو دل آب میشه، ذوب میشه. خدا از ماها محبت و صفا می خواد. در سلام دادن خسیس نباشید با ذکر"یا سلام" هم درون خودمون از تشویش و اضطراب خلاص میشه و هم به دیگران آرامش تقدیم می کنیم♥️
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 دستور خدایی معمولاً کسی دوست نداره بقیه بهش دستور بدن. ولی ظاهرا کار این دنیا بدون دستور پیش نمیره! از صبح تا شب همش یا دستور می‌دیم یا دستور می‌شنویم. همسر و بچه و رئیس و … همه دستور می‌دن! خیلی وقت‌ها این دستورها بی‌حساب کتابه و به قول معروف حرف زوره! ولی دستور خدا از دستورای این دنیا نیست. شاید بشه دستورای این دنیارو اجرا نکرد، اما دستور خدا باید اجرا بشه و نمی‌شه ازش فرار کرد. کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ دستور خدا بر شما است (بخشی از آیه 24 نساء) (صفحه 44) 🌷
✍تمثیلات قرآنی مثل سایه دیوار ⚽️توپ را که شوت میکنند و به آن ضربه می زنند، بالا می رود اما پایی که ضربه می زند به عقب بر می گردد. ✅یعنی اگر به کسی البته به ناحق و نا بجا ضربه ای بزنی آن که ضربه می خورد اوج می گیرد ولی تو که ضربه می زنی عقب می افتی و این یعنی بدی های تو به خود تو بر می گردد. 📖 و این همان است که قرآن کریم می گوید: «ْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا » آیه ۷ سوره اسراء 💠بدی های شما به خود شما باز می گردد. 🏠دیوار را ببین! صبح که می شود، سایه سیاه و دراز خود را به این طرف و آن طرف می اندازد، اما نزدیک به ظهر که میشود؛ همان سایه آرام آرام به خودش برمیگردد.