eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
79 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_سی_وپنجم با تردید و ترس پرسیدم: شما چکار می کنید یعنی شغلتون چیه
اعترافات یک زن از جهاد نکاح بعد از رفتن مهمونها اینقدر حالم بد بود که خانوادم ترجیح دادن بعداً راجع به خواستگاری صحبت کنن. رفتم داخل اتاق خودم، دلم گرفته بود و آروم و قرار نداشتم... مدام رفتارهای خودم را بررسی میکردم که کجا پا کج گذاشتم که اینطوری شد... از اون آدم های هم که برای هر چیزی طلبکار خدا میشن نبودم... می دونستم هیچی بی حکمت نیست یا تنبیه و باید متوجه خطام می شدم یا امتحان و با صبر ارتقا می گرفتم و رشد میکردم... دلم آرامش می خواست، سجادم را باز کردم رفتم سجده و اینقدر اشک ریختم و گریه کردم که وقتی از سجده بلند شدم سجادم خیس شده بود... فردا صبح با آقای جلالی هماهنگ کردم زودتر برم خونه ی خانوم مائده تا سریع تر مصاحبه را تموم کنم و ببینم واقعا شوهر این خانم چکاره است؟ آخر این ماجرا به کجا می رسه! فرزانه که مرخصی بود تنهایی به سمت خونه خانم مائده راه افتادم هنوز تاثیرات حال بد دیشبم در چهرم نمایان بود رسیدم خونه خانم مائده زنگ را که زدم ایندفعه به جای خانم مائده صدای آقا رسول اومد بفرمایید کیه؟ کمی هول شدم و جا خوردم خیلی جدی گفتم: از خبر گزاری مزاحم میشم با خانم مائده کار داشتم گفت: بله بله بفرمایید بالا و در باز شد... کمی ترسیدم که چرا خانم مائده خودش آیفون را جواب نداد، دو دل شدم برم داخل یا نه! به خودم گفتم آدم عاقل ریسک نمی کنه! دوباره آیفون را زدم دوباره رسول برداشت کمی با استرس گفتم: میشه لطف کنید بگید خانم مائده بیان دم در گفت: چرا؟ خوب تشریف بیارید بالا! گفتم: ممنون میشم بگید بیان پایین کارشون دارم... گفت: باشه پس کمی صبر کنید... چند دقیقه ایی ایستادم ترجیح دادم صبر کنم و تحلیل های فرزانه را نداشته باشم که استرس بیشتری بگیرم! بعد از چند دقیقه خانم مائده اومد دم در و گفتن چیزی شده چرا تشریف نیا‌وردید بالا؟ گفتم ببخشید اومدید پایین خواستم خیالم راحت بشه شما هستید! البته جسارت نباشه ولی خوب دنیاست دیگه با آدم های عجیب غریب بهتر دیدم احتیاط کنم... لبخندی روی لبش نقش بست و گفت: آفرین خانم واقعا کار درستی کردید حالا بفرمایید بالا سر پا نایستید... نشستم روی صندلی و منتظر خانم مائده بودم، بعد از چند لحظه اومد نشست و گفت: دوستتون چرا نیومدن؟ گفتم: کاری براشون پیش اومد دیگه من تنها اومدم که مصاحبه تموم بشه اگه خدا بخواد... گفت: جواب سوال دوستتون اون دفعه موند... سری تکون دادم و گفتم: بله از همون جا شروع کنید دفعه ی قبل طوری صحبت کردید که انگار همسرتون خیلی مهربونه و منطقی بوده ولی گفتید که اذیتتون می کرد چطوری اینها با هم جمع میشه! نگاهی کرد و گفت: راستش هم مهربون بود هم منطقی ولی واقعا بعضی وقتها اذیتم میکرد حتی از همون اول ازدواجم که درست نمی شناختمش اینجوری بود! هر فردی ممکنه یه چیز خاصی اذیتش کنه یکی ممکنه حرف بد بشنوه، یکی ممکنه از کتک خوردن اذیت بشه، یکی دیگه ممکنه از دروغ گفتن اذیت بشه و هر کسی با هر روحیاتی نوع اذیت شدن آدم ها با هم فرق می کنه درسته؟ با چشمهام حرفهاش را تایید کردم. ادامه داد ولی چیزی که من را زجر میده و واقعا اذیت میشم اینه که طرف نه تنها که هیچ کاری نکنه و به روم نیاره حتی بدتر در عوض کار بدم خوبی کنه، یعنی شرمندم کنه! و این یکی از ویژگی های بارز همسرم بود اصلا یادم نمیاد دعوام کرده باشه حتی وقتی خیلی غر میزدم یا کم صبری می کردم ... من دوست ندارم شرمنده بشم ولی همسرم بارها در مقابل جر و بحث های من نه تنها چیزی نمی گفت که رأفت به خرج میداد و این خیلی برای من سخت بود... البته صبوری هاش بی تأثیر نبود و خیلی به من کمک کرد تا معنی جهاد و مبارزه را بهتر بفهمم... وقتی رفتیم سوریه پسر دومم هم به دنیا اومده بود و این ویژگی همسرم توی سوریه خیلی به دادم رسید خصوصا اینکه بیشتر وقتها نبود و من با بچه ها تنها بودم... گفتم: ببخشید ولی من گیج شدم همسر شما کارش چی بود؟ اصلا شما برای چی رفتید سوریه؟!
"حور" یعنی پاک، خالص و «حواریّون» چون از گناه و ناپاکی ها خالص بودند و قلبشون پاک و سفید بود به این نام معروف شدن 📚عیون اخبار الرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به این عکس دقت کنید 👆 این درخت سکویاست، بزرگترین جاندار جهان! ______🔻 اگر این شخص تونست این درخت رو با هل دادن کج کنه ، یه حافظ هم بدون برنامه ریزی به نتیجه میرسه😂
💢از تکنیک «تکرار با فاصله» استفاده کنید 💠 تا حالا براتون پیش اومده که برای یک امتحان درس بخونید یا مطلب جدیدی رو در کتابی بخونید ولی بعد از مدت کوتاهی اونها رو فراموش کنید؟ 🔹با وجود اینکه ما فعالانه تلاش می‌کنیم تا این اطلاعات رو به ذهن بسپاریم، این امکان هم وجود داره که در روزها یا هفته‌های آینده اونها رو از یاد ببریم. این ذات طبیعی فراموشیه. ✅ اگر دوست دارید اطلاعاتی رو برای یک دوره بلند مدت به یاد داشته باشید، موثرترین روش، روش “تکرار با فاصله‌”‌ ست. 🔹🔸🔹 ✔️حفظ جدید رو هر سه ساعت یک بار ✔️محفوظات ده روز گذشته رو هر روز دو بار ✔️در یک بازه زمانی مشخص ، محفوظات متوسط و جدید دوبرابر محفوظات خوب و قدیمی دور می خورد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ عجایب آیت الکرسی «ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم. 📕شفا و درمان با قرآن ، ص 50 ‌‎‌‌‌‎
آیا میدانستید 💡 اصطلاح "چوب توی آستین کردن "،برای تهدید کسی به تنبیه و مجازات به کار می گیرند. سابق براین یکی از انواع تنبیه خلاف کاران چوب درآستین کردن بوده است. ترتیب آن نیز چنین بود که دو دست محکوم را به شکل افقی نگاه می داشتند و سپس چوبی محکم و خم نشدنی را به موازات دستهای محکوم از یک آستین لباس او وارد کرده و از آستین دیگرش خارج می کردند. سپس مچ دست ها را با طنابی محکم به آن چوب می بستند تا محکوم دیگر نتواند دست هایش را به چپ و راست یا بالا و پایین حرکت دهد و یا آنها را خم کند. پس از آن، مدتی او را در جایی رو باز نگاه میداشتند تا پشه و مگس و دیگر حشرات مزاحم و چندش آور بر سر و صورتش بنشینندو او نتواند آن ها را از خود براند. دست های محکوم به دلیل بیحرکت ماندن پس از مدتی کرخت و بی حس می شد و هجوم و حملات پشه ها و مگس هابر سر و صورتش آن اندازه ناراحت کننده و چندش آور می گردید که دیری نمیگذشت که فریادش به آسمان بلند می شد و درخواست عفو و بخشش می کرد.
🔹تِلکَ الجَنّة الَّتى نُورِثُ من عِبادِنا مَن كَان تَقِيّا این همان بهشتی است که به هریک ازبندگان خود که پرهیزگارباشند به میراث می دهیم 💌سوره مبارکه مریم آیه۶۳ 💎و اما مصداق آن در فارسی 🔸بهشت را به بها میدهند نه به بهانه🔸 📚 گلستان ضرب المثلهای قرآنی
🌼🌼🌼 «صراط» در قيامت نام پلى است بر روى دوزخ كه همه‌ى مردم بايد از روى آن عبور كنند. راههاى غير الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد كه او بايد يكى را انتخاب كند: راه خواسته‌ها و توقعات‌هاى خود. راه انتظارات وهوس‌هاى مردم. راه وسوسه‌هاى شيطان. راه طاغوت‌ها. راه نياكان و پيشينيان. راه خدا و اولياى خدا. انسان مؤمن، راه خداوند واولياى او را انتخاب مى‌كند كه بر ديگر راهها امتيازاتى دارد: راه الهى ثابت است، بر خلاف راه‌هاى طاغوت‌ها و هوس‌هاى مردم و هوس‌هاى شخصى كه هر روز تغيير مى‌كنند. يك راه بيشتر نيست، در حالى كه راه‌هاى ديگر متعدّد و پراكنده‌اند. در پيمودن آن، انسان به مسير و مقصد مطمئن است. در پيمودن آن، شكست و باخت وجود ندارد. راه مستقيم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّي عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» راه مستقيم، راه انبياست. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» راه مستقيم، راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» راه مستقيم، توكّل وتكيه بر خداست. «مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» راه مستقيم، يكتاپرستى و تنها يارى خواستن از اوست. راه مستقيم، كتاب خداوند است. راه مستقيم، راه فطرت سالم است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی تاریکی بطری‌های کنار سینک آشپزخونه رو همین‌جوری سر نکش... 😅 این ویدیوی جذاب و بامزه رو ببین تا مفهوم آیه‌ی ۱۷۴ سوره‌ی نساء رو بهتر درک کنی
📚هر چه کنی به خود کنی ✍زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد صاحب کارش ناراحت شد وسعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود… سرانجام صاحبکار درحالی که با تأسف بااین درخواست موافقت میکرد، ازاو خواست تا بعنوان آخرین کار ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.. نجار نیز چون دلش چندان به این کارراضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد وبا بی دقتی به ساختن خانه مشغول شد وکار را تمام کرد. زمان تحویل کلید،صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری! نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد، درواقع اگر او میدانست که خودش قرار است دراین خانه ساکن شود لوازم ومصالح بهتری برای ساخت آن بکار میبرد وتمام دقت خود رامیکرد "این داستان زندگی ماست" گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هرروز میسازیم نداریم، پس در اثر یک اتفاق میفهمیم که مجبوریم درهمین ساخته ها زندگی کنیم، اما فرصتها ازدست میروند وگاهی شاید،بازسازی آنچه ساخته ایم ممکن نباشد.. شما نجار زندگی خود هستید و روزها،چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشوند!
﷽ زمانــ رفتنی است با زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند✍️ باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397 لینک عضویت https://eitaa.com/goranketabzedegi
🗓️ دوشنبه ۲۸ اسفند، ۷ رمضان الکریم ، ۱۸ مارس نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم سوره ق آیه ۱۶ *با قرآن زیبا زندگی کنید... * 🔸
کمی 😒 از خودم میپرسم؟😏 آخه چه فایده وقت افطار که انقدی میخورم که دل درد میگیرم سحرم که بیدار میشم تا دم اذان سعی میکنم بخورم که مبادا کم بیارم طول روزم که همش به فکر اینم کی افطار میشه تمام ماه مبارک ذهنم قفل میشه رو شکم مگه خدا نگفت من از این تکالیف قصد اذیت ندارم و دنبال طهارت شما هستم ✴️مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ 📜(مائده6) اندرون از طعام خالی دار، تا در آن نور معرفت بینی تو این ماه ی کم بیشتر با خدا باشیم و کمتر به فکر شکم گاهی دوتا خرما کار دو بشقاب برنجو انجام میده پرخوری و ترس از کم آوردن القای شیطانه و بس ✴️الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ 📜 (بقره268)
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
شرایط شرکت در مسابقه #ضیافت ثبت نام و جهت شرکت در مسابقه ارسال کلمه #ضیافت ب آیدی ما @Mohmmad1364
زمان آنلاین و دریافت سوالات ضیافت و شرکت در مسابقه ساعت 9 الی 12 ظهر زمان آنلاین و دریافت سوالات ضیافت و شرکت در مسابقه 8 الی 11 شب درغیر این ساعات هماهنگی فرمایید♻️
*ویژه برنامه های رادیو قرآن در ماه مبارك رمضان* 🔸«صدای نیایش» ویژه برنامه افطار است كه هرروز از ۱۷:۰۵ بصورت زنده در لحظات نورانی افطار با اجرای محمدی و به تهیه كنندگی فاطمه قاسم آبادی پخش می شود. 🔹«دلارام» ویژه برنامه‌ سحر های ماه مبارك رمضان این شبكه رادیویی می باشد كه سحرگاه این ماه مبارك و در ساعت ۳ بامداد توسط گروه علوم قرآنی رادیو قرآن تدارك دیده شده است. 🔸«احكام صیام» كاری دیگر از گروه علوم قرآنی رادیو قرآن است كه با موضوع بیان احكام روزه داری در ماه مبارك رمضان هر روز ساعت ۱۰:۰۵ دقیقه به مدت ۲۵ دقیقه به تهیه كنندگی سمیه خراج تقدیم شنوندگان می شود. 🔹«بهار قرآن» از روز اول ماه مبارك رمضان هرروز ساعت ۱۱ تا ۱۲ تقدیم شنوندگان میگردد؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مواظب باشیم کسی بهمون آدرس اشتباه نده، همه‌کاره‌ی این جهان خداست... بشنویم صحبت‌های حجت الاسلام حاج ابوالقاسم رو درباره آیه ۱۰۲ سوره انعام 🌱
آیا میتوانم قبل از مرور ,  محفوظات را چشم خوانی و یا استماع کنم ؟ چشم خوانی و استماع قبل از مرور باعث میشود که شما نتوانید اشکالات واقعی خود را پیدا کنید و در واقع اینطور به نظر می‌رسد که بسیاری از اشکالات شما به طور موقت دیده نمیشود .... ✅✅ پس برای اینکه دچار این مشکل نشوید بدون اینکه استماع یا چشم خوانی داشته باشید شروع به مرور کنید و مواردی که اشکال یا شک دارید را یاداشت کنید و از اون قسمت بگذرید و بعد از چند صفحه مرور حالا به بازسازی اشکالات بپردازید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌◍⃟♥️ شاید بعضی ها تو را تنها بگذارند، اما آنها تورا با خدا تنها گذاشته اند!!!✨️ 《حالا تو هستی و خدا؛ همه چیز را به او بگو چه کسی بهتر از او؟》 🤍┄•●❥ قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi 2243
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_سی_وششم بعد از رفتن مهمونها اینقدر حالم بد بود که خانوادم ترجیح
اعترافات یک زن از جهاد نکاح متعجب گفت: یعنی شما در جریان نیستید خوب برای مبارزه با داعش! یه لحظه احساس کردم سقف روی سرم خراب شد! با چشمهای از حدقه بیرون زده گفتم مبارزه با داعش یا پیوستن به داعش! متحیر نگام کرد و گفت: منظورتون رو نمی فهمم! من همسرم پاسدار بود البته قسمت خاصی از سپاه کار میکرد که خوب نمی شد علنی گفت چرا چنین فکری کردید؟ با لکنت گفتم: جلالی... یعنی آقای جلالی گفتن موضوع مصاحبه ی ما جهاد! اونم از نوع نکاحش! لبخندی زد و گفت خوب این چه ربطی داره به داعش پیوستن! گفتم: چطور سوریه بودید و نمی دونید جهاد نکاح ربطش به داعش چیه؟ ابروهاش گره خورد بهم و گفت : خانمم جهاد از نوع نکاح، با جهاد نکاح فرقش بین حق تا باطل... جهاد نکاح که سقوط محضِ اما جهاد با نکاح، شروع رسیدن به بهشته! مگه شما ماجرای اسما با پیامبر (صلی الله علیه و آله)را نشنیدین؟! هنوز توی بهت بودم وبا همون حالت گفتم: نه! گفت: توی یکی از همون کتابهایی که همسرم برام گرفته بود مطلب جالبی نوشته بود اجازه بدین کتاب را بیارم از رو بخونم کتاب را آورد و شروع کرد به خوندن... بعد از بعثت پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) زني به نام اسماء از گروه انصار به نمايندگي از جانب زنان مدينه، به محضر پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) شرفياب مي شود در حالي كه آن حضرت در ميان ياران خود نشسته بود، عرض مي كند پدر و مادرم فدايت باد من به عنوان نماينده زنان مدينه پيامي آورده ام و يقين دارم همه زنان دنيا در اين پيام با من هماهنگ مي باشند و آن اين كه: خداوند تو را براي همه مردان و زنان دنيا به حقّ مبعوث كرده است و ما هم به تو و به پروردگارت كه تو را فرستاده ايمان آورده ايم. اي پيامبر، طائفه زنان در خانه هاي شما مردان زندگي كرده و در اطاعت و فرمان شما هستيم، فرزندان شما را حضانت مي­كنيم و... و در مقابل، شما گروه مردان در بخشي از برنامه اسلام بر ما برتري داريد از آن جمله مسأله جنگ و جهاد كه فضيلت زيادي دارد و ما از آن بي نصيب و محروم هستيم شما به ميدان جهاد و دفاع از حريم اسلام مي رويد و پاداش جهادگران را به دست مي آوريد، ولي طائفه زنان از آن محروم مي باشند، در حالي كه امور زندگي خانه را ما تأمين مي كنيم، اموال شما را پاسداري و... در اين هنگام پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) رو به ياران خود كرد و فرمود: آيا سخني بهتر از سخنان اين زن درباره امور مربوط به دين تا به حال شنيده ايد؟ ياران آن حضرت پاسخ دادند: يا رسول الله ما گمان نمي كرديم كه زني مانند او اين چنين مطالب شگفت و حقائق والا و بلند را بر زبان جاري نمايد!! آن گاه پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) آن زن را مخاطب قرار داد و فرمود: اي زن برگرد و به همه زنان اعلام كن: (انّ حسن تبعّل احداكنّ لزوجها، و طلبها مرضاته، و اتّباعها موافقته يَعْدل ذلك كلّه) خوب شوهر داري كردن هر فرد فرد شما از شوهرتان و به دست آوردن خوشنودي آن ها و تبعيت از آنان، معادل و مساوي همه آن ويژگيها و برتري هايي است كه براي مردان بيان كرديد. سپس آن زن با يك دنيا خوشحالي در حالي كه تهليل (لا اله الاّ اللّه)و تكبير مي گفت بازگشت. با دست کوبیدم به پیشونیم و گفتم پس منظور شما از جهاد این بود که می گفتید؟ کتاب را بست و امتداد نگاهش به قاب عکس روی دیوار خیره شد و گفت: البته قبل ازدواج اینجوری فکر نمی کردم همون طوری براتون گفتم جهاد کردن را یه کار ویژه می دیدم! ولی تازه بعد از دو سال زندگی با کتابهایی که خوندم کم کم یاد گرفتم مجاهد کیه؟ اصلا جهاد برای ما خانم ها چیه! و راه رسیدنش کجاست! اون لحظه فقط دلم می خواست جلالی را خفه کنم با این تیتر زدنش برای موضوع مصاحبه!!!
اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان، صف نانوایی‌ها طویل می شود. 🔸 هنوز ماه رمضان که می شود، در ویترین شیرینی‌فروشی‌ها زولبیا بامیه‌های زعفرانی دلبری می کنند. 🔸 در کوچه ما هنوز موقع سحری، چراغ خانه‌ها یکی‌یکی روشن میشود. 🔸 هنوز در مهمانی‌های خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث می کنند. 🔸 هنوز همه به دختربچه‌های روزه‌اولی فامیل، ماشاءلله می گویند. 🔸 اینجا هنوز رمضان که می شود جلوی رستوران‌ها، نوشته‌ای عَلَم می شود که «حلیم داغ موجود است» 🔸 هنوز از ارگ صدای «مولای یا مولا» حاج‌منصور به گوش می رسد. 🔸 هنوز مرحمت‌ خانوم، روی شله‌زردهایی که برایمان می‌آورد با دارچین می نویسد «یاعلی» 🔸 هنوز دختر سه‌چهار ساله‌ای که با مادرش در تاکسی کنارم نشسته، میپرسد که «مامان توت‌فرنگی هم روزه‌م رو باطل میکنه؟» و مادر مهربانانه می گوید «نه مامان‌جون، بخور» 🔸 هنوز نزدیک اذان که می شود، پیرمردهای پارک سرکوچه، صندلی‌های تاشو خودشان را جمع می کنند و به سمت خانه‌هاشان پراکنده می شوند. 🔸 هنوز در رمضان، رفیق‌هایم هر روز دعای مخصوص همان‌روز را اِستوری میکنند. انقدر زیاد که اگر نخوانده رد بشوم عذاب وجدان می گیرم. 🔸 هنوز صدای اذان از مأذنه‌ها بلند است. هنوز ناامیدی گناه کبیره است. 🔸 من به حرف آنهایی که می خواهند دین را مرده و فراموش شده جلوه دهند، حرف‌ آنها که می خواهند بگویند رمضان دیگر تمام شده و مردم روزه نمی گیرند باور ندارم... 🔸 هنوز بی‌دین‌ها پویش روزه‌خواریِ علنی راه می‌اندازند تا با رمضان مبارزه کنند. پس رمضان هست. ده‌ها میلیون‌ نفر روزه‌دارند. 🔸 صدای «اللهم لک صمنا» از تلوزیون‌ها بلند است. ✅ مبادا هوچی‌گری و سروصدای بلند روزه‌خوارها نا امیدت کند. مبادا «برو بابا کی دیگه روزه میگیره» گفتن‌های چند نفر، عصبی‌ات کند و جامعه را کافر بپنداری. خطای‌ شناختی دست و پایت را نبندد. 🔸 شب‌قدر که جمعیت فوق‌العاده شب‌زنده‌داران را ببینی می فهمی که تو تنها روزه‌دار شهر نبوده‌ای. زیر پوست شهر، پر است از روزه‌دار هایی که لب‌هایشان ترک خورده. اینجا همه ما روزه‌ایم. نماز و روزه هات قبول بچه مسلمون...
♥️💫♥️ ♥️خداوند در قرآن کریم؛ بیش از ۴۰ با فرموده عبادت کنید وبیش از ۹۰ بار فرموده باتقوا باشید 👇مثال از دو آیه ♥️عبادت خدا، ♥️ایمان راتقویت میکند ♥️آیه۹۹ سوره حجر ♥️عبادت خدا، ♥️باعث تقوا میشود ♥️آیه۲۱ سوره بقره ♥️💫♥️
🍀 *هُوَالسَّمیعُ الْبَصِیرْ* 🍀 👈 *چهار نون راهگشا برای رسیدن به رضای خدا و ارامش* *🌀 نبین* *🌀 نگو* *🌀 نشنو* *🌀 نپرس* *🌀 اول: نَبین* *۱- عیب مردم را، نَبین* *۲- مسائل جزئے در زندگیِ خانوادگے را، نَبین* *۳- کارهاے خوب خودت را که براے دیگران انجام دادے نَبین* *۴- گاهے باید وانمود کنے که ندیدے (اصل تغافل)* ￸ *🌀 دوم: نگو* *1- هرچه شنیدی، نَگو* *۲- به کسے که حرفت در او تأثیر ندارد، نگو* *۳- سخنے که دلے بیازارد، نگو* *۴-هر سخن ِراست را هرجا، نَگو* *۵- هر خیرے که در حق دیگران کردی، نَگو* *۶- راز را نَگو حتے به نزدیک‌ترین افراد* ￸ *🌀 سوم: نَشنو* *۱- هر سخنے که ارزش شنیدن ندارد، نَشنو* *۲- وقتے دو نفر آهسته سخن می‌گویند، سعے کن نَشنوی* *۳- غیبت را نَشنو* *۴- گاهے وانمود کن که نشنیدی. اصل تغافل* *(خود را به نشنیدن بزن)* ￸ *🌀 چهارم: نَپرس* *۱- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس* *۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس* *۳- آنچه باعث آزار شخص می‌شود، نپرس* *۴- آن پرسشے که در آن فایده‌اے نیست، نپرس* *۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می‌شود، نپرس.* 🕋 *بار الها ، عاقبت همگی ما را ختم به خیر بگردان 🤲* 🍃 *آمین یا رب العالمین* 🍃 🌺 *اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجٍّلْ فَرَجَهُمْ*🌺
🌸جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته بود یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل " قران سوالی ازموبایل میکنه " * چرا اینجا انداختنت ؟ 📱موبایل:این اولین بار است که منو فراموش میکنه 📖قرآن : ولی من رو همیشه فراموش میکنه 📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم ،اونم با من 📖قرآن:منم همیشه بااون حرف میزنم ولی او نه گوش میده ونه بامن حرف میزنه * 📱موبایل:آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم.. 📖قرآن:منهم پیام و بشارتهای دارم و وعده های زیبا دادم ولی فراموشم میکنند* 📱موبایل:از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه.. 📖قرآن: ولی من طبیب روحها و نفسها و جسم "ها هستم با این همه درمان ،از من دوری میکنه 📱موبایل:از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه 📖قرآن:من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه.. دراین بین صدای پای جوان امد که " موبایلم یادم رفته " 📱موبایل: با اجازه شما ،اومد منو ببره،من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه.... واقعا به کجا داریم میریم❓ متن ارسالی از اعضا خوب کانال 👍 با ما همراه شوید در👇👇 قرآن کتاب زندگی 📚 لینک عضویت 👈 @goranketabzedegi