eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
85 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
می دونستی ریشه تعارف شاه عبدالعظیمی چیست؟🤔 قدیما که تهرانی‌ها با ماشین دودی می رفتند شاه عبدالعظیم پول رفت و برگشت ماشین را باید اول می دادند. برای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن این ها چون پول بلیط را قبلا دادند و حتما بر می گردند خانه هاشان،الکی تعارف می کردند که تو رو خدا شب پیش ما باشید. از آن جا تعارف شاه عبدالعظیمی ضرب المثل شد.
سوالات نهایی ترجمه و مفردات با کلید.pdf
1.02M
سوالات آزمون مرحله سوم (ترجمه و مفردات) سال ۱۴۰۱ 🔹️🔸️ آموزش https://eitaa.com/goranketabzedegi
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹داستان مریم.. 🌹همراه با صدای ملکوتی مرحوم عبدالباسط واقعا زیبا👌
🌸🍃🌸🍃 ✍می گویند تیمور لنگ مادر زادی لنگ بود و یک پایش کوتاه تر از دیگری بود. یک روز همۀ سرداران لشکرش را گرد تپۀ پوشیده از برف که بر فراز تپه، یک درخت بلوط وجود داشت، جهت مشخص نمودن جانشینش جمع کرد. سردارانش گرد تپه حلقه زده بودند. تیمور گفت: 🔸همه تک تک به سمت درخت حرکت کنند و هرکس رد پایش یک خط راست باشه، جانشین من میشه. همه این کارو کردند و به درخت رسیدند، اما وقتی به رد پای بجا مانده روی برف پشت سرشون نگاه می کردند، همه دیدند درسته که به درخت رسیدند ولی همه زیگزاگی و کج و معوج. 🔹تا اینکه آخرین نفر خود تیمور لنگ به سمت درخت راه افتاد و در کمال تعجب با اینکه لنگ بود در یک خط راست به درخت رسید. به نظر شما چرا تیمور نتونست جانشین خود را در اون روز برفی انتخاب کند؟ ایراد سردارانش چه بود که نتونستند مثل تیمور در یک خط راست حرکت کنند و جانشینش شوند؟ 🔸در قصۀ تیمور لنگ وقتی راوی علت را از خود تیمور جویا می شود، تیمور در پاسخ میگوید: هدف رسیدن به درخت بود، من هدف را نگاه می کردم و قدم برمیداشتم اما سپاهیانم پاهایشان را نگاه می کردند نه هدف را.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جرعه‌ای از زلال قرآن 📖سوره مبارکه آل عمران ، آیه ١٢٠ 💠 إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا ۖ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ 💠 اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مى‌كند؛ و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مى‌شوند؛ و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد، نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمى‌رساند؛ يقيناً خداوند به آنچه مى‌كنند احاطه دارد. *┄┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄┄*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور حسابی: ۲۲ سال درس دادم 🍁هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم (چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید) هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم! (چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست). هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم! (چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش). هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم (چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن). هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم! (چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد). هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم! (چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم). هیچگاه دانش‌آموزی درب دفتر نفرستادم (چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور). هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم! (چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند). همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود (چون میدانستم که کجا گیر میکند نمیپرسیدم!)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈و إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتىٰ قٰالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قٰالَ بَلىٰ وَ لٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی 260 بقره 👂 شنیدن کی بود مانند دیدن👁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم «ذبح عظیم» حریمِ سرخِ قیامت، حریم جانان است پیامِ قاصدکانت، نجات انسان است به کارنامه‌ی پامال گشته‌ی انسان شکوه معجزه‌ات افتخار دوران است نفیر شیون عرش است و قهقه شیطان زمان ذبح عظیم خدای سبحان است در آسمان سیاه از هجوم لشگر شب چراغ راه هدایت ز خون درخشان است به آبیاری دشتِ شقایقِ دل‌خون ز ابرِ حَنجر رِندان نزول باران است میان باغ ستاره، درون دشت جنون به رقص آمدن از شوق لاله آسان است سجاد رستمعلی (تهمتن)