eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
79 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
تاجری بود کارش خرید و فروش پنبـه بود و کار و بـارش سکـه . بازرگانـان دیگـر بــه او حسـودی میکردنـد ، یک روز یکی از ها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد صبـح که شـد تاجر پنبـه خبـردار شـــد که ای دل غافل تمـام پنبه هایـش به غــارت رفتـه است. به نزد شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیــدا کنند . اما نه دزد را پیدا کردنــد و نه پنبـه ها را . قاضــی گفـت به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها شدیــم . قاضـی گفــت برویــد آنها را بیاورید . ماموران رفتنــد و تعدادی از افراد را آوردند قاضی گفــت من دزد را شناختم ، دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بـوده و عجله داشتــه که وقــت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریـش خودش پاک کنـد . یکی از همان تاجرها دستــش را به صورتش برد تا را پاک کند قاضی گفــت دزد همیــن است و به تاجــر گفــت همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانـه ات را کنند . او به جرم خود اعتراف کرد . از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند ، دست به ریشش می کشد . ❄ لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید قرآن کتاب زندگی 📚 @goranketabzedegi
تاجری بود کارش خرید و فروش پنبـه بود و کار و بـارش سکـه . بازرگانـان دیگـر بــه او حسـودی میکردنـد ، یک روز یکی از ها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد صبـح که شـد تاجر پنبـه خبـردار شـــد که ای دل غافل تمـام پنبه هایـش به غــارت رفتـه است. به نزد شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیــدا کنند . اما نه دزد را پیدا کردنــد و نه پنبـه ها را . قاضــی گفـت به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها شدیــم . قاضـی گفــت برویــد آنها را بیاورید . ماموران رفتنــد و تعدادی از افراد را آوردند قاضی گفــت من دزد را شناختم ، دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بـوده و عجله داشتــه که وقــت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریـش خودش پاک کنـد . یکی از همان تاجرها دستــش را به صورتش برد تا را پاک کند قاضی گفــت دزد همیــن است و به تاجــر گفــت همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانـه ات را کنند . او به جرم خود اعتراف کرد . از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند ، دست به ریشش می کشد . ❄ لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید قرآن کتاب زندگی 📚 @goranketabzedegi