#خاطرات قرآنی از مرحوم علامه حسن زاده عاملی
🦋انسان قرآنی باش
روزی در منزل حضرت استاد مشرف بودم، سخن از قرآن به میان آوردند که قرآن عهد الله است حضرت استاد در ادامه فرمودند: روزی درب منزل را زدند، در را باز کردم، دیدم جوانی است، گفت: حاج آقا دستورالعملی بفرمایید.
گفتم: اولاً انسان قرآنی باش و ثانیاً استقامت داشته باش.
گفت: باز هم بفرمایید، گفتم: تو برو همان اولی را انجام بده
🦋استاد، خدا باشد!
روزی در محضر درس استاد که از فیض حضورشان بهره میجستیم، فرمودند: آقا! ذکر میخواهید، یکی از اسماء قرآن ذکر است، ذکر همان قرآن است، البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید، برای قرآن هم همین طور باشد، یک درس را قرآن قرار دهید، در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد!
🦋باطن کتابهای ضاله
حضرت استاد میفرمودند: شبی در عالم رویا دیدم درون چاله سیاه و قیراندودی چند تکه گوشت افتاده است و مشغول جابجا کردن آنها هستم و بسیار متعفن و بدبو بود، وقتی از خواب بیدار شدم، بوی تعفن آنها مشامم را آزار میداد، صبح ساعت ۱۱ درب منزل را زدند، آقایی با موتورسیکلت آمده بود و یک پلاستیک سیاه بزرگی پر از کتاب ضاله آورده و میگفت: میخواستم این کتابها را آتش بزنم، گفتم شاید برای شما به منظور خواندن و ردّ کردن خوب باشد و به دردتان بخورد. یاد خواب دیشبم افتادم و گفتم: آقا جان! آنجا که قرآن و اصول کافی و حدیث داریم، چرا به سراغ اینها برویم؟!
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت↩️
@goranketabzedegi
💟 #بمابپیوندید
#خاطرات قرآنی از مرحوم علامه حسن زاده عاملی
🦋انسان قرآنی باش
روزی در منزل حضرت استاد مشرف بودم، سخن از قرآن به میان آوردند که قرآن عهد الله است حضرت استاد در ادامه فرمودند: روزی درب منزل را زدند، در را باز کردم، دیدم جوانی است، گفت: حاج آقا دستورالعملی بفرمایید.
گفتم: اولاً انسان قرآنی باش و ثانیاً استقامت داشته باش.
گفت: باز هم بفرمایید، گفتم: تو برو همان اولی را انجام بده
🦋استاد، خدا باشد!
روزی در محضر درس استاد که از فیض حضورشان بهره میجستیم، فرمودند: آقا! ذکر میخواهید، یکی از اسماء قرآن ذکر است، ذکر همان قرآن است، البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید، برای قرآن هم همین طور باشد، یک درس را قرآن قرار دهید، در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد!
🦋باطن کتابهای ضاله
حضرت استاد میفرمودند: شبی در عالم رویا دیدم درون چاله سیاه و قیراندودی چند تکه گوشت افتاده است و مشغول جابجا کردن آنها هستم و بسیار متعفن و بدبو بود، وقتی از خواب بیدار شدم، بوی تعفن آنها مشامم را آزار میداد، صبح ساعت ۱۱ درب منزل را زدند، آقایی با موتورسیکلت آمده بود و یک پلاستیک سیاه بزرگی پر از کتاب ضاله آورده و میگفت: میخواستم این کتابها را آتش بزنم، گفتم شاید برای شما به منظور خواندن و ردّ کردن خوب باشد و به دردتان بخورد. یاد خواب دیشبم افتادم و گفتم: آقا جان! آنجا که قرآن و اصول کافی و حدیث داریم، چرا به سراغ اینها برویم؟!
#خاطرات قرآنی از مرحوم علامه حسن زاده عاملی
🦋انسان قرآنی باش
روزی در منزل حضرت استاد مشرف بودم، سخن از قرآن به میان آوردند که قرآن عهد الله است حضرت استاد در ادامه فرمودند: روزی درب منزل را زدند، در را باز کردم، دیدم جوانی است، گفت: حاج آقا دستورالعملی بفرمایید.
گفتم: اولاً انسان قرآنی باش و ثانیاً استقامت داشته باش.
گفت: باز هم بفرمایید، گفتم: تو برو همان اولی را انجام بده
🦋استاد، خدا باشد!
روزی در محضر درس استاد که از فیض حضورشان بهره میجستیم، فرمودند: آقا! ذکر میخواهید، یکی از اسماء قرآن ذکر است، ذکر همان قرآن است، البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید، برای قرآن هم همین طور باشد، یک درس را قرآن قرار دهید، در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد!
🦋باطن کتابهای ضاله
حضرت استاد میفرمودند: شبی در عالم رویا دیدم درون چاله سیاه و قیراندودی چند تکه گوشت افتاده است و مشغول جابجا کردن آنها هستم و بسیار متعفن و بدبو بود، وقتی از خواب بیدار شدم، بوی تعفن آنها مشامم را آزار میداد، صبح ساعت ۱۱ درب منزل را زدند، آقایی با موتورسیکلت آمده بود و یک پلاستیک سیاه بزرگی پر از کتاب ضاله آورده و میگفت: میخواستم این کتابها را آتش بزنم، گفتم شاید برای شما به منظور خواندن و ردّ کردن خوب باشد و به دردتان بخورد. یاد خواب دیشبم افتادم و گفتم: آقا جان! آنجا که قرآن و اصول کافی و حدیث داریم، چرا به سراغ اینها برویم؟!
همراه ما باشید
📚ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi