eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
78 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 ⚠️ انعـڪاس چــــــــــیزی باش ڪه می‌خـواهی در دیگــــــران ببینی اگر میخواهی عشق بورز اگر میخواهی راستگو باش و اگــر احـــــترام میخواهی احتـــرام بگـــذار. ↷↷↷ قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 عضویت👇 @goranketabzedegi
🤔 ❔نظر اسلام در مورد روز چیست ❗️آیا ترویج این روز از نظر اسلامی حرام است ❕ 💠💠 👌در رابطه با چیستی گفته شده است ؛ ❕«ولنتاين» نام كشيشى (روحانى مسيحى) در روم باستان در سده سوم ميلادى بوده، كه مخفيانه عقد سربازان رومى را با دختران محبوبشان جارى مى كرد. زيراكه فرمانرواى روم بنام كلوديس دوم، براين باور بوده كه سربازى در جنگ خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براى سربازان امپراطورى روم قدغن مى كند. كلوديوس به قدرى سنگدل وفرمانش به اندازه اى قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج را نداشت. ولى كشيشى به نام والنتيوس (ولنتاين)، مخفيانه عقد سربازان رومى را با دختران محبوبشان جارى مى كرد. كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مى شود و دستور مى دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند و به جرم جارى كردن عقد او را اعدام كنند. از آن زمان در كشورهاى غربى روز 14 فوريه را روز ولنتاين (روز عشاق يا روز عشق ورزى) مى گويند و آن را جشن مى گيرند. 📚نرم افزار پرسمان ، کلید واژه ولنتاین 👌نکته قابل توجه آن است که روز ولنتاين و روز كه يك فرهنگ و شعار غربى است، نبايد براى خودمان مبنا و قرار دهيم و به مرور آن را در بين خودمان و در جامعه به عنوان يك سنت و يك فرهنگ به جا بيندازيم. كه اين ناپسند وقبيح است. ❕ زيرا همين تقليد از غرب در فرهنگ ومستند كردن سنن وآيين خود، به انديشه غربيان، نمونه از خود بيگانه شدن و از شخصيت ملى و دينى و تاريخى خود تهى گشتن مى باشد. ونيز نوعى تاييد برتر بودن فرهنگ وانديشه آنان و طعن و خرده گيرى به داشته ها و خودى است. ❕در روایات ما نیز از این نوع تقلید کردن نهی شده است . 🔰امام علیه السلام فرمود : « خداوند به یکی از پیامبران خود چنین وحی کرد که به مومنین بگو لباس دشمنانم را نپوشند و غذای آنها را نخورند و راه و ایشان را نپیمایند که اگر چنین کنند همانند دشمنان من خواهند بود» 📚الفقیه،صدوق،ج 1 ص 252 📚وسایل الشیعه ،ج 4 ص 385 🔶علی علیه السلام فرمود ؛ « هر کس خود را شبیه خاصی بسازد ، از آن قوم می شود » 📚مستدرک الوسائل ج17 ص440 ❕بهتر آن است که به جای روز ولنتاین غربی ، روز ازدواج امام علی و حضرت زهرا علیهما السلام را در اول ذی الحجه ملاک و روز عشق و ازدواج و مانند آن قرار دهیم . قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚 عضویت👇 👇 @goranketabzedegi
🔔 ⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز انعـڪاس چــــــــــیزی باش ڪه می‌خـواهی در دیگــــــران ببینی اگر #عشق میخواهی عشق بورز اگر #صـداقت میخواهی راستگو باش و اگــر احـــــترام میخواهی احتـــرام بگـــذار. ↷↷↷ قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 عضویت👇 @goranketabzedegi
🤔 ❔نظر اسلام در مورد روز چیست ❗️آیا ترویج این روز از نظر اسلامی حرام است ❕ 💠💠 👌در رابطه با چیستی گفته شده است ؛ ❕«ولنتاين» نام كشيشى (روحانى مسيحى) در روم باستان در سده سوم ميلادى بوده، كه مخفيانه عقد سربازان رومى را با دختران محبوبشان جارى مى كرد. زيراكه فرمانرواى روم بنام كلوديس دوم، براين باور بوده كه سربازى در جنگ خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براى سربازان امپراطورى روم قدغن مى كند. كلوديوس به قدرى سنگدل وفرمانش به اندازه اى قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج را نداشت. ولى كشيشى به نام والنتيوس (ولنتاين)، مخفيانه عقد سربازان رومى را با دختران محبوبشان جارى مى كرد. كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مى شود و دستور مى دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند و به جرم جارى كردن عقد او را اعدام كنند. از آن زمان در كشورهاى غربى روز 14 فوريه را روز ولنتاين (روز عشاق يا روز عشق ورزى) مى گويند و آن را جشن مى گيرند. 📚نرم افزار پرسمان ، کلید واژه ولنتاین 👌نکته قابل توجه آن است که روز ولنتاين و روز كه يك فرهنگ و شعار غربى است، نبايد براى خودمان مبنا و قرار دهيم و به مرور آن را در بين خودمان و در جامعه به عنوان يك سنت و يك فرهنگ به جا بيندازيم. كه اين ناپسند وقبيح است. ❕ زيرا همين تقليد از غرب در فرهنگ ومستند كردن سنن وآيين خود، به انديشه غربيان، نمونه از خود بيگانه شدن و از شخصيت ملى و دينى و تاريخى خود تهى گشتن مى باشد. ونيز نوعى تاييد برتر بودن فرهنگ وانديشه آنان و طعن و خرده گيرى به داشته ها و خودى است. ❕در روایات ما نیز از این نوع تقلید کردن نهی شده است . 🔰امام علیه السلام فرمود : « خداوند به یکی از پیامبران خود چنین وحی کرد که به مومنین بگو لباس دشمنانم را نپوشند و غذای آنها را نخورند و راه و ایشان را نپیمایند که اگر چنین کنند همانند دشمنان من خواهند بود» 📚الفقیه،صدوق،ج 1 ص 252 📚وسایل الشیعه ،ج 4 ص 385 🔶علی علیه السلام فرمود ؛ « هر کس خود را شبیه خاصی بسازد ، از آن قوم می شود » 📚مستدرک الوسائل ج17 ص440 ❕بهتر آن است که به جای روز ولنتاین غربی ، روز ازدواج امام علی و حضرت زهرا علیهما السلام را در اول ذی الحجه ملاک و روز عشق و ازدواج و مانند آن قرار دهیم . قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚 عضویت👇 👇 @goranketabzedegi
با خدا شاد باش و لذت ببر نقل است که خداوند خطاب به حضرت داود می گوید: «یَا دَاوُدُ! بِی فَافْرَحْ وَ بِذِكْرِی‏ فَتَلَذَّذ= ای داود! با من شاد باش و از من لذت ببر». کسی این را می‌فهمد که بلوغ انسانی پیدا کرده باشد و می‌تواند از بودن با طرف مقابل، شاد باشد و از او لذت ببرد، یعنی یک سنخیت می‌خواهد. 💚یکی از اسم‌ها خدا «مرتاح، به معنی شاد و آرامبخش» است. نمی‌شود به خدا نزدیک شوی و شاد و آرام نشوی. آدم بالغ که شد و به عشق افتاد، دنیا برایش قشنگ می‌شود و همه چیزش لذت‌بخش، زیبا و دوست‌داشتنی می­‌شود. وقتی میگوییم «لا اله الا الله» یعنی شهادت می‌دهم که هیچ و هیچ جز خدا نیست.اساس دین ما، و است. 💚 @goranketabzedegi
❇️ ياد نعمت‌ها ، عامل به خدا، شكر نعمت‌هاى او و تعبّد و تسليم در برابر دستورات اوست. 👈 «اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ» 👌 @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
✍️ #نامزد_شهادت #قسمت_سوم 💠 در میان برزخی از هوش و بی هوشی، هنوز حرارت نفس هایش را حس می کردم که ش
✍️ 💠 صورتش در هم رفت، گونه هایش از ناراحتی گل انداخت و با لحنی گرفته اعتراض کرد :«مگه من تو ستاد بودم که میگی کردم؟ اگه واقعاً فکر می کنین تقلب شده، چرا آقایون رسماً به شکایت نمی کنن؟» سپس با نگاه نگرانش اطرافش را پائید و با صدایی آهسته ادامه داد :«بیا بریم تو محوطه، اینجا یکی ببینه بده!» و من به قدری عصبی شده بودم که در همان میانه راهرو پاسخ هر دو حرفش را با هم و آن هم با صدایی بلند دادم :«شماها هر کاری می کنید، بد نیست! فقط ما اگه کنیم، بَده؟؟؟» 💠 باورش نمی شد آن دختر آرام و مهربان اینهمه به هم ریخته باشد که این بار تنها مبهوتم شد تا باز هم اعتراض کنم :«تو ستاد انتخابات نبودی، ولی تو دانشکده که هر روز نشستی و سر هم کردی! تو ستاد انتخابات هم یه مشت آدم حقه باز و دروغگو مثل تو نشستن!!!» حقیقتاً دست خودم نبود که این آوار دغلکاری در کشور، آرامشم را ویران کرده بود و فقط می خواستم را به گوش کسی برسانم. اگرچه این گوش، دل صبور مردی باشد که می دانستم بسیار دوستم دارد و من هم بی نهایت عاشقش بودم. 💠 اصلاً همین بود که ما را به هم وصل کرد، اما در این مدت نامزدی، دعواهای انتخاباتی بنیان رابطه مان را سخت لرزانده بود و امروز هم به چشم خودم می دیدم خانه عشقم در حال فروریختن است. بچه های دانشکده از دختر و پسر از کنارمان رد می شدند، یکی خیره براندازمان می کرد، یکی پوزخند می زد و دیگری در گوش رفیقش پِچ پِچ می کرد. 💠 احساس کردم دندان هایش را به هم فشار می دهد تا پاسخ حرف هایم از دهانش بیرون نریزد و دیگر نتوانست تحملم کند که با اخمی مردانه سرزنشم کرد :«روزی که اومدم خواستگاری ات، به نظرم واقعاً یه فرشته بودی! انقدر که پاک و مهربون و آروم بودی! یک سال تو دانشکده زیر نظرت گرفته بودم و جز خوبی و متانت چیزی ازت ندیدم! حالا چی به سرت اومده که وسط راهرو جلو چشم اینهمه غریبه، صداتو می بری بالا؟ اصلاً دور و برت رو کیا گرفتن؟ یه روزی دوستات همه از دخترهای خوب و متدین دانشگاه بودن، حالا چی؟؟؟ دوستات شدن اونایی که صبح تا شب تو کافی شاپ ها با پسرها قرار میذارن و واسه به هم ریختن دانشگاه، نقشه می کشن!!! اگه یخورده به خودت نگاه کنی می بینی همین یکی دو ماه آرمان چه بلایی سرت اورده!» سخنان تیزش روی شیشه احساسم ناخن کشید، همه غضبم تبدیل به بغض شد و نمی خواستم اشکم جاری شود که با لب هایی که می لرزید، صدایم را بلندتر کردم :«شماها همه تون عین همید! حق اینهمه مردمی رو که به میرحسین رأی دادن خوردین، حالا تازه منو محکوم می کنی که با کی می گردم با کی نمی گردم؟» 💠 و نتوانستم مقابل احساس شکستن زنانه ام بیش از این مقاومت کنم که پیش چشمانش شکستم و ناله زدم :«اصلاً من زن ایده آل تو نیستم! پس ولم کن و برو!!!» و گریه طوری گلویم را پُر کرد که نتوانستم حرفم را ادامه دهم و با دستپاچگی معصومانه ای از او رو گردانده و به سرعت به راه افتادم. دیگر برایم مهم نبود که همه داشتند نگاه مان می کردند و ظاهراً برای او هم دیگر مهم نبود که با گام هایی بلند پشت سرم آمد و مثل گذشته صدایم زد :«فرشته جان، صبر کن یه لحظه!» سر راه پله که رسیدم، از پشت دستم را کشید و با قدرت مردانه اش نگهم داشت. به سمتش چرخیدم و میان گریه گفتم :«دستمو ول کن! برو دنبال اون دختری که مثل خودت باشه، من به دردت نمی خورم!» 💠 دستش را مقابل لب هایش گرفت و با همان مهربانی همیشگی اش، عذر تقصیر خواست :«من فعلاً هیچی نمیگم تا آروم بشی، من معذرت می خوام عزیزم!» و من هم نمی خواستم عشقم را از دست بدهم که تکیه ام را به دیوار راه پله دادم و همچنان نگاهش نمی کردم تا باز هم برایم ولخرجی کند که با لحنی گرم و گیرا ادامه داد :«اگه این حرفا رو می زنم، واسه اینه که دوسِت دارم! واسه اینه که دلم می خواد همیشه همون فرشته و مهربون باشی!» و همین عقیده اش بود که دوباره روی آتش دلم اسفند پاشید که مستقیم نگاهش کردم و با تندی طعنه زدم :«تا مثل همه این مردم ساده، گول مون بزنید و تقلب کنید؟!!!» 💠 سپس به نگاهش که دوباره در برابر آتش زبانم گُر گرفته بود، دقیق شدم و مثل اینکه به همه چیز کرده باشم، پرسیدم :«اصلاً شماها چی هستین؟ تو کی هستی؟ بچه ها میگن های دانشکده همه نفوذی ها و خبرچین های اطلاعاتی هستن!» و واقعاً حرف های دوستانم دلم را خالی کرده بود که کودکانه پرسیدم :«شماها واقعاً گرای بچه ها رو میدید؟؟؟»... ✍️نویسنده: