#نکات_حفظی
🌵 سعی كنید برای تكرار محفوظات قرآنی خود و مرور آیاتی كه قبلاً حفظ كرده اید، از هر فرصتی استفاده نمایید و آن را در هر شرایطی كه ممكن است انجام دهید.
* اگر میتوانید، در هنگام خیاطی كردن، ظرف شستن، قدم زدن، بازار و پارك و باغ رفتن، در صف و نوبت بودن، آشپزی كردن، لباس شستن، جارو نمودن، سبزی پاك كردن، نظافت نمودن، پیاده روی كردن، حیاط شستن، ورزش نمودن، رانندگی كردن به تكرار و مرور محفوظات قرآنی خود بپردازید.
🌵حفظ قرآن را با عزم راسخ و تصمیم جدی آغاز کنید. چرا که شما انجام کاری را هدف قرار داده اید که به پایان رساندن آن، همتی بلند می خواهد. انگیزه ی سست، سبب دلسردی و عدم توفیق خواهد شد.
🌵در هنگام حفظ، آیات را با صدای بلند نخوانید، چرا که علاوه بر خستگی زودرس، بیماری های صوتی و حنجره ای را نیز در پی خواهد داشت.
♥️🍁🍂🍁
♥️
#هنر_زندگی_کردن
آرامش مهم ترین فاکتور زندگی است و آن را برهم نزنید.
به #افراد_عصبانی که در خیابان به شما تنه میزنند راه بدهید تا عبور کنند.
به رانندگان عصبانی و بی منطق که می خواهند از هر گوشه ای به مقصد برسند راه بدهید.
به کسی که در خیابان به شما بی احترامی میکند بی اهمیت باشید.
دربرابر کسی که بی مهابا به شما ناسزا میگوید، سکوت کنید و محیط را ترک کنید.
دربرابر کسی که کارهای وقیحانه خود را به شما نسبت میدهد، کوتاه بیاید.
دربرابر کسی که مدام دروغ می گوید لبخند بزنید و بگذرید و در پی انتقام نباشید.
#چون آنها به راحتی هر کاری که بخواهند را میکنند و شما را وارد بازی های زشت خود میکنند. #یادتان_باشد آنها همیشه حق به جانب هستند و انسان سالم و با شرافت از پس آنها بر نمی آید.
#ضرب المثل"باید با هر کسی مثل خودش بود" را برای رسیدن به آرامش فراموش کنید و از چنین افرادی فقط دور باشید و یقه تان را دست هر دیوانه ای ندهید!
🌿
🍁
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
برگزیدگان نظرسنجی کانال قرآن کتاب زندگی ⭐️محمد سجاد محمدی ⭐️ زهرا ابراهیمی جهت دریافت هدیه ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️کلاغی بر بالای درختی نشسته بود و تمام روز را بیکار بود و هیچ کاری انجام نمی داد!
خرگوشی در حال عبور از او پرسید :
چگونه آسوده نشسته ای و تمام روز را به استراحت می پردازی و زندگی مرفهی داری! آیا من نیز می توانم اینگونه باشم؟!
کلاغ ریاکار گفت :
البته که می توانی، این یک درخت جادویی، مستحکم و پرمنفعت است!
بهترین درخت در تمام جنگل! بیا و آسوده زندگی کن!
خرگوش خوش خیال زیر درخت نشست و مشغول استراحت شد که ناگهان روباهی از پشت درخت جَست و او را شکار کرد!
خرگوش در حالیکه نیمه جان در بین دندان های روباه گیر اُفتاده بود نگاهی معنا دار بر کلاغ انداخت و کلاغ سیاس خنده زنان گفت :
من هیچ دروغی به تو نگفتم! این درخت به راستی جادویی، مستحکم و پر منفعت است! من تنها یک چیز را به تو نگفتم و آن این بود که برای این که بخوری و بخوابی و هیچ کاری نکنی، باید این بالا بالاها بنشینی!
#کلاغ #خرگوش #بیکار
🌷سوال:
قرآن به چه مناسبت سوره حج،
اسم ذباب یعنی مگس راآورده.؟
جواب:آنانکه به عنوان خدا میخوانید،
یک مگس نمیتوانندبیافرینند
حتی اگریک مگس مزاحمشون بشه نمیتوانندمزاحمتش رادفع کنند
🌷سوال:
قرآن به چه مناسبت اسم عنکبوت راآورده..
جواب:تکیه به غیرخدا مثل تکیه به لانه عنکبوت است که سست ترین لانه هاست
🌷سوال:
اسم غراب یعنی کلاغ درسوره مائده به چه مناسبت آمده
کلاغ، دفن کردن مرده را عملا به قابیل یادداد
🌷اسم مار درقرآن کریم
باتعبیر
حَیَّه تَسعَی و ثُعبَانُ مُبین
به چه مناسبت آمده
جواب:معجزه حضرت موسی ع
🌷سوال
قرآن درسوره ص و سوره فجر به چه کسی لقب ذوالاوتاد
یعنی صاحب میخ ها، داده؟
به فرعون که مخالفانش رابه ۴ میخ میکشید
🔅#پندانه
✍️ تنبیه هوای نفس در تشییعجنازه
🔹در تشییعجنازه یکی از آشنایان ثروتمند برای رضای خدا و تنبیه نفس حاضر شدم. ندایی درونی مدام مرا یاد مرگ و نداشتن عمل صالح و کثرت گناهان میاندازد که حالت معنوی و صلوات عجیبی از رحمت الهی دارم.
🔸بهناگاه در آخر دفن کسی بلند ندا میدهد:
دوستان! برای نهار تالار... منتظرتان هستیم.
🔹هوای نفس و شیطان با یادآوری غذاهای لوکس که رسم میزبان ثروتمند است، مرا دوباره به دنیا مشغول میکند و با تداعی لذتی از دنیا، دوباره لذت اندیشه به مرگ را از من میگیرد.
🔸آری شیطان بهراستی چنین قصد دارد حالوهوای معنوی ما را در همه جا با ذکر دنیا از ما سَلب کند.
🔻در بحارالأنوار از امام باقر «علیهالسلام» آمده است:
💠 «دعوت به تشییعجنازه را بپذیر که مرگ و آخرت را به یاد تو میاندازد، و حضور در ولیمه را اگر همزمان با تشییعجنازه به آن دعوت شده بودی، نپذیر که ذکر دنیا و غفلت در آخرت، در آن است.»
🔸بهراستی که بدعتها چنین بهدست شیطان ما را از حقیقت فهم زندگیمان غافل میسازد. برای همین است که طبق حدیث نبوی در پنج امر اطعام جایز و نیک است:
🔹۱. خرید خانه؛ ۲. سفر حج؛ ۳. عروسی؛ ۴. تولد فرزند؛ ۵. ختنه فرزند ذکور.
🔸اگر دقت داشته باشیم در فوت و مرگ، اطعام جزو سنتهای نبوی نیست؛ چون باعث میشود هوای نفسمان ما را از بهرهوری از برکات معنوی تشییعجنازه محروم کند.
🔹از سوی دیگر در پنج مورد ذکرشدۀ اطعام، انسان میتواند هر زمان آمادگی داشت به آن اقدام کند؛ ولی مرگ بیخبر میآید و چهبسا در فقر انسان، انسان را گرفتار سازد.
🌹داستان قرآنی🌹
(دنیا و آخرت)
🌸گویند: شخصی نزد ابن سیرین آمد و گفت: در خواب دیدم که دنیا و آخرت را از دست داده ام. ابن سیرین گفت: قدری بنشین. سپس مرد دیگری آمد و گفت: در خواب دیدم دنیا و آخرت را به دست آورده ام. ابن سیرین به اولی گفت: تو قرآن گم کرده ای؟ گفت: آری.
🌸سپس ابن سیرین به دومی گفت: تو قرآن یافته ای؟ گفت: آری. آن گاه مرد یابنده ی قرآن، آن را آورد و به شخص اول داد
📚هزارو یک حکایت از قرآن
#داستان
🌷
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #قسمت_بیست #منتظر_تماس_امین_هستم 😢. با گریه و جیغ و داد مر
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست_و_یک
#اوردن_امین_به_معراج_شهدا
🍃سریعاً مرا بیمارستان شهید چمران رساندند.
فشارم به شدت بالا رفته بود.
🔹صداها را میشنیدم که دکتر به برادرم میگفت «چرا فشارش بالا رفته؟ برای خانمی با این سن چنین فشاری بعید است!»
🔸رضا گفت «شوهرش شهید شده!»
حالم بدتر شد با گریه و فریاد
🔹میگفتم «نگو شوهرم شهید شده رضا، امین شهید نشده. فقط اسمش مشابه شوهر من است. چرا حرف بیخود میزنی؟»
🔸 رضا کنارم آمد و آرام گفت «زهرا من عکس امین را دیدهام!»
✳ با این حرف دلم به هم ریخت.
منتظر بودم شوهرم برگردد اما ...
خیلی خیلی سخت است که منتظر مسافر باشی و او بر نگردد...
✔قرار بود اعزام دوم امین به سوریه، 15 روزه باشد، به من اینطور گفته بود.
روز سیزدهم یا چهاردهم تماس گرفت.
🔸گفتم «امین تو را به خدا 15 روز، حتی 16روز هم نشود. دیگر نمیتوانم تحمل کنم!»
💕هر روز یادداشت میکردم که "امروز گذشت..."
واقعاً روز و شبها به سختی میگذشت.
دلم نمیخواست بجز انتظار هیچ کاری انجام دهم. هر شب میگفتم «خدا را شکر امروز هم گذشت.»
⭐باقیمانده روزها تا روز پانزدهم را هم حساب میکردم. گاهی روزهای باقیمانده بیشتر عذابم میداد.
هر روز فکر میکردم «10 روز مانده را چطور باید تحمل کنم؟ 9 روز، 8 روز... انشاءالله دیگر میآید. دیگر دارد تمام میشود...
دیگر راحت میشوم از این بلای دوری!»
🌟امین خبر داد «فقط 3 روز به مأموریتم اضافه شده و 18 روزه برمیگردم.»
با صدایی شبیه فریاد گفتم: «امین! به من قول 15 روز داده بودی. نمیتوانم تحمل کنم...»
😢دقیقاً هجدهمین روز شهید شد.
❌حدود 6 روز بعد امین را برگرداندند معراج شهدا.
این فاصله زمانی هیچچیز را به خاطر ندارم، هیچچیز را...
وقتی به معراج رفتیم سعی کردم خودم را محکم نگه دارم.
میترسیدم این لحظات را از دست بدهم و نگذراند کنارش بمانم.
🔸قبل از رفتن به برادر شوهرم گفته بودم «حسین؛ پیکر را دیدهای؟ مطمئنی که امین بود؟»
🔹گفت «آره زنداداش.»
💔قلبم شکست. گفتم «حالا بدون امین چه کنم؟ ما هزار امید و آرزو با هم داشتیم.
قرار بود کارهای زیادی باهم انجام دهیم.
با خودم میگفتم حالا باید بدون او چه کنم؟»
✴پیکر را که آوردند دنبال امین میدویدم. نگذاشتم مادرم متوجه شود، فقط گفتم بگذارید با امین تنها باشم.
❤مکانی در معراج شهدا با هم تنها ماندیم.
گفتم «امینم؛ این رسمش نبود! تو راضی نبودی حتی دستهایم با چاقوی آشپزخانه زخم شود. یادت هست وقتی دستم کمترین خراشی برمیداشت روی سینهات میزدیی و میگفتی شوهرت بمیرد زهرا جان!
💟تو که تحمل ناراحتی من را نداشتی چطور دلت آمد که مرا تنها بگذاری؟»
خیلی گریه کردم. انگار که از کسی خیلی ناراحت و دلگیر باشی برایش گلایه میکردم و میگفتم این رسمش نبود بیمعرفت!
خدا شاهد است دیدم از گوشه چشمش یک قطره اشک بیرون زد....
👈با ما همراه باشید....
#داستان_واقعی_شهید_امین_کریمی
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خداوند متعال تمام کمالات را در کدام فریضه قرار داده است؟
👤استاد قرائتی
✅