eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
مسابقه شوق وصال 🔸🔶... لطفا دلنوشته های ادبی خود را به صورت کوتاه در چند خط باتوجه به متن زیر به آ
قابل توجه شرکت کنندگان در مسابقه شوق وصال ⁉ ضمن تشکر از همه عزیزان دلنوشته های ارسالی شما در حال بررسی و مطالعه میباشد ‼ برگزیدگان مسابقه 22 مهرماه 1401 مصادف با ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کانال قرآن کتاب زندگی بارگزاری خواهد شد سپاس از همراهی همه عزیزان قرآنی
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۳﴾○﴿🔥﴾ #part_3 نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم … . قفل در شل شده بود …
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۴﴾○﴿🔥﴾ تمام وجودم آتش گرفته بود … برگشتم خونه … دیدم مادرم، تازه گیج و خمار داشت از جاش بلند می شد … اصلا نفهمیده بود بچه هاش از خونه رفتن بیرون … اصلا نفهمیده بود بچه های کوچیکش غرق خون، توی تنهایی جون دادن و مردن … . . زجر تمام این سال ها اومد سراغم … پریدم سرش … با مشت و لگد می زدمش … بهش فحش می دادم و می زدمش … وقتی خدمات اجتماعی رسید، هر دومون زخمی و خونی بودیم … . . بچه ها رو دفن کردن … اجازه ندادن اونها رو برای آخرین بار ببینم … توی مصاحبه خدمات اجتماعی، روان شناس ازم مدام سوال می کرد … دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم … تظاهر می کرد که من و دیلمون، برادر دیگه ام، براش مهم هستیم اما هیچ حسی توی رفتارش نبود … . . فقط به یه سوالش جواب دادم … الان که به زدن مادرت فکر می کنی چه حس و فکری بهت دست میده؟ … فکر می کنی کار درستی کردی؟ … درست؟ … باورم نمی شد همچین سوالی از من می کرد … محکم توی چشم هاش زل زدم و گفتم … فقط به یه چیز فکر می کنم … دفعه بعد اگر خواستم با یه هیکل بزرگ تر درگیر بشم؛ هرگز دست خالی نرم جلو … . . من و دیلمون رو از هم جدا کردن و هر کدوم رو به یه پرورشگاه فرستادن و من دیگه هرگز پیداش نکردم … . بعد از تحویل به پرورشگاه، اولین لحظه ای که من و مسئول پرورشگاه با هم تنها شدیم … یقه ام رو گرفت و منو محکم گذاشت کنار دیوار … با حالت خاصی توی چشم هام نگاه کرد و گفت … توی پرونده ات نوشتن خشونت از نوع درجه B…. توی پرورشگاه من پات رو کج بزاری یا خلاف خواسته من کاری انجام بدی ؛ جهنمی رو تجربه می کنی که تا حالا تجربه نکرده باشی … . . من یه بار توی جهنم زندگی کرده بودم … قصد نداشتم برای دومین بار تجربه اش کنم … این قانون جدید زندگی من بود … به خودت اعتماد کن و خودباوری داشته باش چون چیزی به اسم عدالت و انسانیت وجود نداره … اینجا یه جنگل بزرگه … برای زنده موندن باید قوی ترین درنده باشی … . . از پرورشگاه فرار کردم … من … یه نوجوان ۱۳ساله … تنها … وسط جنگلی از دزدها، قاتل ها، قاچاقچی ها و فاحشه ها… ادامه دارد..... @goranketabzedegi
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸✨﷽✨🌸🍃 🔔 قطعاً شیطان بر کسانیکه خدا را باور داشته و همواره بر او توکل میکنند، هیچ تسلّطی ندارد.نحل۹۹ 💥 تـلـنــــــگر امــــروز: هرچه خدا را بیشتر باور کنیم شیطان از ما دورتر خواهد شد، نیاز به تمرین دارد،روزی چنددرصد خدا را بیشتر باور میکنیم؟🤔 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
چند راه ساده برای آرامش: در آوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی کمک می‌کند. هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش شدید می‌شوند، پس حداقل سالی یکبار مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت کامل بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. آهسته غذا خوردن و جویدن ، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد. یاد بگیرید حداقل نیم ساعت سر سفره بنشینید. جلوی گریه خود را نگیرید و گاهی گریه کنید. وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آن‌ها را پاک کنید. اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین‌ تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. کارهای خیریه و شاد کردن دیگران، باعث آرامش می‌شود. آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه‌ای که هستند، زندگی می‌کنند و لذت می‌برند. از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌کنید. هر چه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام‌تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید. مهم نیست که با شما مودبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مودبانه‌ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد. سرعت حرکت شما با احساستان رابطه‌ای مستقیم دارد ، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام‌تر کنید، طولی نمی‌کشد که آرام خواهید شد. گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید. راحتی ، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس غیر چسبان و کفش راحت. هر چند وقت یک‌بار ساعتتان را باز کنید و خود را از فشار زمان نجات دهید. احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید. روزانه چند دقیقه به گفتگو با خدا بپردازید و از او بابت هرچیزی که دارید مخصوصاً سلامتی، تشکر کنید. بازخورد این عادت را به زودی در زندگیتان می‌بینید. یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است. ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ @goranketabzedegi
🔴 روزانه نقاط داراي رگهاي واريسي را با مقداري سركه سيب ماساژ دهيد تا از بين بروند. 🔺 همچنين مصرف روزانه يک ليوان آب جعفري به بهبود جريان خون و رگهاي واريسي كمك ميكند. @goranketabzedegi
📌در قرآن 7⃣ جا در مورد رؤیای صادقه سخن به میان آمده، 👈خواب حضرت یوسف (یوسف،13) 👈دیگری خواب فرعون زمان حضرت یوسف 👈دو خواب هم زندانیانِ هم بندِ حضرت یوسف دیدند (یوسف،17) 👈 و دو خواب که پیامبر خدا دیدند (فتح، 27)و(إسراء،60) 👈و یکی هم خواب حضرت ابراهیم (صافات،11) ✅ منتظر پست های توضیحی باشید @goranketabzedegi
📚 معرفی محصولات استاد بهرامپور 👆👆 📚📚 کتاب شریف لغتنامه ی قرآنی ؛ ✅ لغات این کتاب بر اساس صفحات قرآن کریم توضیح داده شده است . یعنی با باز کردن هر صفحه ی قرآن به راحتی می توانید معانی لغات و تفاوت های لغات قرآن با هم را مشاهده کنید . 🔹 اگر تمایل به پژوهش در زمینۀ قرآن کریم دارید و یا مشغول تحقیق در این زمینه هستید ، قطعا به این کتاب نیاز پیدا خواهید کرد .
زنگ 👍 خواب بودم که یهو سعدی اومد گفت: برخیز و مخور غم جهان رهگذران.... تا اومدم پاشم حافظ گفت : بنشین و دمی به شادمانی گذران..... الان نیم خیز موندم تا فردوسی تکلیفم رو مشخص کنه😂 لحظه هایتان شاد ‌‌🍃😂به ما بپیوندید😂🍃 قرآن کتاب زندگی 📚 @goranketabzedegi
🔷️🔷️🔷️ 🔷️🔷️ 🔷️ (ورَتِّل القُرآنَ تَرتیلاً ) 🔷️ ترتیل براساس آیات قرآن و روایات یعنی شمرده خوندن قرآن به شکلی که: ▪️اولا کلمات از لحاظ صحت ، درست اداء بشند(بخش تجوید) ▪️ثانیا آیات قرآن با صدای خوش و مطلوب خونده بشه (بخش صوت و لحن) ▪️ثالثا در هنگام تلاوت جاهایی توقف انجام بشه که معنای آیات به هم نریزه (بخش وقف و ابتدا) حالا این ترتیل (شمردگی در خوندن) : 1⃣ اگر به شکل بسیار آهسته و باطمانینه باشه در اصطلاح بهش میگیم ← تحقیق 2⃣ اگر به شکل آهسته و توسط در سرعت اداء باشه بهش میگیم ← توسط 3⃣ اگر به شکل سریع باشه بهش میگیم ← تحدیر 🔹️ حالا خوب متوجه میشیم که هر سه شکل ترتیل محسوب میشه ، ولی چون نوع دوم از همه جالبتره فقط (در اصطلاح) به دومی ترتیل میگند. برگرفته از بیانات استادموسوی بلده 🔷️ 🔷️🔷️ 🔷️🔷️🔷️
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸✨﷽✨🌸🍃 ✨الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ✨ کلیپ عطر یارتقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
✨﷽✨ 🔴تلنگر ✍در مورد یکدیگر ظن و گمان نداشته باشید. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ..... 📖حجرات/١٢ 🔰ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى گمان ها دورى كنيد، زيرا بعضى گمان ها گناه است. بسیاری از اوقات، وقتی رفتاری از کسی می بینیم، در ذهن خود در موردش تحلیل کرده و گمان هایی می بریم که غالبا صحیح نیست و بیش از همه باعث اذیت خودمان می شود. در حالی که دین، از چنین رفتاری نهی کرده و فرموده از این کار اجتناب کنید چون ممکن است به گناه منجر شود. بنابراین؛ وقتی کسی در خیابان، تند رانندگی می کند، وقتی کسی جواب تلفن‌تان را نمی دهد، وقتی کسی دیر سر قرارش حاضر می شود، وقتی...... هیچ فکری درباره اش نکنید و گمان بیهوده نبرید. 🍁 در اینصورت، قبل از همه، خودتان در آرامش خواهید بود.
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۴﴾○﴿🔥﴾ #part_4 تمام وجودم آتش گرفته بود … برگشتم خونه … دیدم مادرم، تازه گیج و خم
﴿🔥﴾○﴿فرار از جهنم۵﴾○﴿🔥﴾ شب رفتم خونه … یه سری از وسایلم رو برداشتم و زدم بیرون .. شب ها زیر پل یا گوشه خیابون می خوابیدم … دیگه نمی تونستم سر کار پاره وقتم برم … می ترسیدم فرارم رو از پرورشگاه به پلیس گزارش کرده باشن اوایل ترس و وحشت زیادی داشتم … شب ها با هر تکانی از خواب می پریدم … توی سطل های آشغال دنبال غذا و چیزهای دیگه می گشتم … تا اینکه دیگه خسته شدم … زندگی خیلی بهم سخت می گذشت … . . با چند تا بچه خیابون خواب دیگه مثل خودم آشنا شدم و رفتیم دزدی … اوایل چیز دندون گیری نصیب مون نمی شد … ترس و استرس وحشتناکی داشت … دفعات اول، تمام بدنم به رعشه می افتاد و تکرر ادرار می گرفتم … کم کم حرفه ای شدیم … با نقشه دزدی می کردیم … یه باند تشکیل دادیم و دست به دزدی های بزرگ تر و حساب شده تر می زدیم … تا اینکه یه روز کین پیشنهاد خرید اسلحه داد و کار توی بالای شهر رو داد … . . من از دزدی مسلحانه خوشم نمی اومد … کارهای بزرگ پای پلیس رو وسط می کشید … توی محله های ما به ندرت پلیس می دیدی … اگر سراغ قاچاقچی ها هم نمی رفتی امنیتش بیشتر بود … اما اونجا با اولین صدایی پلیس می ریخت سرت و اصلا مهم نبود چند سالته … . . بین بچه ها دو دستگی شد … یه عده طرف منو گرفتن ولی بیشتری رفتن سمت کین … حرف حالی شون نبود … در هر صورت از هم جدا شدیم … قرار شد هر کس راه خودش رو بره ... ادامه دارد..... @goranketabzedegi