❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌹فرازی از وصیت نامه حاج قاسم:
عزت دست خداست
و بدانید اگر گمنام ترین هم باشید
ولی نیت شما، یاری مردم باشد
میبینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش میگیرد!
#جان_فدا
#خلاصه_کارگاه
#کارگاه_رایگان
#اصول_حفظ
🔰 خلاصه ی کارگاه رایگان جمعه شب 9 دی ماه :
🎥 کارگاه حافظه ی ماندگار
🔻شیوه ی حفظ بر منبای حافظه ی سه بعدی:
۱) حافظه ی تصویری (دیداری)
۲) حافظه ی صوتی (شنیداری)
۳) حافظه ی ادراکی و مفهومی
❗️هر سه رکن باید در کنار یکدیگر و هماهنگ عمل کنند...
🔻مقدار حفظ
به همان مقدار که استاد مشخص کرده ( نه کمتر ، نه بیشتر)
🔻زمان حفظ
حتماً زمان ثابتی را جهت حفظ آیات و فعالیت ویژه ی ذهن قرار بدهید. (پیشنهاد ما بین الطلوعین هست)
🔻 مکان حفظ
گوشه ای آرام از خانه یا محیط کار ، که از هیاهو به دور باشد و قابلیت تمرکز در آن محیط بالا باشد ( اصرار ما بر اینکه بین الطلوعین بهترین زمان است ، به مبحث مکان هم برمیگردد ، چرا که دیگر اعضای خانواده در آن زمان ، مزاحمتی ایجاد نخواهند کرد)
🔻اول از کجا شروع کنیم؟
اگر تا به حال حفظ نکردید از سوره های انتهای قرآن شروع کنید
اما
اگر تجربه حفظ داشتید: از ابتدای قرآن یا از سوره های پر فضیلت مثل سوره یاسین و واقعه و ملک و...
🔻قرآنِ حفظ باید چه شکلی باشد؟
بهتر است قرآن پانزده سطری به خط عثمان طه در قطع رقعی بدون ترجمه و حاشیه و همچنین با رنگ زمینه روشن
🔻کدام ترتیل رو گوش کنیم؟
اگر دوست دارید یک ترتیل با کیفیت گوش کنید: استاد منشاوی و استاد پرهیزگار (فعلا دیگر اساتید توصیه نمیشوند)
🔻کدام ترجمه رو بخونیم؟
ترجمه استاد بهرامپور و یا قرآن حکیم استاد مکارم شیرازی
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
✨﷽✨
#از_شایعه_بترسید
✍۷۰۰ سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند. کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند. پیرزنی از انجا رد میشد . ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است! کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت ! چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!! و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد . کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟ معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت ! اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد. ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
از شایعه بترسبد ! در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید ! اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
📶
@goranketabzedegi
#تفسیر
#تدبر
#سوره_واقعه
🖌نامگذاری
این سوره را به این دلیل واقعه نامیدهاند که واژه واقعه که از نامهای قیامت است، در اولین آیه آن آمده است.
🕋 مکان و ترتیب نزول
سوره واقعه جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، چهل و چهارمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاه و ششمین سوره است و در جزء ۲۷قرآن جای دارد.
💠 تعداد آیات و کلمات
سوره واقعه ۹۶ آیه، ۳۷۰ کلمه و ۱۷۵۶ حرف دارد و به لحاظ حجمی جزو سورههای مُفَصَّلات و تقریباً به اندازهٔ نصف یک حزب است.
🌋 سوره واقعه قیامت را که در آن مردم دوباره زنده میشوند، شرح میدهد. نخست برخی از حوادث آن مانند تغییر وضعیت زمین، وقوع زلزله در آن و متلاشیشدن کوهها را ذكر مىكند و سپس مردم را به سه دستهٔ سابقان، اصحاب يمين و اصحاب شِمال، تقسيم نموده، سرانجامِ هر گروه را بيان مىكند.
🌸 برای تلاوت سوره واقعه فضیلت و خواص بسیاری بیان شده است؛ از جمله در تفسیر مجمع البیان از پیامبر(ص) نقل شده است اگر کسی سوره واقعه را بخواند، نوشته میشود که از غافلان نیست. همچنین در روایات آمده اگر کسی سوره واقعه را بخواند، هرگز گرفتار تنگدستی نمیشود. بنابر حدیثی دیگر از امام صادق(ع)، سوره واقعه سورهٔ امیرالمؤمنین (ع) است و هرکس آن را بخواند، از دوستان ایشان خواهد بود. از امام باقر(ع) روایت است که هر کس هر شب پیش از خواب سوره واقعه را بخواند روز قیامت در حالی به لقای الهی نائل میشود که چهرهاش چون ماه شب چهارده میدرخشد.
🔴لطایف حکیمانه🔴
♦️
🔸 دو برادر بودنـد که یکی به خـدمت شـاه و دیگری به کـار آزاد پرداخت و بـا زور بازو، زنـدگی خود را اداره میکرد.
🔹روزی برادر توانگر که درخدمت سلطان بود، به برادر تنگدست گفت: «چرا تو هم مثل من به خدمت سـلطان میپردازي تا از رنج کار کردن رها شوی؟»
🔸برادرش در پاسخ گفت: «توچرا هماننـد من زنـدگی را به زور بازو اداره نمیکنی تا از ذلت خـدمت رهایی یابی؛ که حکما گفتهاند: نان خود خوردن و نشستن بهتر از کمر زرین به خدمت بستن^
قابل توجه خادمان مساجد، حرمها، هیئات و همه کسانی که در این اماکن مذهبی فعال هستن و رفتوآمد دارن. این جملات مهم رو بببنید که تو یکی از مساجد خوزستان روی ستونهای مسجد زدن
ترجمه: ۱- اگه توی مسجد صدای بچه ها رو نمیشنوید، از نسل های آینده بترسید و بر حذر باشید.
۲- اون بچه ای که به خاطر اذیت کردن از مسجد میندازی بیرون، همون کسیه که در آینده ازش خواهش میکنی بیاد توی مسجد نماز بخونه! پس بر اذیت کردنشون صبر کن و با رفق و مدارا تعلیمشون بدید.
🕌مسجد طراز
🌺🌿﷽🌺🌿
دوران نامزدی ♥️♥️
🔴 چهار نشانه مهم برای شناختن شخصیت نامزدتان 👇👇
♦️ ۱ ♦️ اگر مشاهده کردید نامزدتان در مقابل پدر و مادرش تسلیم مطلق است، از خود هیچ اختیاری ندارد و حتی توصیههای غیرمنطقی آنها را میپذیرد، كمی در انتخاب خود تردید كنید.
♦️ ۲ ♦️ اگر مشاهده كردید برای نامزدتان مسائلی مثل شیوه برگزاری مراسم عروسی بهطور افراطی مهمتر از خود رابطه است، آن را به عنوان یک نشانه منفی در نظر بگیرید
♦️ ۳ ♦️ اگر نامزد شما با شما بسیار مهربان است، اما در حین رانندگی یا در تعاملات روزمره در کوچه و خیابان با مردم خشونت میکند، یقین داشته باشید که پس از سپری شدن دوران شیرین اولیه رابطه، خشونت علیه شما را هم آغاز خواهد کرد.
♦️ ۴ ♦️ آدمها در دوره نامزدی تلاش میکنند که بهترین حالت رفتاری خود را بروز بدهند. اگر قسمت عمده دوره نامزدی شما به بحث و تلخکامی میگذرد، این نشانه بسیار بدی از یک زندگی دردناک پس از عقد و عروسی است💕💕
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
🙏 لطفا برای یک نفر ارسال کنید
📔#حکایت
مردی بار گندم خویش به آسیاب برد،
آسیابان که بیوەزنی بود گفت: 2 روز دیگر آردها آماده است.
مرد با لحنی آمرانه گفت:
گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا میکنم خرت (که سنگ آسیاب را میچرخاند) تبدیل به سنگ شود.
زن (آسیابان) در جواب گفت:
اگر نفسی به این گیرایی داری، دعا کن گندمت آرد شود، خر را ول کن!
👌ای کاش کسانی که برای همه آرزوی مرگ میکنند برای خوشبختی خویش نیز دعائی بکنند..!
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
📶
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_هشتم مادرم بین بچهها فرق نمی گذاشت ولی به مهران و زینب وابسته تر بود. مهر
#من_میترا_نیستم
#قسمت_نهم
شهرام چهارماهه بود که باباش یک تلویزیون قسطی خرید!
به او گفتم: "مرد ما بیشتر از تلویزیون به کولر احتیاج داریم تلویزیون که واجب نبود"
بابای مهران هم رفت و یک کولر گازی کوچک قسطی آورد
با اینکه به خاطر خوابیدن زیر کولر گازی در هوای شرجی آبادان آسم گرفتم ولی بچههایم از شر گرما و شرجی تابستان راحت شدند.
عصر که میشد کوچهها غوغای بچههای قد و نیم قد بود هر خانواده هفت، هشت تا بچه داشت. کوچه و خیابان محل بازی آنها بود
ولی من به دخترها اجازه نمیدادم برای بازی به کوچه بروند
میگفتم خودتون چهارتا هستید بشینید و با هم بازی کنید آنها هم داخل حیاط کنار باغچه مینشستند و خاله بازی میکردند
مهری از همه بزرگتر و برای ایشان مثل مادر بود دمپخت گوجه درست می کرد و با هم می خوردند ریگ بازی میکردند و صدایشان در نمیآمد. بچهها عروسک و اسباب بازی نداشتند.
بودجه ما نمی رسید که وسایل گران بخریم دختر ها روی کاغذ، شکل عروسک را میکشیدند و رنگش می کردند
خیلی از همسایه ها نمی دانستند که من ۴ تا دختر دارم
بعضی وقتها در رفت و آمدها زینب و شهلا را دیده بودند اما مینا و مهری غیر از مدرسه هیچ جا نمی رفتند
هر روز از ایستگاه۶ به ایستگاه ۷ میرفتم
بازار ایستگاه ۷ بازار پررونقی بود
حقوق مان کارگری بود و زندگی سادهای داشتیم اما سعی می کردم به بچهها غذای خوب بدهم
هر روز بازار میرفتم و زنبیل را پر میکردم از جنسهای تقریباً ارزانتر.
چیزهایی می خریدم که در توانم بود زنبیل سنگین را روی دوشم می گذاشتم و به خانه برمی گشتم
زمستان و تابستان این بارِ سنگین را هر روز کول میکردم
سیر کردن شکم هفت بچه که شوخی نیست!
هر روز جنس تازه می خریدم اما تا شب هرچه بود و نبود را میخوردند و شب بی قرار و گرسنه دنبال غذا یا هر چیزی برای خوردن بودند
از صبح تا شب هفت نفرشان سرپا بودند و بازی می کردند آنها آرام نمی گرفتند و تند و تند گرسنه می شدند
زینب بین بچههایم از همه سازگارتر بود از هیچ چیز ایراد نمیگرفت، هر غذایی را می خورد، کمتر پیش میآمد که از من چیزی بخواهد.
کلاس اول دبستان سرخک خیلی سختی گرفت...
ادامه دارد...