eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_چهل یکی از همسایه ها ما را برای عروسی پسرش دعوت کرد مادرم و شهلا نیامدن زینب
او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت و در کنار درس و مدرسه در کلاس های عقیدتی بسیج و جامعه زنان شرکت می‌کرد. جامعه زنان در خیابان فردوسی قرار داشت استاد کلاس اخلاق زینب آقای «هویدافر» بود او و خواهرش هردو از معلم های دوره عقیدتی بودند. آقای هویدافر در یکی از جلسات از همه افراد کلاس خواست که دعای نور حضرت زهرا را حفظ کنند و در همان جلسه تاکید زیادی روی دعای نور کرد و قول داد بعد از حفظ دعا توسط افراد کلاس، تفسیرش را هم درس بدهد. زینب همان شب در خانه دعا را حفظ کرد شب که خوابید خواب عجیبی دید و صبح خوابش را برای من تعریف کرد. او دید که یک زن سیاه پوش در کنارش می نشیند و دعای نور را برایش تفسیر می کند آنقدر زیبا تفسیر را می گوید که زینب در خواب گریه می‌کند. زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد به یک گروه کودک یاد می دهد. کودکانی که در حکم بزرگان بودند. او دعای نور را در خواب می خواند البته نه خواندن عادی بلکه از عمق وجود. هنگامی که زینب دعا را می‌خوانده رودخانه و زمین و کوه هم گریه می کردند زینب آن شب در عالم خواب حرف‌هایی شنید و صحنه هایی دید که خبر از یک عالم دیگر می داد. او از من خواست که خوابش را برای هیچکس حتی مادرم تعریف نکنم با وجود روحیه معنوی اش در جمع دوستان و خانواده رفتارش خیلی عادی بود. با خوش رویی و لبخند با همه برخورد می‌کرد. یک روز قرار بود از طرف جامعه زنان به اردو بروند صبح زود با هم از خانه بیرون رفتیم. قرار بود او را به جامعه زنان برسانم و خودم به خانه برگردم آن جا که رسیدیم تعدادی دانش آموز و معلم جمع شده بودند. تا رسیدیم زینب رفت و یک سفره نان آورد و مقداری پنیر و خرما هم که از قبل تهیه کرده بودند روی سفره گذاشت و خیلی فرز و زرنگ نان و پنیر و خرما را لقمه درست می کرد و در کیسه فریزر می‌گذاشت تا در اردو به دخترها بدهد. خیلی از معلم ها نشسته بودند و نگاه می‌کردند اما زینب تند تند کار می‌کرد من بعد از رساندن زینب به آنجا به خانه برگشتم. در مسیر برگشت به خانه به این فکر می کردم که او خیلی زود توانسته بود آدم‌هایی مثل خودش را پیدا کند و با جوّ شهر کنار بیاید ادامه دارد...
﷽ زمانــ رفتنی است با زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند✍️ باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاداست پیج ما در روبیکا🔻 https://rubika.ir/Mohmaadi1364
✨﷽✨ 🌼جملاتی زیبا از حضرت علی علیه السلام 1. مردم را با لقب صدا نکنید. 2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید. 3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید. 4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید. 5. بدون تحقیق قضاوت نکنید. 6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود. 7. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید. 8. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید. 9. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید. 10. دین را زیاد سخت نگیرید. 11. با علما ودانشمندان باعمل ارتباط برقرار کنید. 12. انتقاد پذیر باشید. 13. مکار و حیله گر نباشید. 14. حامی مستضعفان باشید. 15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید. 16. نیکوکار بمیرید. 17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید. 18. فحّاش نباشید. 19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید. 20. رحم دل باشید. 21- گریه نکردن از سختی دل است. 22- سختی دل از گناه زیاد است. 23- گناه زیاد از آرزوهای زیاد است. 📚 نهج البلاغه امیر مومنان حضرت علی علیه السلام
و با قرآن ♦️جایگاه ایمان قلب است 👇۲۲مجادله أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ آنها كسانى هستند كه خداوند، ايمان را در دلهايشان ثابت فرموده 👇۸ حجرات لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ «ولیکن خداوند ایمان را برایتان دوست‏داشتنى قرار داده و در دلهایتان استوار کرد.» از یک سو، بر اساس آیه 82 سوره اسراء «ایمان‏» عامل مهم درک و فهم قرآن است @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐🍃💐🍃💐 چه جوری بخونیم❓ سوالی که اکثر حفاظ می پرسن. بلند بخونیم یا آهسته ترتیل بخونیم یا ساده؟ نه خیلی آروم بخونید و نه خیلی با صدای بلند قدری که صداتون رو بشنوید وحافظه شنیداریتون هم تقویت بشه✅ چون مقدار مرور روزانه به تدریج زیاد میشه، خیلی بلند خوندن به تارهای صوتیتون آسیب میزنه. همیشه هم ترتیل نخونید. باز هم به خاطر اینکه مرور به تدریج زیاد میشه واگه همیشه ترتیل بخونید خسته️ میشید و زمان زیادی هم ازتون میگیره و نمی تونید برنامتون رو کامل انجام بدین وانگیزتون کم میشه. البته همیشه هم عادی نخونید گاهی چند صفحه ای رو ترتیل بخونید تا ترتیل خوندن رو بلد باشید و در مسابقات و زمان ارائه حفظ تون بتونید ترتیل بخونید. ✳️✳️✅✅✅👌 @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎈بادکنک و لیوان🎈 📌وسایل مورد نیاز: چهار عدد لیوان یک بار مصرف، دو عدد بادکنک، تعیین نقطه ای به عنوان خط پایان 🚀مفهومی سازی بازی: روی لیوان ها صفات، آداب خوب و بد رو بنویسید، مثلا دروغ و راستگویی. بداخلاقی و خوش اخلاقی و از کودک بخواهید تا لیوانی که صفت نامناسب روش نوشته را با باد بادکنک از خودش دور بسازه. یا بالعکس لیوانی که صفت خوب داره رو با باد بادکنک کمک کنه تا زودتر به مقصد و خط پایان برسه.🚀 هدف بازی: افزایش دقت و تمرکز در کودک، هماهنگی اعضای بدن، آموزش نکات اخلاقی @goranketabzedegi
قران بیشتر بدانیم 👇 سوره ای نام ببرید که بزرگترین عدد در آن سوره می باشد؟ سوره صافات آیه 147 سه شاعر را نام ببرید که در نوجوانی حافظ کل قرآن بودند؟ رودکی ، ناصر خسرو ، حافظ داستان کدام پیامبر به طور سراسری و یکپارچه در قرآن آمده است؟حضرت یوسف(ع) آیه ای ذکر کنید که طولانی ترین ترجیع بند قرآن است؟ «فبای آلاء ربکما تکذبان» قرآن کریم برای نخستین بار در ایران در چه دوره ای منتشر شد؟ دوره قاجاریه با ما همراه باشید... قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚 عضویت👇 👇 @goranketabzedegi
کلسیم اضافه بدن شبها در ناخن جمع شده و در ساعات آغازین روز به گردش خون برمیگردد ، گرفتن ناخن درشب باعث ازبین رفتن کلسیم ذخیره میشود. برای همینه که از قدیم میگفتن شبا ناخنهاتون رو نگیرین. است بدانیم پست سلامتی🟩 @goranketabzedegi
✨﷽✨ ✍در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟ یادتان هست سال‌ها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم 🔺 تربیت و حکمت معلمان، دانش‌آموزان را بزرگ می‌نماید. ✅ قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 لینک عضویت 🔰 @goranketabzedegi