eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
راهنمای حافظان این کتاب راهنمایی است برای حافظان قرآن که کلمات اول کل آیات قرآن و همچنین کلمات اول هر صفحه قرآن بر اساس خط عثمان طه در آن ارائه شده است. قطع (اندازه) نیم جیبی ابعاد: ۸×۱۲ سانتی‌متر تعداد صفحات ۲۱۶ صفحه جهت سفارش ، آی دی زیر را لمس کنید 🔻🔻🔻 @mh_H37 🌍 Salamquran.ir ☎️ ۰۲۵۳۷۸۴۰۴۸۰
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_پنجاه_و_نه با جعفر و مهران می‌خواستیم به آگاهی برویم آقای روستا قبل از رفتن
ناخودآگاه بلند شدم و رفتم یک پیراهن دخترانه از کمد در آوردم و آمدم کنار خانم کچویی. لباس را به او نشان دادم و گفتم چند روز قبل از عید از توی خرت و پرتایی که از آبادان آورده بودیم این پارچه کویتی را پیدا کردم. مادرم قبل از جنگ برام خریده بود. پارچه را به خیاط دادم و این پیراهن کلوش را برای زینب دوخت اما هر کاری کردم که زینب روز اول عید این لباس رو بپوشه قبول نکرد. او به من گفت مامان ما امسال عید نداریم خدا میدونه که الان خانواده شهدا چه حالی دارند، تو از من میخوای تو این موقعیت لباس نو بپوشم؟ مادرم لباس را از دستم گرفت و به چشمهایش مالید. من ادامه دادم دخترم میدونست که امسال عید نداریم و ما هم دست کمی از خانواده شهدا نداریم. همان موقع شهرام به خانه آمد. او کم سن و سال بود اما خیلی خوب همه چیز را می‌فهمید انگار چیزی شنیده بود. می‌خواست با مهران حرف بزند پرسیدم شهرام کسی آمده چیزی شنیدی؟ سرش را به علامت نه تکان داد. به مادرم گفتم ای کاش میتونستیم به مهرداد خبر بدیم که خودش رو به خونه برسونه اما هیچ خبری از مهرداد نداشتیم ماه ها می گذشت و ما از او بی خبر بودیم. مهرداد با زینب صمیمی بود اگر خبر گم شدن زینب را می شنید حتما خودش را می رساند. مهران به من خبر داد که مینا و مهری برای عملیات فتح المبین به بیمارستانی در شوش رفتند. از روز گم شدن زینب هیچ ترسی برای مهران و مهرداد و مینا و مهری نداشتند انگار ترسم ریخته بود ترس از دست دادن بچه ها با گم شدن زینب کمرنگ شده بود. ادامه دارد
📛پیش داوری ممنوع📛 🌷🌷🌱🌱🌷🌷🌱🌱 🛑اگر دیدی فرزند کسی منحرف شده است، پیش داوری مکن،خانواده‌اش را مسخره و متهم به بد تربيت کردن فرزندانشان مکن!! چراکه نوح علیه‌السلام با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود درحالیکه مشهور به صفی‌ الله بود.. 🛑 کسی راکه از قومش اخراج کرده‌اند مسخره مکن و نگو بی‌ارزش وبی‌جایگاه است!! چراکه ابراهیم علیه‌السلام را راندند درحالیکه مشهور به خلیل الله بود.. 🛑زندان رفته و زندانی را مسخره مکن!!چراکه يوسف علیه‌السلام سال‌ها زندان بود درحالیکه مشهور به صدیق الله بود.. 🛑 ثروتمند ورشکسته و بی پول را مسخره مکن!! چراکه ايوب علیه‌السلام بعد ازغنا،مفلس و بی چیز گرديد در حالیکه مشهور به نبی الله بود.. 🛑 شغل و حرفه دیگران راتمسخر مکن!!چراکه لقمان علیه‌السلام نجار،خیاط و چوپان بود درحالیکه خداوند درقرآن مجید به حکيم بودن او اذعان دارد.‌‌. 🛑کسی را که به او ناسزا می‌گویند او را مسخره مکن و مگو که وضعيت شبهه برانگیزی دارد!! چراکه به حضرت محمد(ص) ساحر، مجنون و دیوانه می‌گفتند درحالیکه حبیب خدا بود.. پس دیگران راپیش داوری و مسخره نکنیم بلکه حسن ظن به دیگران داشته باشیم.. 🌷
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم: 1. بیمارستان 2. زندان 3. قبرستان 🔹در بیمارستان می‌فهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست. 🔹در زندان می‌بینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست. 🔹در قبرستان درمی‌یابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد. زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقف‌مان خواهد بود. پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌یــکے از مشــــکلات حــفاظ مـــرور با قـــرآن باز📖 هسـت ❌کـه گـاهاً با گـذاشتن انگشت در بین قرآن هست ✅حفـاظ عزیز و سـخت کوش اگر میخواهید که مـــرور و زحماتتون بازدهی بالایی داشته باشه پــس سعـــی کنـــید درمــواقع تحویل،تثبیت ،مرور.. قرآن را از دســــترس خــــود دور نگـــه دارید 💯پـس حافظ عزیز انگــــشت مبارک را از بین قــرآن بردارید. چرا؟؟؟؟🤔🤔 چون دائم باز کردن قرآن، شما را در مرحله حافظه کوتاه مدت قرار میدهد برای همین خـــستگــی زودتـــر به سراغتان می آید و از ادامه مــرور جــا مــی مــونید.
🔹️ساخت یخچال توسط مهندسین ایران باستان مهندسین ایران باستان از سال ۴۰۰ پیش از میلاد بنای خنک کننده گنبدی شکلی ميساختند که یخچال نام داشت.  میتوانست حتی در تابستانِ کویر هم یخ را نگهداری کند بدانید☺️
😍همراهان خوب کانال قرآن کتاب زندگی ایـــــــن داســـــــــتان بدون هیــــــــــچ دخل و تصـــرفـــــے و کاملاً واقعی توسط شهید ایمانی جمــــع آورے و به رشته تحـــریر در آمــد. این داستان در مورد زندگی شهید سید علی حسینی و دخترشان زینب السادات حسینی هســـت. نویسنده | سید محمد طاها ایمانی هر شب ساعت 8 در کانال بارگزاری خواهد شد🌈🌈🌈
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
😍همراهان خوب کانال قرآن کتاب زندگی ایـــــــن داســـــــــتان بدون هیــــــــــچ دخل و تصـــرفــــ
♥️⃟📚بــــدون تـــــــو هـــرگـــــز♥️⃟📚 مردهاے عوضــــے همیشه از پدرم متنفر بودم ... مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و بی حوصله ای بود ... اما بد اخالقیش به کنار ... می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟ ... نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا ۱۴ سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد ...اما من، فرق داشتم ... من عاشق درس خوندن بودم ... بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد ... می تونم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکان نخورم ... مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخالق گند پدرم خودم رو نجات بدم ...چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت ... یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد ... به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی ...شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود ... یه ارتشی بداخالق و بی قید و بند ... دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد ... اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره ... مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ...این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود ... مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن... هر چند باالخره، اون روز برای منم رسید ... روزی که پدرم گفت ... هر چی درس خوندی، کافیه... باالخره اون روز از راه رسید ... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود ... با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت ... هانیه ... دیگه الزم نکرده از امروز بری مدرسه ...تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم ... وحشتناک ترین حرفی بود که می تونستم اون موقع روز بشنوم ... بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود ... به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم ... ولی من هنوز دبیرستان ...خوابوند توی گوشم ... برق از سرم پرید ... هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد ...- همین که من میگم ... دهنت رو می بندی میگی چشم... درسم درسم ... تا همین جاشم زیادی درس خوندی... از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو می گفت و می رفت ... اشک توی چشم هام حلقه زده بود ... اما اشتباه می کرد، من آدم ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ...از خونه که رفت بیرون ... منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه ... مادرم دنبالم دوید توی خیابون ...- هانیه جان، مادر ... تو رو قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا بریم خونه ...اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شدن نبودم به هیچ قیمــتــی ادامه دارد🌈
ملاک بزرگی تو قرآن با جامعه ی ما فرق داره مثلا قرآن 6 تا مرد بازاری ساده که هیچ جایگاهی تو اجتماع ندارن رو سرلوحه ی بشریت قرار میده چرا؟؟ ❇️چون دنبال توحید بودن، مهم نیست چیکاره بودن با چه مدرکی مهم فکر و عملشونه که بزرگشون کرده اصحاب کهفو میگم که 🔹حتی سگشون لیاقت ذکر در قرآن پیدا میکنه 🔹 جائی که خوابیدن اسم ی سوره میشه(کهف) 🔹معیار ایمان و کفر دیگران میشن جامعه ی قرآنیم آرزوست
🔷️🔷️🔷️ 🔷️🔷️ 🔷️ اگه تا الان قوانین وقف و ابتدا رو یاد نگرفتیم ، شروع کنیم.. 🚫 بسیاری از حافظان قرآن ، حسن حفظشون کامله ، اما در آزمون ها و مسابقات ، به خاطر عدم آشنایی با نکات وقف و ابتدا رتبه نمیارند.. مثلا : وقف، وصل یا ابتداي اقبح در آیات قرآن (یعنی طوری بخونه که داراي مفهوم کفرآمیزی بشه مثل وقف بر روی 《أَلَاۤ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡكِهِمۡ لَیَقُولُونَ》 [سوره صافات: آیه ۱۵۱] ) ، موجـب کسـر 2/5 تـا 3 امتیاز میشه. 🔷️