❤️عرض ادب واحترام داریم به همه عزیزان ایمانی ڪه تازه به جمع ما پیوستند.
💖ڪمال تشڪر وامتنان راداریم از همه عزیزانی ڪه ما را تا این لحظه همراهی نمودند.
_🌹✨طرح همراه نور
#14 آبان ماه پنجمین سالگرد تاسیس کانال قرآن کتاب زندگی ــ
لطفا مشخصات زیر را کامل کرده و در قرعه کشی هدیه فرهنگی و قرآنی ما سهیم باشید 🌸
نام .....?
نام خانوادگی ......?
تاریخ تولد .../...../...../?
استان......?
میزان تحصیلات ....?
مدت همراهی حدودا.....?
شماره تماس ...؟
✋️تازه عضو کانال شدی ...از حضورت و احساس معنوی ات به ما بفرمایید
از وقتی با کانال قران کتاب زندگی عضو شده ام ؟(...........
👇
آیدی ما
@Mohmmad1364
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
زمان تا پایان آبان ماه 1402
بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترین ها ما را برگزیده اند🔆
⚡️⭐️⚡️⭐️⚡️⭐️⚡️
#نکات_مهم_حفظ
حافظان عزیز دقت بفرمائید محدوده ده درس شما جزء موارد غیرقابل حذف برنامه شماست که باید هر روز دوبار مرور شود:
1⃣بار اول:
حفظ خوانی محدوده ده درس با قرآن بسته و بعد روخوانی از روی مصحف
2⃣بار دوم:
محدوده ده درس را بر دو تقسیم می کنیم،قسمت اول را مباحثه کرده و ترتیل قسمت دوم را گوش می دهیم.
روز بعد، ترتیل قسمتی را که مباحثه کرده بودیم گوش می دهیم و قسمت بعد را مباحثه می کنیم و این روند چرخشی ادامه پیدا می کند.
#قرآن_را_اصولی_و_درست_حفظ_کنیم
🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
#از_قرآن_بیشتر_بدانیم
❓❓❓سوال:کدام قوم ، آرزوی هزار سال زندگی را داشتند؟
🤔🤔🤔
✅✅✅جواب:طبق آیه ۹۶ سوره بقره ، قوم یهود ، آرزوی هزار سال زندگی داشتند .
«ولتجدنّهم احرص الناس علی حیوة و من الذین أشرکوا یودّ أحدهم لو یعمّر ألف سنة.. . ; آنان را حریص ترین مردم حتی حریص تر از مشرکان بر زندگی این دنیا و اندوختن ثروت خواهی یافت تا آن جا که هر یک از آنان دوست دارد هزار سال عمر کند.. .»
این آرزوی عمر طولانی یا برای جمع ثروت بیشتر است یا به خاطر ترس از مجازات .۱
📚۱. المیزان، ج ۱، ص ۲۲۸ / ر.ک: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۳۵۴ـ۳۵۷.
📚نرم افزار پرسمانهای قرآنی
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_هشتم از پله ها داشتیم میرفتیم بالا فرزانه دستم رو محکم گرفت و گ
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_نهم
فرزانه یک آن کنترل خودش رو از دست داد وگفت: برای رسیدن به بهشت! مگه برای رسیدن به بهشت،راه درست نیست مگه مسیر مشخص نشده بود شما از چنین راهی رفتین؟!
خانوم مائده که کمی از تندی صحبت فرزانه جا خورد! گفت: بهر حال هر آدمی توی زندگیش دچار اشتباه یا بهتر بگم درک درست از مسائل نداشتن میشه و من هم از این قضیه مستثنا نیستم....
من گفتم: بله گاهی انسان دچار خطا میشه ولی هر خطایی مستلزم برگشت نیست گاهی انسان با یک خطا تا قهقرا فرو میره...
خانوم مائده نگاهی به قاب عکس روی دیوار کرد و در حالی که سرش رو انداخت پایین گفت: بله بعضی فرصت ها که از دست بره دیگه قابل برگشت نیست... و دوباره سکوت کرد...
هر بار سکوت کردنش نشان از خاطره ی تلخی میداد که دلش نمی خواست به خاطر بیاره....
ولی چاره ایی نبود باید مصاحبه رو ادامه میدادم گفتم: کمی از تفکرات گروه دوستانتون برامون بگید...
گفت: مقتضای دوره نوجوانی شور و احساسه و ما با منطقمون از این شور و احساس استفاده میکردیم گُذشت توی بچه ها موج میزد واقعا همشون اهل فداکاری بودند در اون دوره از زندگی این رو خوب درک کرده بودیم برای رسیدن به بهشت باید روی خودمون و تفکراتمون کار کنیم تقریبا اطرافیانمون کاملا متوجه تغییر در رفتار ما شده بودن ....
فضای صمیمی و پر نشاطی بود اما غافل از این بودیم که تفکراتمون به صورت تک بعدی داره شکل می گیره ....
پرسیدم یعنی چی تک بعدی؟؟؟
گفت : خودمونی بگم یادمون رفته بود ما دختریم ...
هنوز حرفش تموم نشده بود آیفون زنگ خورد...
فرزانه هراسان پرسید منتظر کسی بودید؟؟؟
خانم مائده گفت: نه منتظر کسی نبودم! ببخشید تا شما چاییتون رو بخورید من برم در را باز کنم برمیگردم خدمتتون...
بعد از اینکه از اتاق رفت بیرون، فرزانه مضطرب گفت: وای دو تا دختر تنها تو خونه ی یه داعشی یا خدا خودش رحم کنه ... بعد از داخل کیفش اسپریی آورد بیرون، زیر چادر محکم گرفت دستش...
منم استرس گرفتم گفتم: فرزانه این چیه آوردی بیرون؟
گفت: اسپریه گاز فلفله! بعد در کیفش رو باز کرد و داخل کیفش رو نشون داد....گفتم: چاقو! چاقو برا چی همرات آوردی دختر! مگه بار اولت میای مصاحبه بگیری؟ همونطور که اضطراب داشت گفت: بالاخره داریم با یه مجاهد مصاحبه می کنیم شاید لازم بشه ...
بهت زده داشتم نگاش میکردم!
یه لحظه به خودم اومدم گفتم فرزانه چرا همه چی رو بهم می بافی؟ آقای جلالی هماهنگ کرده می دونه ما اینجایم این کارا چیه می کنی؟
در حین بحث با هم بودیم که صدای یه آقایی رو شنیدیم ...
داشت با خانم مائده بحث میکرد می گفت: من کاری بهشون ندارم ....
نفس تو سینه هر دوتامون حبس شد...
دیگه نمی تونستیم حرف بزنیم فقط با نگاههای مبهم به در خیره شدیم...
فرزانه با یک دستش دست من رو محکم گرفته بود و با اون دستش اسپریه گازفلفل!
از شدت استرس تمام بدنش مثل بید می لرزید...البته حال منم دست کمی از اون نداشت... همینطور که مضطرب نشسته بودیم که صدای یاالله ... یاالله... یک مرد از توی پله ها بلند شد...
#سیده_زهرا_بهادر
ادامه دارد....
هفته پرستار و روز فرشته های نجات مبارکباد🌹🌹🌹
يک پرستار استراليايی بعد از 5 سال تحقيقاتش ،بزرگترين حسرتهای آدمهای در حال مرگ را جمع کرده و 5 حسرت را که بين بيشتر آدمها مشترک بوده منتشر کرده است
نخستين حسرت = کاش به خانواده ام بيشتر محبت میکردم مخصوصا پدر و مادرم...
حسرت دوم = کاش اين قدر سخت کار نميکردم...
حسرت سوم = کاش شجاعتش را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگم...
حسرت چهارم = کاش رابطه هايم با دوستانم را حفظ ميکردم ...
حسرت پنجم = کاش شادتر ميبودم و لحظات بيشترى میخنديدم...
اين رو به کسانى که دوستشان داريد بفرستيد که قدر تکـ تکـ لحظه هاى زندگيشان را بدانند
عمر ما کوتاه تر از اونی که فکرشو ميکنيم .
زمان مثل برق ميگذره👌
#نکات_آموزشی_حفظ_قرآن_کریم
#مشاوره_های_حفظ_قرآن_کریم
#توصیه_های_مهم_آموزشی
#مرور_محفوظات
#حافظه_تصویری
✍️ چند راهکار مهم برای تقویت حافظه تصویری.
🔸هنگام تلاوت هر صفحه و هرآیه، تصویر آن را در ذهن مجسم کنید.
🔹علاوه بر برنامه مرور که از حفظ انجام میدهید، یک برنامه برای ختم محفوظات از روی قرآن داشته باشید. به عبارتی به ازای هر ۳ یا ۴ دور مرور از حفظ یک دور ختم از روی قرآن.
🔸در مباحثه، هنگام تلاوت همبحثتان از روی قرآن او خط ببرید و اشکالاتش را برایش مشخص کنید.
🔹تمرین آیات بالا و پایین صفحات، آدرس دهی آیات مورد پرسش و... را در برنامه داشته باشید.
🔸گاهی میتوانید از نوشتن آیات البته با رعایت جایگاه قرارگیریشان در صفحه استفاده کنید.
🔹بعداز مرور هربخش یک دور آن را چشم خوانی کنید.
#شهرداری_که_هیچ_وقت_حقوق_نگرفت!
🔹آقا مهدی باکری زمانی که شهردار ارومیه بود هیچ وقت حقوق دریافت نکرد. او با من که مسئول اعتبارات شهرداری بودم، طی کرده بود که به هرکس که امضای او زیر نامه اش بود مبلغ مذکور را از حقوقش کسر کرده و به او بدهند. همه کسانی که نیازمند بودند و او مراجعه میکردند با این کار نیازشان بر طرف می شد. بعد از اینکه شهرداری را ترک کرد، نه تنها طلب کار نبود بلکه به شهرداری بدهکار بود. علت آن هم این بود که هر کس تقاضایی می کرد آقا مهدی زیر نامه اش مرقوم میکرد: امور مالی لطفا مبلغ فوق از حقوق اینجانب به ایشان برداخت شود.
🔹به همین دلیل به شهرداری بدهکار شده بود. بعد از آمدنش به سپاه به او گفتم: تو که شهرداری بودی و اختیارات لازم را داشتی چرا از حقوق خودت به نیازمندا میدادی؟ بعدشم گفتم: اگه اجازه بدی حقوقت رو حساب کنیم تا بری از حسابداری بگیری. گفت: نه لازم نیست من حقوقم را گرفتم.
✍راوی: علی عبدالعلی زاده
#مهدی_باکری
4_5922309376294523435.mp3
19.97M
#خیال_خدایی
تلاوتی به سبکی که
اتمسفرش آرام کننده
باشه ، بتونین هنگام خواب و
عصبانیت یا ارام کردن بچه و..
ازش استفاده کنید.
صفحه ۶ و ۷
( سوره بقره )
#باهندزفری_استماع_بفرمایید
یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه ، کشاورز دامپزشک میاره .
دامپزشک میگه:
" اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش وایسته گاو رو بکشید "
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه:
"بلند شو بلند شو"
گاو هیچ حرکتی نمیکنه...
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه:
" بلند شو بلند شو رو پات بایست"
بازگاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه:
"سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی "
گاو با هزار زور پا میشه..
صبح روزبعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه:
" گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم ...گوسفند رو قربوني كنيد... "
نتیجه اخلاقی:
خودتونو نخود هر آشی نکنید !
🔰آیا میدانید ⁉️
۶ آیه در قرآن هست که تلاوت کننده ی آن ، از شرّ دشمنان محفوظ می ماند⁉️
...و جالب تر اینکه در هر کدام از این ۶ آیه ، ده بار حرف قاف تکرار شده است⁉️
✅ آیه ۲۴۶ سوره بقره 👈 الم تر الی الملا...
✅ آیه ۱۸۱ سوره آل عمران 👈 لقد سمع الله قول...
✅ آیه ۷۷ سوره نساء 👈 الم تر الی الذین قیل لهم کُفُّوا...
✅ آیه ۲۷ سوره مائده 👈 واتلُ علیهِم نباَ ابنَی آدم...
✅آیه ۱۶ سوره رعد 👈 قل من ربُّ السماوات والارض..
✅ آیه ۲۰ سوره مزمل 👈 ان ربّک یعلَمُ اَنّک...
🌺🍃خوشا به حال حافظان قرآن ؛ که این آیات همیشه همراه و محافظشونه.
#کتاب_خزائن مرحوم نراقی ، ص ۱۱۰
#نکات_تفسیر
#نکات_حفظ
#آیا_میدانید
﷽
زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫
کانال #آموزشی
راه ارتباطی با ما
👇
@Mohmmad1364
سامانه پیامکی 📨
#30002659313114
بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند✍️
باحضور اساتید و حافظان قرآنی 🎓
کپی از مطالب آزاد است
🔹چیزهایی که کاش روز اول کار کردنم میدونستم:
۱.پول مهمتر از حرف دیگرانه! چون تو مشکلات اولی به کمکت میاد.
۲. چند تا کار کارمندی و کار پروژهای بیشتر از زدن یه بیزینس میتونه بهت پول بده.
۳. روزی ۴ ساعت در مورد تخصصت یاد بگیر، از ۹۹ درصد همتخصص هات جلو میفتی.
۴.روی برندسازی شخصیت کار کن، نذار گمنام بمونی.
۵.دوستات رو از کسایی انتخاب کن که شغلتو درک کنن.
۶.وظیفه تو راضی کردن دوستان، اطرافیان، همکاران، رقبا نیست. تو فقط باید مشتری رو راضی کنی.
۷. همیشه ۱۰ درصد مشتریها، مخاطبها، دنبال کنندهها باید ناراضی باشن. اگه ۹۰ درصد رضایت دارن بهخاطر اون ۱۰ درصدخودتو اذیت نکن.
۸. آینده هر حسرتی قراره بخوری بهخاطر تلاش نکردنه.
۹. اندازه زندگی ۶ ماه آیندت پول نقد ذخیره کن، بهدردت میخوره.
۱۰. برخلاف اینکه فکر میکنی زندگی با خونواده داره بهت کمک میکنه ولی جلوی انگیزههاتو میگیره، مستقل شو.
✍️سروش احمدی
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi
🔴 #ضرب_المثل
ریشه ضرب المثل از دماغ فیل افتادن
گذشتگان بر این باور بودند که سه حیوان یعنی موش، گربه و خوک پیش از طوفان نوح وجود نداشته اند و تنها بر حسب ضرورت در کشتی نوح پدید آمده اند که داستان آن در روضه الصفا ( جلد اول، ص ۶۴ ) و مجمل التواریخ و القصص ( ص ١۸۵ ) چون این آمده است :
در طی مدت شش ماه که کشتی نوح چون پر کاهی بر روی امواج خروشان دریا در حرکت بود سطح و هوای کشتی از سرگین و پلیدی مردم و فضولات حیواناتی که در کشتی بودند بسیار ملوث و متعفن شد . ساکنان کشتی که دیگر به ستوه آمده بودند نزد نوح رفتند و نزد او شکوه و گلایه کردند. پس از مناجات نوح بر درگاه خداوند، امر آمد که نوح بر پشت فیل دست فرود آورد. چون نوح به این فرمان عمل نمود، خوکی از بینی فیل بیرون افتاد و همه ی پلیدی ها را خوردن گرفت و سفینه پاک گشت
آورده اند که ابلیس نیز دستی بر پشت خوک زده و از بینی خوک موشی بیرون آمد که در کشتی خرابی بسیار می کرد و نزدیک بود که کشتی را سوراخ کند. این بار نیز خداوند فرمان داد تا نوح دستی بر روی شیر بکشد که با این کار، شیر عطسه ای زده و گربه ای از بینی او بیرون آمد و زحمت موش را مرتفع ساخت
#ضربالمثل
#دماغ
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_نهم فرزانه یک آن کنترل خودش رو از دست داد وگفت: برای رسیدن به به
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_دهم
رنگ صورت فرزانه عین گچ سفید شده بود... ازصدای پاها معلوم بود چند نفر دارن بالا میان... در اتاق پذیرایی باز بود اولین مرد از جلوی در رد شد ... دومی... سومی....
فرزانه گفت چه خاکی تو سرمون کنیم؟؟ من هم مستاصل گفتم الان زنگ میزنم جلالی... فرزانه گفت تا جلالی بیاد... اشک از گوشه چشمش سرازیر شد روی گونه هاش...
توی دلم گفتم خدایا ما دختریم... خدایا تورو به حضرت زهرا ... به اون لحظه توی کوچه.... خدایا بلایی سرمون نیاد... اشک روی صورتم چکید روی کاغذها...
تو اون لحظات زجر آور که داشتیم به تمام هویتمون فکر میکردیم از استرس و ترس فقط نگاه های خیس بود که بین من و فرزانه رد و بدل می شد... بعد از چند لحظه فرزانه چاقو را از توی کیفش در آورد بیرون...
گفت: به مولا بیان داخل با همین چاقو میکشمشون!!! بعد گریه اش شدت گرفت و گفت اگه نتونم خودمو میکشم...
منم در حالی که اشک میریختم با سر کارش رو تأیید کردم... با این حرف فرزانه یاد شهیده معصومه آرامش افتادم...
دختری که سال ۶۹ برای حفظ عفت و حیا حاضر شد بدنش تکه تکه بشه ولی عفت و تقواش را نفروشه ...
خدایا...خودت مواظب ما باش...
با توجه به مکانی که بودیم و افرادی که اونجا بودن همه چی توی اون شرایط طوری بود که خطر و کامل احساس می کردیم...
گاهی زمان فقط چند دقیقه است ولی انگار قرار نیست تموم بشه چه لحظات سختی برای من و فرزانه می گذشت...
بعد از چنددقیقه خانم مائده اومد داخل اتاق، نفس نفس میزد...
بریده بریده گفت:ببخشید معطل شدید... فرزانه در حالی که اشکهای صورتش رو پاک میکرد گفت: خانم اینجا چه خبر؟! خانم مائده که تازه متوجه چهره های ما شده بود گفت: مشکلی پیش اومده؟ اتفاقی افتاده؟؟
فرزانه گفت ما از شما باید بپرسیم! این آقایون اینجا چکار میکنن؟؟
من ادامه دادم گفتم :خانم ما مثلاً اومدیم برای مصاحبه این چه وضعیه؟! خانم مائده در حالی که داشت در اتاق رو می بست گفت: الان براتون توضیح میدم....
در اتاق که بسته شد فرزانه همونطور که لبش رو می گزید نگاه ملتمسانه ایی به من کرد... معترضانه به سمت خانم مائده رفتم و گفتم: چرا در رو می بندید؟؟!
داشتم میرفتم در رو باز کنم که یک دفعه صدای یک چیز مهیبی اومد...خانم مائده محکم دستش رو زد به صورتش و گفت یا حضرت محمد...
#سیده_زهرا_بهادر
# هر روز یڪ آیہ
🔮لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ۚ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ🔮
سوره مبارڪہ یس آیہ ۴۰
پیام ها 1- شب، از نشانههاى قدرت و حكمت الهى است. «آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ» 2- يك برنامه ثابت در طول تاريخ، آن هم بدون خلل نشانهى وجود حسابگرى حكيم و عليم است. «ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» 3- پيدايش شب و روز تصادفى نيست، كار خداست. «نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ» 4- مدار حركت خورشيد و ماه طورى طراحى شده كه هرگز به يكديگر برخورد نمىكنند و در ايجاد شب و روز خللى وارد نمىشود. «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ» 5- بر خلاف نظريه ثابت بودن خورشيد، قرآن خورشيد را داراى حركت مىداند، آن هم حركت جهت دار. «تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها» 6- در نظم حاكم بر هستى احدى نمىتواند اخلال كند. تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ ... 7- تشبيهات قرآن كهنه شدنى نيست. حركت ماه به حركت خوشه خرما تشبيه شده است. «عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ» 8- همهى كرات در مدار خود در حركتند. «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» 9- حركت كرات در مدار خود با سرعت است. ( «يَسْبَحُونَ» يعنى شناى سريع)
'🌙🕊'
به صدای شیطان گوش ندهیم که دائم میگوید 👇
وقت هست …
وقت هست …
وقت هست …
منتظر نمانید، زمانی مناسب تر از اکنون وجود ندارد. از همین نقطه ای که ایستاده اید و با همین ابزار و امکاناتی که در اختیار دارید، کار حفظ و تثبیت را ادامه دهید. همین طور که پیش می روید، ابزار ها و امکانات بهتر و مناسب تر را پیدا می کنید.
کانال
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
2214
🔴خانواده ی قرآنی
🔸خطاب به والدین گرامی که علاقمند هستند، فرزندان شان حافظ قرآن شوند این توصیه را مینماییم که مهمترین عامل برای موفقیت فرزندان در حفظ فراهم کردن محیط قرآنی برای فرزندان است.
🔹اگر پدر و مادر، خود از قرآن بیگانه باشند و زندگی آنان رنگ و بوی قرآنی نداشته باشد، توقع قرآنی بودن
فرزند آنان انتظاری نابجا است.
کانال
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
2214
🛑تاﻛﺘﻴﻚ ﺭﻭﺍﻧﻲ شیطان برای گول زدن حضرت آدم در قرآن🛑
🍂🍁🍂🍁🍂🍁
1⃣ﺳﻮﮔﻨﺪ خوردن❌
وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ
ﻭ(شیطان) ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩ (اعراف٢١)
2⃣ﻗﻴﺎﻓﻪ ی ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻪ گرفتن ❌
إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ
ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺧﻴﺮ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻢ [ ﻭ ﻗﺼﺪ ﻓﺮﻳﺐ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭم](اعراف٢١)
3⃣ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺑﺪﻳّﺖ دادن❌
قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ
(شیطان)ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﺁﺩم ! ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ...ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﻢ ؟(طه١٢٠)
4⃣وعده پادشاهی و حکومت کردن ❌
وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ
ﻭ ﺳﻠﻄﻨﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﻬﻨﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ(طه۱۲۰)
5⃣ﺩﺭﻭﻍ گفتن❌
وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الخالدین
ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﻬﻲ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﺮﺩﻳﺪ ، ﻳﺎ ﺍﺯ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﺎﻥ ﺷﻮﻳﺪ .(اعراف٢٠)
#شیطان #اخلاقی
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
🔷️🔷️🔷️
🔷️🔷️
🔷️
#زمزمه_ده_درس_با_نوار
🔘 یکی از نکات واجب برای حافظ قرآن ، ارزیابی دقیق ده درس هست..
وقتی قراره صفحه ای از ده درسمون وارد مرور بشه ، باید کاملا دقت داشته باشیم که چطور میخوایم در بخش ده درس باهاش خدا حافظی کنیم و بسپاریمش به بخش مرور
❌اگه در حالت ضعف ، وارد بخش دوره و مرور بشه _ به دلیل اینکه در قسمت مرور کمتر بهش رسیدگی میشه _ دوره ضعیفی برای حافظ ، شکل میگیره
🤔حالا از کجا بفهمیم ده درسمون در چه وضعیتیه؟
(ممکنه حافظ قرآن پیش خودش فکر کنه ده درسش نقصی نداره ولی واقعیت مطلب ، چیز دیگه ای باشه..)
یکی از راه های ارزیابی دقیق ده درس اینه که یکبار محدوده ده درس رو همراه با نوار (از حفظ) زمزمه کنیم
ممکنه قسمت هایی رو در حین زمزمه فراموش کنیم یا اشتباه بخونیم ، این باعث مشخص شدن اصل هویت ده درسمون میشه
🔷️
🔷️🔷️
🔷️🔷️🔷️
🔷️🔸️آموزش