eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
79 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعضای محترم کانال قرآن کتاب زندگی 🌹 پیامی از جنس #نور ♻️ ⁉️⁉️از دستاورد های یک ماه بندگی چه فوایدی
پیام معنوی شما سلام ۱.در ماه مبارک رمضان، انس با قرآن پیدا کردم، از معارف قرآنی بهره بردم، تدبر کردم؛انس و مناجات با خدا را در این ماه برای خودم رویّه و روش قرار دادم و دل خود را نورانی کردم.با روزه، در نفس خود صفا به وجود آوردم؛ که همین صفا و صمیمیت و نورانیت، منشأ برکات بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی است. این صفای نفسانی به من نیک‌اندیشی میدهد، تطهیر نفس از حسد و بخل و کبر و شهوت میدهد. صفا در نفس انسان، محیط جامعه را محیط امن و امان روحی و معنوی قرار میدهد. ۲. خدا روزه‌ای را دوست دارد که انسان متقی باشد و معنای متقی یعنی همین که تمام اعضا و جوارح او همیشه روزه باشند و من جمله در ماه مبارک رمضان. از گناه دوری کنیم از انسان هایی که انسان را به گناه نزدیک میکنند ، دوری کنیم، لقمه حلال بخوریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهار نعمتی که بهتر است هر روز صبح یاد کنیم 👇👇👇 *🌹اَلحَمدُ للهِ الَّذِی عَرَّفَنِی* *نَفسَهُ وَلَم یَترُکنِی عُمیانَ القَلب* ستایش خدا را که خود را به من شناساند ومرا کوردل نگذاشت. *🌹اَلحَمدُ للهِ الَّذِی جَعَلَنِی* *مِن أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه* ستایش خدا را که مرا از امت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله قرار داد. *🌹اَلحَمدُ للهِ الُّذِی جَعَلَ رِزقِی فِی یَدَیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقِی [وَ لَم یَجعَله] فِی أَیدِی النَّاس* ستایش خدا را که روزیم را در دست خودش قرار داد و آن را در دست مردم ننهاد. *🌹اَلحَمدُ للهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی [سَتَر ذَنبی] وَ لَم یَفضَحنِی بَینَ الخَلائِق* ستایش خدا را که گناهانم وعیوبم را پوشاند و مرا در میان مردم رسوا نکرد. 🌟حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام 🌟 🌾هر کس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را سه چیز کرامت فرماید: اول عمر طبیعی دوم مال و جمعیت بسیار سوم باایمان ازدنیارفتن وبی حساب داخل بهشت شدن
جهل یعنی از۳سالگی بچه ت رو بفرستی و بشونی پای ماهواره و چند سال بعد که هرزگی کرد بگی تقصیر حکومته،ولی وقتی همسایه از ۵سالگی به بچه ش نماز یادمیده میشه اُمل وعقب مونده
✨﷽✨ 🔴زیتون و انجیر؛ اعجاز قرآن ✍خداوند در سوره “تین” (انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دین‌ پژوه می‌گویند، احتمالاً علت آن است که انجیر یکی از میوه‌های همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامین‌ها دارد؛ لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است. قصه از اینجا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم در مغز انسان و حیوانات تولید می‌شود. این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون و مسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و باز تولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل می‌شود. 🔍 ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. یعنی ۷ عدد زیتون و ۱ عدد انجیر! بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی نوشته و اعلام می‌کند که در قرآن، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده و نکته مهم‌تر این‌که نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است! 📖 بنازیم به این معجزه جاوید و همیشه زنده و بیاییم کمتر بگذاریم قرآن در خانه ها خاک بخورد. ما در قبال قرآن مسئولیم و متاسفانه نسبت به این هدیه ی خداوند خیلی کم لطفیم!. 📚 منبع: پژوهشکده مطالعات راهبردی عمار بصیر
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #قسمت_شانزدهم #رفتن_امین ❌ آن خواب سوریه ذهنم را آشفته کرد
❤ بسم رب الشهدا ❤ 💟فردای آن شب، وقتی به سوریه رسید به من زنگ زد. 🔹گفت «زهرا اگر بدانی خوابت چقدر مرا خوشحال کرده!  برای همه دوستانم تعریف کرده‌ام.» 🔸گفتم «واقعاً یک خواب این همه تو را خوشحال کرده؟» 🔹گفت «پس چی؟ این‌طور حداقل فهمیدم با همه ارادتی که من به خانم زینب (س)دارم، خانم هم مرا قبول کرده...» 🔸گفتم «خب مطمئناً  تو را قبول کرده با این همه شوق و ذوق‌ات...» خوشحالی‌اش واقعی بود. هیچ‌وقت او را این‌طور ندیده بودم.  با خوشحالی و خندان رفت.... هر روز با من تماس می‌گرفت گاهی اذان صبح، گاهی 12 شب و ... به تلفن همراه‌ام زنگ می‌زد. 💕روی یک تقویم برای مأموریت‌اش روزشمار گذاشته بودم. هرروز که به انتها می‌رسید با ذوق و شوق آن روز را خط می‌زدم و روزهای باقی‌مانده را شمارش می‌کردم... ❤وقتی برگشت، مقداری خوردنی از همان‌هایی که خودش آنجا خورده بود برایم آورده بود می‌گفت «چون من آنجا خورده‌ام و خوشمزه بود، برای تو هم خریدم تا بخوری!» 🍃تقصیر خودش بود که مرا خیلی وابسته خودش کرده بود... حتی گردو هم از آنجا برایم خریده بود. ✔وقتی هم مأموریت می‌رفت اگر آنجا به او خوردنی می‌دادند، خوردنی‌ها را با خودش می‌آورد. این درحالی بود که همیشه در خانه میوه، تنقلات و آجیل داشتیم. ✳وقتی از اولین سفر سوریه برگشت 14 شهریور بود. حدود 12:30 بامداد از مهرآباد تماس گرفت که به تهران رسیده است. نگفته بود که چه زمانی برمی‌گردد.خانه مادرم بودم. پدر، مادر و خواهرهایم را از خواب بیدار کردم و به آنها گفتم امینم آمد ! همه از خواب بیدار شدند و منتظر امین نشستند. 🔴حدود ساعت 3-2 امین رسید. تمام این فاصله را دائماً پیامک می‌دادم و می‌گفتم «کی می‌رسی؟» آخرین پیام‌ها گفتم «امین دیگر خسته شدم 5 دقیقه دیگر خانه باش! دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.» 🌠آن شب با خودم گفتم «همه چیز تمام شد.»آنقدر بی‌تاب و بی‌قرار بودم که فکر می‌کردم وقتی او را ببینم چه می‌کنم؟ می‌دوم، بغلش می‌کنم و می‌بوسمش. شاید ساکت می‌شوم! شاید گریه می‌کنم! دائماً لحظه دیدن امین را با خودم مرور می‌کردم که اگر بعد 15 روز او را ببینم چه می‌کنم؟ حال خودم نبودم. آن لحظات قشنگ‌ترین رؤیای بیداری من بود...  امینِ من، برگشته بود... سالم و سلامت... 🌹و حالا همه سختی‌ها تمام می‌شد!  مطمئناً دیگر قرار نبود لحظه‌ای از امین جدا شوم...  بی او عمری گذشت... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادامه دارد.....
. 💥وعدۀ صادق گام نخست وعدۀ صادق را دیدند آسمان و زمین سردار مَرحَب شکست خورد و به گردون رفت فریاد مَرحَبًا بِکَ یا کَرّار خیبر دگر محافظ صهیون نیست خیبرشکن گرفته هدف او را با اذن حق قصیدۀ فتح قدس کم‌کم شنیده می‌شود از اخبار ✍️، ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ 🌷 حاج‌قاسم سلیمانی: ما وعدۀ الهی را صادق می‌دانیم... این رژیم ماندنی نخواهد بود... اعمالی که رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد بیانگر ناپایداری این رژیم صهیونیستی است... اینها آثار تلاش‌های مذبوحانۀ آخرین است... همت خودمان را برای دفاع از اسلام بالاتر برده و کمر همت را ببنیدم و این مسیر ارزشمند که امروز در نزدیک قله‌های پیروزی آن قرار داریم طی کنیم (۱۳۹۶/۱۱/۲۶). ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات
‌ 📚 سلیمان عليه السلام گنجشگی را دید که به ماده ی خود می گفت؛ چرا خود را از من باز میداری؟ در صورتی که اگر خواهم بارگاه سلیمان به منقار بردارم و به دریا اندازم🕊 سلیمان عليه السلام از شنیدن سخن او لبخند زد. سپس آن دو را به نزد خود خواند و بدو گفت: آیا به راستی توانی چنان کنی؟ گفت: ای پیامبر خدا نه، اما گاه شود که مرد خود را در چشم زن خویش آراید. عاشق را سرزنش نشاید. سلیمان به گنجشک ماده گفت: او تو را دوست همی دارد، زِ چه رو خود را از او باز میداری؟ گفت: او عاشق من نیست. بل مدعی عشق است. چرا که با من، جز من را نیز دوست همی دارد. سخن گنجشک ماده بر دل سلیمان نشست. وی سخت بگریست و چهل روز از مردمان در پرده شد و خداوند را میخواند که دل وی را برای محبت خویش خالی کند و از آمیختن با محبت غیر خود باز دارد. ‎‌‌
🔆خانه عوض شده ♨️پیری فوت کرد. یکی از مریدانش او را در خواب دید و از حالش در قبر جویا شد که چه بر تو گذشت و در جوابِ «کیست خدایت» چه گفتی؟ ♨️گفت: «از من پرسیدند خدایت کیست؟ خود را به خدایم سپردم و در جواب گفتم: من خانه‌ام را عوض کردم نه خدایم را.» 📚(داستان عارفان، ص 99)
✅ دو راه سعادت ... عارف حاج اسماعیل دولابی (ره) هر وقت خوش‌حال شدید بر محمد و آل محمد صــلـوات بفرستید و هر وقت غمناک شدید اسـتـغـفـار کنید؛ خداوند در را به روی شما باز می‌کند. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صَلّوا على مَن بَذكره ترُفع الحسنات  اللَّهُمَّ صَلِِّ  وسَلم عَلَى مُحَمَّدٍ وعلى ألِ مُحَمَّدٍ
🌹چگونگی حفظ یک صفحه قرآن🌹 ✅اولین قدم درست خوانی و صحیح خوانی است . اینکه شما بتوانید صفحه مورد نظر را صحیح و بدون غلط بخوانید . ☺️صفحه را ابتدا خوب نگاه می کنید و یک یا چند بار از طریق استماع نوار گوش دهید بعد از روخوانی به سراغ تفسیر میریم، مطالعه تفسیر در حد خلاصه کفایت میکند نیاز نیست ترجمه تحت الفظی‌ حفظ شود 👈🏻پس از سپری کردن این موارد از آیه اول شروع می کنیم آیه را با توجه به تواناییمون به ۲ یا ۳ بخش تقسیم میکنیم و هر بخش را جدا حفظ‌میکنیم. 🌷 با حفظ هر بخش با بخش های قبلی از حفظ تکرار میکنیم، به همین منوال پیش می رویم تا آیه تمام شودو بعد به سراغ آیه بعدی می رویم ...‌ 🌱آیه دوم را که حفظ کردیم دوباره برمیگردیم و از آیه اول شروع می کنیم و از حفظ آن را تلاوت میکنیم و بعد آیه دوم . ⏰زمانی که از حفظ بودن آن مطمین شدیم به آیه بعد می رویم واین روند را تا پایان صفحه ادامه می دهیم . از آنجا که آیات پایین صفحه کمتر تکرار میشود آیات را از پایین به بالا تکرار می کنیم. https://eitaa.com/goranketabzedegi
❌ جملات سمّی در مکالمه با نوجوان کلمه "اگر" در زندگی میتونه نقش اساسی رو بازی کنه... ↩️ مدام برای نوجوان خط و نشان می‌کشیم و جملاتی از این قبیل رو همراه با چاشنی تهدید به زبون میاریم... «اگر تا این ساعت خونه نباشی»، «اگر درستو نخونی»، «اگر امروز به این مهمونی نریم»، «اگر با فلانی صمیمی بشی» و.... ↩️ هر نوع تهدیدی که به تغییر رفتار نوجوان تبدیل بشه ، گرچه ما رو به خواسته مون میرسونه ، اما در نهایت به زیان ارتباط‌ تموم میشه. ↩️ ما حق نداریم برای تغییر دادن رفتار فرزندمون به مقابله به مثل تهدیدش کنیم یا اونو از برخوردی که با دوستانش خواهیم کرد، بترسونیم. |❥
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #قسمت_هفدهم #باخوشحالی_به_سوریه_رفت 💟فردای آن شب، وقتی به
❤ بسم رب الشهدا ❤ 💕وقتی امین رسید واقعاً امین دیگری را می‌دیدم!خیلی تغییر کرده بود.  قبلاً جذاب و نورانی‌ بود، اما این‌بار حقیقتاً نورانی‌تر شده بود. 🌹 یک لباس سبز تنش بود که خیلی به او می‌آمد. کمی هم لاغر شده بود. تا همدیگر دیدم؛ امین لبخند زد، من هم خندیدم. ❤انگار تپش قلب گرفته بودم. دستم را روی قلبم گذاشتم! امین تمام دارایی من بود. 🔸آن لحظه گفتم: «آخیش تمام سختی‌های زندگی‌ام تمام شد... انشاءالله دیگر هیچ‌وقت از من دور نشوی. اگر بدانی چه کشیده‌ام.» سکوت کرده بود، گویا برنامه رفتن داشت اما نمی‌دانست با این وضعیت من چگونه بگوید. نزدیک عصر بود که گفت «به خانه برویم. می‌خواهم وسیله‌هایم را جمع کنم. باید بروم.» جا خوردم. حس کرختی داشتم. 🔸گفتم «کجا می‌خواهی بروی؟ بس است دیگر. حداقل به من رحم کن... تو اوضاع و احوال مرا می‌دانی. قیافه مرا دیده‌ای؟» خودم حس می‌‌کردم خُرد شده‌ام. 🔸گفتم «می‌دانی من بدون تو نمی‌توانم نفس بکشم. دیگر حرفی از رفتن به سوریه نزن. خودت قول داده بودی فقط یکبار بروی...» 🔹گفت «زهرا من وسط مأموریت آمده‌ام به تو سر بزنم و بروم. دلم برایت تنگ شده بود. باور کن مأموریتم به اتمام برسد آخرین مأموریتم است دیگر نمی‌روم.» 🔸گفتم «امین دست بردار عزیز دلم. من نمی‌توانم تحمل کنم. باور کن نمی‌توانم... دوری تو را نمی‌توانم تحمل کنم...» حرف دانشگاه‌ام را پیش کشید. 🔸گفتم «امینم، من بدون تو نمی‌توانم درس بخوانم.اگر هم درس می‌خوانم به خاطر تو است.» 🔸خندید و گفت «بگو به خاطر خدا درس می‌خوانم.»  گفتم «به خاطر خدا است اما ذوق و شوق زندگیم فقط تویی...» ✳حتی من وقتی از خانه بیرون می‌رفتم ذوق خرید وسایل آشپزخانه و غیره را نداشتم. فقط بلوز، تی‌شرت، شلوار، کفش، کت‌تک یا هر وسیله‌ دیگری برای امین می‌خریدم. او هم عادت کرده بود. می‌گفت «باز برایم چه خریده‌ای؟» می‌گفتم «ببین اندازه‌ات هست؟» 🔹می‌‌گفت «مطمئنم مثل همیشه دقیق و کاملاً‌ اندازه برایم می‌خری...» 💟مدتی که نبود، برایش کلی لباس خریده بودم. وقتی به خانه رسیدیم گفتم «امین این‌ها را بپوش ببین برایت اندازه است؟» با غصه این‌ حرف‌ها را به او می‌‌گفتم واقعا دلم می‌خواست بماند و دیگر نرود. تک تک لباس‌ها را ‌پوشید. 🔸گفتم «چقدر به تو می‌آید.» 🔹کلی خندید و گفت «زهرا! از آنجا که من خوش‌تیپم، حتی گونی‌ هم بپوشم به من می‌آید!» 🔸گفتم «شکی نیست.» می‌خندیدم اما ذره‌ای از غصه‌هایم کم نمی‌شد. وسط خنده‌ها بی‌هوا گریه می‌کردم و اصلاً نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. 🔹می‌گفت «چرا گریه می‌کنی؟» چرایی اشک‌هایم مشخص بود... لباس‌هایش را که جمع کرد. 🔸گفتم «امین، این لباس جدیدها را هم با خودت ببر آنجا.» انگار آنقدر شرایط آنجا بد بود که گفت : 🔹«نه این لباس‌ها حیف است. بگذار وقتی برگشتم اینجا می‌پوشم.» خیلی از لباس‌هایش را حتی یکبار هم نپوشید. 😢لباس‌هایش را جمع کردم و همین‌طور اشک می‌ریختم. خیلی سرد با او خداحافظی کردم. باید آخرین تلاش‌هایم را می‌کردم، 🔸گفتم «به من، به پدر و مادرت رحم کن. تو همه زندگی منی ببین با چه ذوق و شوقی برایت لباس خریده‌ام...» 🔹گفت «می‌روم و برمی‌گردم. قول می‌دهم...» فقط یک روز کنارم بود. روز حرکت از صبح برای سامان‌دهی کارهایش به اداره رفت. حدود 7-6 عصر پرواز داشت. 16 شهریور بود. یک روز من به اتمام رسیده بود. ⭐کلی وعده وعید داده بود تا آرامم کند. قول داد وقتی برگشت چند روز به مشهد برویم، اربعین هم کربلا... ✔ نمی‌دانم چرا این‌بار دائماً‌ منتظر خبر بودم. با اینکه به من قول داده بود جای خطرناکی نیست، اما مدام سایت T NEWS که مخصوص اخبار مدافعین حرم است را بررسی می‌کردم. 🍃چند شب خانه مادرشوهرم مانده بودم. اصلا آرام و قرار نداشتم. از سفر دوم، 18-17 روز می‌گذشت و تماس‌های امین به 5-4 روز یک‌بار کاهش پیدا کرده بود. دلم آشوب بود... ادامه دارد.....
🗓 به مناسبت ۱ اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی 🔰 عبادت به جز خدمت خلق… 🔹 برخی از انسان ها به جای آنکه کارهای خود را منطبق بر قرآن و روایات کنند؛ بر اشعار و ضرب المثل ها منطبق می کنند. 📍 بسیاری از اشعار و ضرب المثل های ما خوب و عالیست؛ اما برخی از آنها به هر دلیلی از جمله خاطر مبالغه در شعر، با آیات و روایات ما سازگاری ندارد. ⏺ از آن جمله می توان به این مصرع از شعر اشاره کرد ” عبادت به جز خدمت خلق نیست “ ❌ این اشتباه است، بله، یکی از مهم ترین مصادیق عبادت، خدمت به خلق است ‼️ زمانی که به بعضی از کسبه و یا … می گوییم چرا به مسجد نمی آیید فورا این مصرع را می خوانند ” عبادت به جز خدمت خلق نیست ” یعنی ما داریم به مردم خدمت می کنیم که این مهم تر از نماز است!!! 📖 داستان: ✨ امام باقر علیه السلام فرمود: 🔹 در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله یکى از مؤمنین به نام سعد بسیار در فقر و نادارى بسر مى‏ برد و همیشه در نماز جماعت، ملازم رسول خدا بود و هرگز نمازش ترک نمى ‏شد. غریبى و تهیدستى او رسول خدا را سخت ناراحت مى ‏کرد… 🔹 خداوند وقتى که رسولش را اینگونه غمگین یافت، جبرئیل را به سوى او فرستاد. جبرئیل که دو درهم همراهش بود، به حضور رسول خدا آمد و عرض کرد: اى رسول خدا، خداوند اندوه تو را به خاطر سعد دریافت، این دو درهم را به سعد بده و به او دستور بده که با آن‏ تجارت کند. ✨ پیامبر آن دو درهم را به سعد داد و به او فرمود: با این دو درهم تجارت کن و روزى خدا را بدست بیاور. 🔹 سعد برخاست و کمر همت بست و به تجارت مشغول شد، به قدرى آن دو درهم برکت داشت که هر کالایى با آن مى‏ خرید سود فراوان مى‏ کرد، دنیا به او رو آورد و اموال و ثروتش زیاد گردید، و تجارتش رونق بسیار گرفت. در کنار مسجد، محلى را براى کسب و کار خود انتخاب کرد و به خرید و فروش، مشغول گردید. 🔹 کم ‏کم رسول خدا دید وقت نماز اعلام شده ولى هنوز سعد سرگرم خرید و فروش است، نه وضو گرفته و نه براى نماز آماده مى ‏شود. پیامبر وقتى او را به این وضع دید، به او فرمود: ✨ «اى سعد! دنیا تو را از نماز بازداشت.» ♻️ او در پاسخ چنین توجیه ‏کرد و ‏گفت: «چه کار کنم؟ ثروتم را تلف کنم؟دارم به مردم خدمت می کنم، به این مرد متاعى فروخته‏ ام، مى ‏خواهم پولش را بستانم و از این مرد متاعى خریده ‏ام مى‏ خواهم قیمتش را بپردازم. (آیا با این وضع مى‏ توانم در نماز شرکت کنم؟).» 🔹 پیامبر ناراحت و غمگین شد. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و عرض کرد : آن دو درهم را که به او قرض داده بودى از او بگیر که در این صورت، وضع او به حالت اول بر مى ‏گردد. ✨ رسول خدا به سعد فرمود: آیا نمى ‏خواهى دو درهم مرا بدهى؟ ♻️ سعد گفت: بجاى آن دویست درهم مى ‏دهم. ✨ پیامبر فرمود: همان دو درهم مرا بده، 🔹 سعد دو درهم آن حضرت‏ را داد. از آن پس دنیا به سعد پشت کرد و تمام اموالش کم ‏کم از دستش رفت و زندگیش به حالت اول بازگشت. 📚 منبع: وسائل الشیعه، جلد ۱۲، صفحات ۲۹۷- ۲۹۸، با کمی تلخیص 💠
شنیدی میگن ما نمک خورده ایم از قدیم مرسوم بود اگه کسی نون و نمک کسی رو میخورد دیگه نه بهش آسیبی میزد و نه خیانتی میکرد و وقتی کسی قصد داشت به کسی آسیبی بزنه هیچ وقت مهمون سفرش نمیشد بخاطر همین وقتی مهمونای حضرت ابراهیم از غذا نخوردن ✴️فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُم (هود70) حضرت ابراهیم ترس ورش داشت که نکنه میخوان بهش آسیب بزنن ✴️وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً (هود70) https://eitaa.com/goranketabzedegi
🚩 اي كاش ياد بگيريم که: 1 _ با احمق بحث نکنيم و بگذاريم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. 2 _ با وقیح جدل نکنيم ، چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحمان را تباه میکند. 3 _ از حسود دوری کنيم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنيم باز هم از ما بیزار خواهد بود. 4 _ تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق نداريم ترجیح دهيم.
ﭼﯿﺰهایی ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ فرهنگ ( Japan ﮊﺍﭘﻦ ) ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ: _ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻤﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۱۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﺴﻠﯽ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺣﺮﯾﺺ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. _اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ، ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ . _ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ... ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. _ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﻔﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺳﺖ. ﻣﺴﻮﻟﯿﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ، ﺑﺎﺑﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ، ﻫﺮ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. _ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ. _ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ؟ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ی ژاپن ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﮊﺍﭘﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ , ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ... 📚 @goranketabzedegi
☺️☺️ آیه های زیبا 🌸👇باهم ببینیم: 🌐💠⚜⚜💠🌐 💠⇦آنگاه که تنها شدی و در جستجوی یک تکیه‌گاه مطمئن هستی، بر من توکل نما 🌴 نمل/79 🌴 💠⇦آنگاه که نومیدی بر جانت پنجه افکنده و رها نمی‌شوی، به من امیدوار باش 🌴 زمر/53 🌴 💠⇦آنگاه که سرمست زندگانی و مغرور به آن شدی، به یاد قیامت باش 🌴 فاطر/5 🌴 💠⇦آنگاه که در پی تعالی و کمال هستی، نیتت را پاک و الهی کن 🌴 فاطر/29-30 🌴 💠⇦آنگاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد، به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم 🌴 بقره/152 🌴 💠⇦آنگاه که روحت تشنه نیایش و راز و نیاز است، آهسته مرا بخوان 🌴 اعراف/55 🌴 💠⇦آنگاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست، به من پناه ببر 🌴 مومنون/97 🌴 💠⇦آنگاه که لغزش‌ها روحت را آزرده ساخت، درِ توبه به روی تو باز است 🌴 قصص/67 🌴 📚 @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
اعضای محترم کانال قرآن کتاب زندگی 🌹 پیامی از جنس #نور ♻️ ⁉️⁉️از دستاورد های یک ماه بندگی چه فوایدی
باسلام و خداقوت پاسخ مسابقه پیامی از جنس نور👇👇👇👇👇👇 یکماه کلاسِ آموزشیِ اخلاقِ الهی وانسانی به پایان رسید..دراین ماه آموزش دیدیم دروغ نگیم؛حرام نخوریم؛انسان دوست باشیم..کم بخوریم وکم بنوشیم و مدام ذکر بگیم و روز چهارشنبه ۲۲ فروردین رو به میمنت این کلاس آموزشی؛جشنی بنام فطرگرفتیم..خوشابسعادت اوناییکه با اومدن عیدفطر تونستند سرشونو بالا بگیرند و کارنامه ی قبولیشونو به رخ فرشته ها بکشن..امیدکه زلالیِ دلامون و سوغاتیهای گران قیمتی که در این ماه بدست آوردیم رو در ماههای بعدهم بتونیم حفظ کنیم البته با تمرین و تکرار.‌‌‌.‌من تو ماه رمضان علاوه بر فضیلتهای اخلاقی که عرض کردم براین باور رسیدم که هرگز وهیچوقت از رحمت الهی ناامیدنشم چون واااااقعا و به حقیقت؛خدا؛وسطِ باغچه ی غمهامون؛کلی گلهای زیبا و دیدنی میکاره فاطمه داداشی.مرند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ ۸ توصیه کاربردی برای انس کودکان با قرآن ؛ 3️⃣ کی پخش کنیم؟ ✍️ هیچ وقت وسط بازیِ هیجانی بچه‌ها، اقدام به پخش قرآن نکنید. هم شان قرآن باید محفوظ بماند و هم اینکه ریتم تلاوت و همراهی آن با هیجانات کودکانه، ممکن است کلافگی به بچه‌ها بدهد. وقتی آرامند، وقتی داریم غذا می‌خوریم، وقتی کم کم چشمانشان گرم خواب می‌شود. اینها را رصد کنید. اوقات آرامش بچه ها وقت مناسبی است. 4️⃣ با کی ارتباط بگیریم؟ ✍️ جلسات قرآن معمولا جدی هستند و از سر و صدای بچه‌ها جلوگیری می‌کنند و دائم تذکر سکوت می‌دهند. شاید این گونه جلسات برای سنین کم مناسب نباشد. دنبال یک جلسۀ سادۀ خودمانی بگردید. بالاخره در شهرتان یک جایی هست که بچه‌ها با انرژی هستند و در جلسۀ قرآن هم آرام و قرار ندارند، اما مربی قرآن صبوری می‌کند و همراه بازی و مسابقه، با بچه‌ها قرآن کار می‌کند. این وظیفۀ والدین است که همانطورکه برای درد جسمی، بهترین طبیب را می‌یابند، برای آموزش‌های دینی هم بهترین‌ فضاها را پیدا کنند. 💠بخش اول💠