🔻توبه دقیقه نود🔻
🌺✨🌺✨🌺
بعضیها هستند که پشت سر هم گناه میکنند.
👈 گناه... گناه... گناه...
❌ بعد هم با خودشون میگن: «حالا وقت هست، توبه میکنیم. خدا بزرگه.»❗️
📛 امّا حواسشون نیست که ممکنه مرگ به سراغشون بیاد و اصلاً نتونند توبه کنند.
☝️ از این گذشته،
✅ «توبه لحظهی آخری»
یا به قول معروف «توبه دقیقه نود»
اصلاً قبول نیست،
🔸قرآن کریم:🔸👇
🕋وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّی إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ... أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (نساء/۱۸)
💢 کسانی که تا لحظه مرگ، گناه و کارهای بد انجام میدهند،
💢 و هنگامی که مرگشان فرا میرسد،
💢 میگویند: «الان توبه کردم!»،
💢توبه این افراد قبول نمیشود.
💢 اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کردهایم.
✨بارِ سفر چه بستهای، مرگ خبر نمیکند
آنکه نبسته بارِ خود، در این سفر چه میکند.✨
⚡️استغفر الله ربی و اتوب علیه را ذکر روزانه خود کنیم...⚡️
🌟 برای تقویت حافظه بصری این راهکارها را امتحان کنید:
1️⃣تمرکز و بعد نگاه بر جملات و عبارات و سپس بستن چشم ها و انعکاس مطالب عمده به ذهن و نگاه مجدد به آن
✅سعی کنید قبل از حفظ یک آیه حتما چندین بار با تمرکز، آیات و کلمات را نگاه و کرده در ذهن عکسبرداری کنید
2️⃣تلفيق مطالب با تصویرها ، شکل ها، نمودارها، نشانه ها و شماره های صفحات
✅بهتر است سعی کنید کلمات و مفاهیم را برای خود ملموس کنید و از یک کلمه و عبارت ، در ذهن خود داستان و تصویر بسازید
3️⃣علامت گذاری معنا دار، از خط کشی ساده زیر کلمات تا علائم ابتکاری
مطالعه و سپس تلاش در احضار صفحه و محفوظات بعد از هر پانزده دقیقه
🌻مسلمان بودن شهامت می خواهد!
اینکه وسط یک عدہ بی نماز،
نماز بخوانی!
اینکه وسط یک عدہ بی حجاب
تو گرمای تابستون حجاب داشته باشی!
اینکه حد و حدود
محرم و نامحرم را رعایت کنی!
اینکه به جاى آهنگ و ترانه نامناسب ،
قرآن گوش کني.
و اینکه حاصل عبادت هایت
تقوا باشد و اخلاق نیکو.
#تلنگر_قرآنی
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ...
ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻰﻣﻴﺮﺩ ﺗﻮﻛﻞ و تکیه ﻛﻦ ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﮔﻮﻱ... (فرقان/٥٨)
یه ویژگی عجیبی که بعضی از ما آدمها داریم اینه که
بعد از چند ساعت، به یه کلاهبردار،
بعد از چند روز به یه دوست،
بعد از چند سال به یه همسایه،
اعتماد میکنیم!
ولی بعد از یه عمر،
هنوز به خدا اعتماد نداریم!😔
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #قسمت_نوزدهم #عاشورای_متفاوت قرار بود پدر و مادرم برای تا
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست
#منتظر_تماس_امین_هستم
😢. با گریه و جیغ و داد مرا به بیمارستان بردند. تلفن همراهم را بالای سرم گذاشته بودم.
⭐ 6 روز بود که با امین حرف نزده بودم، باید منتظر تماس او میماندم. میگفتم «صدای زنگ را بالا ببرید. امین میداند که من چقدر منتظرش هستم حتماً تماس میگیرد...
باید زود جواب تلفن را بدهم.»
🌟پدرم که متوجه شده بود دائماً میگفت «نمیشود که گوشی بالای سر شما باشد. از اینجا دور باشد بهتر است.»
میگفتم «نه! شما که میدانید او نمیتواند هر لحظه و هر ثانیه تماس بگیرد. الآن اگر زنگ بزند باید بتوانم سریع جواب بدهم. من دلم برای امین تنگ شده! یعنی چه که حالم بد است...»
✳بابا راضی شد که گوشی کنار من بماند. شارژ باطری تلفن همراهم به اتمام رسید.
به سرعت سیمکارت را با گوشی برادرم جابهجا کردم. دیوانه شده بودم.
گفتم «زود باش، زود باش، ممکن است در حین عوضکردن گوشی شوهرم تماس بگیرد.»
💮برادرم رضا، اسم شهدا را دیده بود و میدانست که امین شهید شده.
هم او و هم خواهرم حالشان بسیار بد شده بود. به جز من و مادر همه خبر داشتند.
😢خواهرم شروع به گریه کرد.
زنداداشم هم همینطور.
🔸گفتم «چرا شما گریه میکنید؟»
🔹گفتند «به حال تو گریه میکنیم. تو چرا گریه میکنی؟»
🔸گفتم «من دلم برای شوهرم تنگ شده! تو را به خدا شما چیزی میدانید؟»
🔹زنداداشم گفت «نه، ما فقط برای نگرانی تو گریه میکنیم.» صورت زنداداشم را بوسیدم و بارها خدا را شکر کردم که خبر بدی ندارند. همین برای من کافی بود.
مثل دیوانهها شده بودم.
🔹پدرم گفت «میخواهی برویم تهران؟»
🔸گفتم «مگر چیزی شده؟»
🔹گفت «نه! اگر دوست نداری نمیرویم.»
🔸گفتم «نه! نه! الآن شوهرم میآید. من آنجا باشم بهتر است.»
شبانه حرکت کردیم و حدود ساعت 5 صبح به تهران رسیدیم.
🔸گفتم «به خانه پدر شوهرم برویم. اگر حال آنها خوب بود معلوم میشود که هیچ اتفاقی نیفتاده و خیال من هم راحت میشود اما اگر آنها ناراحت باشند...»
😢تا رسیدیم دیدم پدر شوهرم گریه میکند. پرسیدم «چرا گریه میکنید؟»
گفت «دلم برای پسرم تنگ شده.»
با تلفن همراهم دائماً در موتورهای جستجوگر این جملات را مینوشتم:
"اسامی دو شهید سپاه انصار"
نتایج همچنان تکراری بود:
"اخبار مبنی بر شهادت 15 نفر صحیح نمیباشد و تنها دو نفر به شهادت رسیدهاند."
✔نتیجه آخرین جستجوهایم به یک کابوس وحشتناک شباهت داشت:
"اخبار مبنی بر شهادت 15 نفر صحیح نیست. تنها دو نفر به نامهای شهید عبدالله باقری و شهید امین کریمی به شهادت رسیدهاند."
❌از دیدن اسامی شوکه شده بودم.
همانجا نشستم و با ناباوری به پدرم گفتم
«بابا شوهر من شهید شده؟»
گفت «هیچ نگو! مادر امین چیزی نمیداند.» مادر شوهرم ناراحتی قلبی داشت.
مراعات مادر را میکردند.
🍃فقط یادم است به سمت مادرم دویدم و گفتم «مامان شوهرم شهید شده» و بیهوش شدم... دیگر هیچ چیز را به خاطر نمیآورد ،
ادامه دارد ...
#نکات_حفظی
🌵 سعی كنید برای تكرار محفوظات قرآنی خود و مرور آیاتی كه قبلاً حفظ كرده اید، از هر فرصتی استفاده نمایید و آن را در هر شرایطی كه ممكن است انجام دهید.
* اگر میتوانید، در هنگام خیاطی كردن، ظرف شستن، قدم زدن، بازار و پارك و باغ رفتن، در صف و نوبت بودن، آشپزی كردن، لباس شستن، جارو نمودن، سبزی پاك كردن، نظافت نمودن، پیاده روی كردن، حیاط شستن، ورزش نمودن، رانندگی كردن به تكرار و مرور محفوظات قرآنی خود بپردازید.
🌵حفظ قرآن را با عزم راسخ و تصمیم جدی آغاز کنید. چرا که شما انجام کاری را هدف قرار داده اید که به پایان رساندن آن، همتی بلند می خواهد. انگیزه ی سست، سبب دلسردی و عدم توفیق خواهد شد.
🌵در هنگام حفظ، آیات را با صدای بلند نخوانید، چرا که علاوه بر خستگی زودرس، بیماری های صوتی و حنجره ای را نیز در پی خواهد داشت.
♥️🍁🍂🍁
♥️
#هنر_زندگی_کردن
آرامش مهم ترین فاکتور زندگی است و آن را برهم نزنید.
به #افراد_عصبانی که در خیابان به شما تنه میزنند راه بدهید تا عبور کنند.
به رانندگان عصبانی و بی منطق که می خواهند از هر گوشه ای به مقصد برسند راه بدهید.
به کسی که در خیابان به شما بی احترامی میکند بی اهمیت باشید.
دربرابر کسی که بی مهابا به شما ناسزا میگوید، سکوت کنید و محیط را ترک کنید.
دربرابر کسی که کارهای وقیحانه خود را به شما نسبت میدهد، کوتاه بیاید.
دربرابر کسی که مدام دروغ می گوید لبخند بزنید و بگذرید و در پی انتقام نباشید.
#چون آنها به راحتی هر کاری که بخواهند را میکنند و شما را وارد بازی های زشت خود میکنند. #یادتان_باشد آنها همیشه حق به جانب هستند و انسان سالم و با شرافت از پس آنها بر نمی آید.
#ضرب المثل"باید با هر کسی مثل خودش بود" را برای رسیدن به آرامش فراموش کنید و از چنین افرادی فقط دور باشید و یقه تان را دست هر دیوانه ای ندهید!
🌿
🍁
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
برگزیدگان نظرسنجی کانال قرآن کتاب زندگی ⭐️محمد سجاد محمدی ⭐️ زهرا ابراهیمی جهت دریافت هدیه ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️کلاغی بر بالای درختی نشسته بود و تمام روز را بیکار بود و هیچ کاری انجام نمی داد!
خرگوشی در حال عبور از او پرسید :
چگونه آسوده نشسته ای و تمام روز را به استراحت می پردازی و زندگی مرفهی داری! آیا من نیز می توانم اینگونه باشم؟!
کلاغ ریاکار گفت :
البته که می توانی، این یک درخت جادویی، مستحکم و پرمنفعت است!
بهترین درخت در تمام جنگل! بیا و آسوده زندگی کن!
خرگوش خوش خیال زیر درخت نشست و مشغول استراحت شد که ناگهان روباهی از پشت درخت جَست و او را شکار کرد!
خرگوش در حالیکه نیمه جان در بین دندان های روباه گیر اُفتاده بود نگاهی معنا دار بر کلاغ انداخت و کلاغ سیاس خنده زنان گفت :
من هیچ دروغی به تو نگفتم! این درخت به راستی جادویی، مستحکم و پر منفعت است! من تنها یک چیز را به تو نگفتم و آن این بود که برای این که بخوری و بخوابی و هیچ کاری نکنی، باید این بالا بالاها بنشینی!
#کلاغ #خرگوش #بیکار